˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
- بچهها زیباترین ان ⁶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- قلبم ذوب شد :)))
*بچهها زیباترین ان ⁷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- پودرررررشدمممم 🤣.
یه موزیکِ بی کلامی رو جدیداً شنیدم و عجیب منو تو خودش غرق میکنه:) !
اونقدری برام زیباست و بهم وایبِ یه مهمونی تو قصر رو بهم میده که نگم..♡
Darya Dadvar Duet Piano Violin bikalam.mp3
10.2M
- تصویری که با گوش دادن بهش توی ذهنم نقش میبنده خیلی برام قابل لمسِ♡
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
- تصویری که با گوش دادن بهش توی ذهنم نقش میبنده خیلی برام قابل لمسِ♡
- گرمِ گپ و گفت با سایر مهمانها بودم که توجهم به صدای مدیرِ تدارکات جشنِ قصر جلب شد ؛ زمانِ نواختنِ نوازندهها و همراهی کردنِ زوج ها با یکدیگر بود:)
هر یک از اشرافزادگان ، دست در دستِ نامزدِ خود واردِ محوطه مخصوص شدند و در گوشهای ایستادند ؛ گوششان به نوازندهها بود و نگاهشان معطوف به شاهزاده و یارِ گندمگونش!
صدای ویالون سکوتی را که قصر را فرا گرفته بود ، شکست ؛ زوج ها دست در دستِ هم شروع به چرخیدن و همراهیِ یکدیگر کردند؛
با تبسم به شاهزاده و نامزدش نگاه میکردم و مردمک چشمهایم با هر حرکتِ آنها ، حرکت میکرد ، گویی انگار چشمانم نفر سومی بود که در پایکوبی آن دو را همراهی میکند:)
چه کسی فکرش را میکرد که جنگی هولناک باعث وصالی غیر منتظره و از همه مهمتر نجاتِ جانِ یک سرزمین شود؟
مغول ها تقریباً تمام روسیه را تصاحب کرده بودند و تا اوکراین پیشروی کرده بودند و حال نوبت به تصرف بلاروس رسیده بود!
سرزمینِ ما:)
سرزمین و وطن در نظرِ ما تکهای از قلب و جانمان است ؛ اگر آسیبی ببیند دیگر مایی وجود ندارد ...
تصور نابودی و سوختنِ سرزمین مادریات در آتشِ حرص و هوسِ حکومت بیگانه و گلگون شدنِ خاکِ خانهات از خونِ خانوادهات آنقدر سخت است که نمیتوانم به هیچ دردِ دردناکی تشبیهش کنم:)
شاه حتی بیشتر از مردم طاقت این اتفاقات رعبآور را نداشت ؛
او سوارهای به طرف سپاه مغول فرستاد تا پیغام خود را به آنها ابلاغ کند؛ پیغامی با این مضمون که با توافقی نیک ، خود و مردمش را تسلیم میکند و تخت سلطنتش را به آنها میبخشد!
شاه پیشنهاد وصال داده بود ! وصال تک پسرش با دختری از رُؤَسای سپاه مغول که در نهایت فرزندانِ آنها که رگ و ریشه مغول را دارند بشوند جانشین و نسل خود را در این قصر ادامه دهند ، به شرطی که حتی مورچهای در سرزمین بلاروس خراش برندارد...
هرچند هیچکس از اینکه بیگانهای به خاکش ، نفوذ کند ، خوشش نمیآید ولی سرنوشت جان و فرزندان مان چه میشود؟
اصلا آیا آنها پیشنهاد را قبول میکردند؟ بسیار بعید میدانستیم ؛ مگر میشود که سپاه مغول با کسی توافق و دوستی کند؟
مگر اینکه معجزه ای رخ بدهد ....
در ذهنمان نمیگنجید ولی به طرز معجزهواری قبول کردند!
و امروز ، روزِ اعلام پیوندِ شاهزادهی موطلاییِ بلاروس و دخترکِ چشم بادامیِ مغول و پایانِ حکومتِ پادشاه و نجاتِ جانِ یک سرزمین بود!
در قلبمان سوزِ ضعف و ناکامی وجود داشت اما لبخندمان محو نمیشد و سرمان بلند بود و شعله امیدمان به معجزاتی زیباتر ، هنوز روشن بود !
قطعهی موسیقی مخصوص مراسم نواخته شده بود و نوازندگان دست از سازشان کشیده بودند بهجز نوازنده ویالون..
او همچنان با چشمانی که اشک در آن جمع شده بود مینواخت ، بیشک او مانند همهی ما از احساسِ نجاتیافتن و توانایی ادامه زندگانی که مدیونِ زوج مقابلش بود ، شاد بود و در شوق غرق شده بود و اختیارش را از دست داده بود ؛ مهمانان شروع کردند به دست زدن تا بلکه بتوانند ویالونیست را آگاه کنند اما او بیتوجه به صدای دستِ میهمانان ادامه داد ، ادامه داد ، با دستانی لرزان ادامه داد ، دیگر نوازندگان هم دوباره دست بهکار شدند و ویالونیست را همراهی کردند و مراسم دقایقی بیشتر ادامه پیدا کرد و پسرکِ ویالونزن بیوقفه نواخت و نواخت و سپس همزمان نفسی کشید و قطره اشک جمع شده در چشمانش جاری شدند و دستش از آرشه جدا شد و نواختن پایان یافت ؛ اینبار اشک در چشمانِما جمعشد..
تشویقش کردیم و برایش دست زدیم ، اینبار اما محکمتر و پر امید تر :)
*(پ.ن : این متن غیرواقعی بوده و تمامِ گفتهها سند تاریخی ندارند و تنها زادهی ذهنِ خلاقِ یگانه است.)
- یگانه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- ꜱᴏᴍᴇᴛɪᴍᴇꜱ ɪ ꜰᴇᴇʟ ʟɪᴋᴇ ɢɪᴠɪɴɢ ᴜᴘ
ʙᴜᴛ ɪ ᴊᴜꜱᴛ ᴄᴀɴ′ᴛ !
ɪᴛ ɪꜱɴ′ᴛ ɪɴ ᴍʏ ʙʟᴏᴏᴅ ᥫ᭡ :)
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
- خورشیدِ تازه طلوع کردهی من! تو چه قدررر زیبایی♡( ╹▽╹ ) *همین الان یواشکی از لای در از خ
- امروز ولی یه روزِ بارونیه و ما خورشیدِ عزیز رو به طور واضح نداشتیم:^)
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
- امروز ولی یه روزِ بارونیه و ما خورشیدِ عزیز رو به طور واضح نداشتیم:^)
الان هوا هوای ریواچ کردنِ فیلمِ زیبای «صبحانه در تیفانی» با بازیِ آدری هپبورن عزیز و محبوبمه🤌🏻💙
*ولی حیف که وقتشو ندارم🚶🏻♀..
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
الان هوا هوای ریواچ کردنِ فیلمِ زیبای «صبحانه در تیفانی» با بازیِ آدری هپبورن عزیز و محبوبمه🤌🏻💙 *ولی
سکانس پایانیِ فیلم تو یه روزِ بارونیه:)
و الانم داره بارون میاد (. ❛ ᴗ ❛.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- بخدا که مردمِ ایران😄🤍››
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- به شادی های سبز:)💚
︶𝆺𝅥⏝𝆹𝅥︶ 🌿 ︶𝆹𝅥⏝𝆺𝅥︶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- باور کنید این دوسال دیگه عین یه آدم بالغ میتونه صحبت کنه😄👌🏻.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- نگا چه بانمکه آخههه🥲
به اینا میگن ملو کاکتوس یا همون کاکتوسخربزه😁!
میوههای ملوکاکتوس صورتیان و شبیه فلفلان🌶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- حق ترین ویدیوای که قراره امروز ببینی:)
*بسی قشنگ گفت🤌🏻🤌🏻🤌🏻
- یادتونه تو بازیهای کامپیوتری یکسری کد تقلب وجود داشت که میشد باهاشون بهراحتی از سختیها عبور کرد و یا یک ویژگی خارقالعاده رو فعال کرد؟ بهتجربه، میخوام بهتون کد تقلب دنیای واقعی رو بگم. اگه بعد مدتی نتیجه گرفتید، بگید دمش گرم. کد تقلب زندگی، شکرگزاریه دوستان. مدام شکرگزاری.
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
- یادتونه تو بازیهای کامپیوتری یکسری کد تقلب وجود داشت که میشد باهاشون بهراحتی از سختیها عبور کر
انشاءالله خدا عنایت کنه بتونیم هر روز شکرگزارش باشیم🤍
˖ درختِ نوزدهساله𓋼 ˖
السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه :)))✨ فرارسیدن ماه مبارک رمضان گرامی باد♡ ︶𝆺𝅥⏝𝆹𝅥︶ 🌙
- خب خب خب خدارو به اندازهی تمومِ ستارههای آسمون شُکر که بهم لیاقت داد و یه بارِ دیگه منو توی مهمونیِ پر برکتش دعوت کرد (◍•ᴗ•◍)♡ *خدایِکیوتِمهربونم
متشکرم بابت این دعوت و عشق تو به این بندهت ؛ الهی که با توکل به خودت بتونیم خودمونو تو این ماه بسازیم و بشیم بندهی خفن و دوستداشتیِ تو🫂
آخ که چه حالی داره سر سفرهی پر مهر تو نشستن:)
چه حالی داره با تو صحبت کردن :)
چه حالی داره شبای قدر تا صبح بیدار موندن و الغوث الغوث گفتن:)
چه حالی داره در آغوش تو بودن حبیبِشیرینِمن🫂🤍
الحمدلله رب العالمین ☾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- پودرررررشدمممم وایییی🤣🤣🤣
اینا از کجا به ذهنتون میرسه؟!
هدایت شده از Never mind!
منظورتون چیه که شما با خودتون صحبت نمیکنید؟ من طوری با خودم صحبت میکنم که انگار همزمان دارم با پنج آدم زنده حرف میزنم. خودم رو مسخره میکنم، به خودم فحش میدم، به چالش میکشونم و از خودم سوال میپرسم. چقدر سالم هستید:/