2.
پس رفیق عزیز،
🔻اگه می بینی که حاضر شدم از «شکستم» برات بنویسم، اصلا برای بازار گرمی نیست.
☝️یه دلیل بیشتر نداره؛
😃 و اون اینکه یقین داشته باشی همه اونایی که موفق شدن، از «0» شروع کردن و از اول «100» نبودن.
.
4.
⁉️ چطور کسی که از توضیح دادن چند خط از یه کتاب مقدماتی عاجز بود؛
✅ حالا شده استاد ادبیات حوزه و دانشگاه؟!😳
.
5.
⁉️ چطور همچین آدمی حدود دو هزار ساعت آموزش حضوری
📽 و بیش از 400 جلسۀ آموزش مجازی آفلاین داشته؟!😳
.
6.
باید وقتی که فهمیدی اشتباه رفتی،
💥 اشتباهت رو قبول کنی،
💥 و مرد و مردونه برگردی،
💥 کمر همتّت رو محکم ببندی،
✔️ و با توکّل به خدا، با جدیّت از نو شروع کنی...
❌ هییییچ راهی غیر از این نیست
.
3.
⭕️ راستی ماجرای ملاصالح مازندرانی (شارح کتاب شریف کافی) رو شنیدی⁉️
😳 ماجرای به شدّت عجیب و خوندنی ای داره!
✅ ان شاء الله ظهر برات تعریف می کنم.
.
صفرتاصدعربی l بیات
3. ⭕️ راستی ماجرای ملاصالح مازندرانی (شارح کتاب شریف کافی) رو شنیدی⁉️ 😳 ماجرای به شدّت عجیب و خوندن
.
این شما و این ملّا صالح 👇👇
مطلب پایین رو از دست ندیا
.
4.
💬 #کلام_بزرگان ➊
🔸 محدث نوری در خاتمه «مُستَدرَک الوَسائِل» به نقل از ایشون مینویسه:
🔹 «من [ملا صالح] حجّت بر همه طلاب [بخوانید: هر کسی که می خواد چیزی یاد بگیره] هستم.
🔹 زیرا به لحاظ فقر، کسی از من فقیرتر نبود و اوقاتی بر من گذشت که جز نور مستراح نوری [برای مطالعه] نداشتم.
🔹 و به لحاظ حافظه و ذهن، کسی وضعش بدتر از من نبود! به صورتی که گاهی راه خانه ام را گم می کردم و نام فرزندانم را فراموش می کردم.
🔹 سی سال از عمرم گذشته بود که به آموختن الفبا پرداختم! آن قدر کوشش کردم تا خدا آن چه را دارم به من تفضّل فرمود» ‼️
📚 خاتمه مستدرکالوسائل، ج۲، ص۱۹۷
🎯 صفر تا صد ادبیّات عربی:
📱@Arabi0_100
صفرتاصدعربی l بیات
4. 💬 #کلام_بزرگان ➊ 🔸 محدث نوری در خاتمه «مُستَدرَک الوَسائِل» به نقل از ایشون مینویسه: 🔹 «من [
5.
⁉️ما از ملاصالح اوضاعمون بدتره؟!
‼️ بعد از 30 سالگی تازه یادگیری الفبا رو شروع کرده!!
⁉️چقدر حافظه آدم باید ضعیف باشه که راه خونشو گم کنه؟ اسم بچه هاشو فراموش کنه؟!
.
7.
انگار می خوایم همه چیز حاضر و آماده باشه و هیییییییچ مشکلی هم نداشته باشیم تا درست و حسابی بیایم سراغ کار علمی!
.
.
.
عزیز من،
خیلی ها به انتظار همین چیزها عمر بی بازگشتشون رو مفتِ مفت از دست دادن!
تو دل همین سختی ها و مشکلات و گرفتاریها باید کارمون رو بکنیم.
روز بدون دغدغه هیچ وقت نخواهد رسید!
.
1.
#خاطره
🏢 یادمه یکی از رفقا می خواست مصاحبۀ موسسه امام خمینی (ره) شرکت کنه.
قرار شد با هم یه چند روزی «متن خوانی» کار کنیم.
🔺 به حسب ظاهر رتبۀ علمیش از من بالاتر بود، چون من برگشته بودم از اوّل، ولی ایشون ادامه داده بود.
.
2.
🔻 بنده خدا غلط اعرابی که زیاد داشت و از لحن خوندنش و جاهایی توقف می کرد و ادامه می داد، معلوم بود که درست محتوا رو هم درک نکرده.
👌 و منی که هنوز اون کتاب رو نخونده و کلاسش رو شرکت نکرده بودم، بهتر از خودش می فهمیدم و توضیح می دادم؛
⁉️ چرا؟
✅ چون ادبیاتم رو قوی کردم!
.
3.
🔻یه بار برگشت بهم گفت:
▫️خوش به حالت آقای بیات.
▫️خوش به حالت که برگشتی.
▪️من الآن دیگه نمی تونم برگردم از اوّل.
▪️الآن بعد از 8 سال دیگه نمیشه...
😔 من جرئت شما رو نداشتم و الاّ خیلی های دیگه مثل من باید برگردن از اوّل!
.