eitaa logo
انوار القرآن
556 دنبال‌کننده
302 عکس
848 ویدیو
24 فایل
🧢 مدیریت: @R41033717m 📩 ارسال ایده ها و سوژه ها: @mr5684 گروه کانال انوارالقرآن به اعضای جدید کانال خوش آمد می گوییم🌹 ✨شما هم می توانید با اشتراک گذاری مطالب این کانال در اجر و ثواب نشر معارف قرآنی سهیم باشید✨
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 کربلایی کاظم ساروقی حدود سال ۱۳۰۰ قمری زاده شد و در روستای ساروق اراک زندگی می‌کرد. وی مانند بیشتر اهالی آن روستا بی‌سواد بود. شغل وی کشاورزی بود و در نهایت سادگی زندگی می‌کرد. از ویژگی‌های بارز وی ادای به‌موقع وجوهات شرعی بود، چنانکه زکات محصول گندمش را به فقرا می‌داد و حتی اگر می‌دانست صاحب زمینی اهل پرداخت زکات و حق فقرا نیست، مسأله پرداخت زکات را به وی یادآوری می‌کرد و اگر زیر بار نمی‌رفت به‌هیچ‌وجه برای او کار نمی‌کرد. حتی بنا گذاشته بود که نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد. - وی در محرم سال ۱۳۷۸ق در قم درگذشت و در قبرستان نو قم یعنی قبرستان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به خاک سپرده شد.😔 - ماجرای حافظ قرآن شدن: وی یک روز عصر بعد از کار روانه روستا شد و به باغ امامزاده مشهور به «هفتاد و دو تن» (محل دفن چندین امامزاده از جمله دو امامزاده به نام شاهزاده جعفر و امامزاده عبیدالله صالح) رسید و برای استراحت روی سکویی در کنار در امامزاده نشست. ناگهان دید دو جوان بسیار زیبا و جذاب نزدش می‌آیند و به او می‌گویند: نمی‌آیی برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم؟ محمدکاظم پذیرفت و با آنها داخل شد. آنها اول به امامزاده جلوتر وارد شدند و فاتحه‌ای خواندند و سپس به امامزاده بعدی رفتند و مشغول خواندن چیزهایی شدند که محمدکاظم نمی‌فهمید. در اینجا وی متوجه شد که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو نفر به او می‌گوید:چرا چیزی نمی‌خوانی؟ - محمدکاظم گفت: من ملا نرفته‌ام و سواد ندارم. - او می‌گوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه او گذاشت و کمی فشار داد. - محمدکاظم گفت: چه بخوانم؟ آن شخص آیه‌ای را خواند و گفت: اینطور بخوان. - محمدکاظم آیه را خواند و برگشت که به آن آقا حرفی بزند و یا چیزی بپرسد ولی دید هیچکس همراهش نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده و ناگهان دچار حالت مخصوصی می‌شود و بیهوش روی زمین می‌افتد. ✅ ادامه داد... 🗂منبع: سایت ویکی شیعه 🌟 ╔═─┅─═ .🕋. ═─┅─═╗ عضو کانال انوارالقرآن شوید 👇👇👇👇👇👇 @AnwarAlquran ╚═─┅─═ .🕋. ═─┅─═╝
انوار القرآن
🌷 کربلایی کاظم ساروقی حدود سال ۱۳۰۰ قمری زاده شد و در روستای ساروق اراک زندگی می‌کرد. وی مانند بیشتر
💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️ 🌷هنگامی که به هوش می‌آید احساس خستگی شدید می‌کند و ضمناً به این فکر فرو می‌رود که اینجا کجاست و او در اینجا چه می‌کند؟ و سپس از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه و گندم را برمی‌دارد و روانه دهکده می‌شود، ولی در میان راه متوجه می‌شود که دارد چیزهایی می‌خواند و آنگاه داستان آن دو جوان را به یاد می‌آورد و خود را حافظ همه قرآن می‌یابد. وقتی به مردم برخورد می‌کند از او می‌پرسند کجا بودی؟ او چیزی نمی‌گوید و بی‌درنگ نزد پیشنماز روستا به نام حاج‌آقاصابر اراکی می‌رود و داستان خودش را هم می‌گوید. پیشنماز بدو می‌گوید: شاید خواب دیده‌ای شاید خیال می‌کنی؟ محمدکاظم می‌گوید: خیر، بیدار بودم و با پای خودم به امامزاده رفتم و همراه آن دو نفر چنین و چنان شد، و حالا هم همه قرآن را حفظ دارم. پس از آن پیشنماز، قرآن می‌آورد و آیات مختلف و چند سوره بزرگ را از او می‌پرسد و او همه را از برمی‌خواند. مردم دهکده دور او جمع شدند تا ببینند حاج‌آقاصابر در این باره چه می‌گوید. حاج‌آقاصابر پس از امتحانات فراوان، به زبان محلی جمله‌ای می‌گوید که معنیش این است: «کارش درست شده، و یک مسأله مهمی برایش پیش آمده، و نظر کرده شده است...». ✅ ادامه داد... 🗂منبع: سایت ویکی شیعه 🌟 ╔═─┅─═ .🕋. ═─┅─═╗ عضو کانال انوارالقرآن شوید 👇👇👇👇👇👇 @AnwarAlquran ╚═─┅─═ .🕋. ═─┅─═╝