ملاک مذکر و مؤنث بودن در اسم ها مثنی و جمع, مفرد آن ها است:
👈مانند:
اخوة که مفردش اخ است. پس اخوة مذکر است.
❄️💡❄️💡❄️💡❄️💡❄️
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅ کپی بدون ذکر منبع ایرادی ندارد
👈 کانال مارا در صورت رضایت خود معرفی نمایید
@ArabiAsanMa
👆 با توجه به مفردات ذیل داستان بالا را ترجمه کنید.
فَأَرَةٌ مَغْرُورَةٌ : موش مغرور
جِدًا : خیلی
وَجَدَتُ : یافتم
عُمْلَةُ : پول
عِنْدَمَا : وقتی که
تَكْنِسُ : جارو می کنید
صَاحَتْ: فریاد زد
يا لِلْحَظَ! چه شانسی
يُمْكِنُنِى : میتوانم
شِرَاءَ : خرید
شَرِيطِ : نوار، روبان
شَعْر : مو
مِنَ الْأَفْضَلِ : بهتره
أَنْ : اینکه
ضَعْ : قرار دادن
ذَيْلِي : دُمم
بَدَأَتْ : او شروع کرد(مؤنث)
تُغَنِّي : آواز خواند
مَرَّ : عبور کرد
حِمَارٌ : الاغ
سَلَّمَ : سلام کرد
وَدُودَةٍ : دوستانه
يَا لَكِ مِنْ جَمِيلَةُ! چه (قدر) زیبایی!
لا تُفَكِّرْ : فکر نکن
كَانَ يَنْقُصُنِی! من کم دارم!
مَشَى : پیاده رفت
حَزين : غمگین
الدُّبُ : خرس
أَيْضًا : همچنین
الضَّخَمُ : هیکل
الْقَبِيحُ : زشت
لَنْ يَحْدُثَ :این اتفاق نخواهد افتاد
أَبَدًا : هرگز
طَلَبَ : خواست، درخواست کرد
الدِّيكُ : خروس
رَفَضَتْ : رد کرد
الْقِطُّ : گربه
رَآهَا : اورا دید
أَعْلَى : بالا
جَاءَ : آمد
دَوْرِ : طبقه
أَفْضَلَ : بهتر
ثِيَاب : لباس
مَشَطَ شَعْرَهُ : مویش را شانه زد
جَيْدًا : خوب
مَعْسُولٍ : شیرین
عِنْدَمَا : هنگامی که
سَمِعَ : شنید
رَأَتْ جَمَالَهُ : زیبایی او را دید
أَجَابَتْ : جواب داد
بِحَمَاسٍ : با ذوق
جلسه بعد ان شاء الله ترجمه گذاشته خواهد شد 🌺
❄️💡❄️💡❄️💡❄️💡❄️
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅ کپی بدون ذکر منبع ایرادی ندارد
👈 کانال مارا در صورت رضایت خود معرفی نمایید
@ArabiAsanMa
فهرست #أفضل_حکایة :
🐁 ⫸ #ألفأرَةُ_الْمَغْرُورَةُ
يوم ١ 〇 ألفأرَةُ الْمَغْرُورَةُ
يوم ٢ 〇 حَدَثَ بَعْدَ فَوَاتِ الْأَوَانِ
👸⫸ #سِنْدِرِيلا_الْمَظْلُومَةُ
يوم ٣ 〇 سِنْدِرِيلا الْمَظْلُومَةُ
يوم ۴ 〇 الرقص
يوم ۵ 〇 الحذاء الزجاجى
ادامه يوم ۵ 〇 الحذاء الزجاجى
💍⫸ #الْوَصِيفُ_وَالثُّعْبَانُ
يوم ۶ 〇 الْوَصِيفُ وَالثُّعْبَانُ
يوم ٧ 〇 الجزاء العدل
🚣⫸ #الصَّيَّادُ_الْمَحْظُوظُ
يوم ٨ 〇 الصَّيَّادُ الْمَحْظُوظُ
يوم ٩ 〇 الکاس الذهبية
يوم ١٠ 〇 حُزنُ السلطان
🐘⫸ #زَفْرَةُ_الْفِيلِ_الْأَخِيرَةُ
يوم ١١ 〇 زَفْرَةُ الْفِيلِ الْأَخِيرَةُ
🐸⫸ #نورا_و_الضفادع
يوم ١٢ 〇 هبة اللالی
يوم ١٣ 〇 هبَةُ الضَّفَادِعِ
🚶♂⫸ #اليتيم
يوم ١۴ 〇 اليتيم
يوم ١۵ 〇 رَجُلٌ بِمَعْنَى الْكَلِمَةِ
🐁👸💍🚣♂🐘🐸🐁👸💍🚣♂
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
أفضل حکایة
این داستان :
🐁 #ألفأرَةُ_الْمَغْرُورَةُ
قسمت اول
موش مغرور
كَانَتْ هُنَاكَ فَأَرَةٌ مَغْرُورَةٌ جِدًاوَجَدَتُ عُمْلَةُ عِنْدَمَا كَانَتْ تَكْنِسُ بَيْتَهَا.
موش بسیار مغرور بود و وقتی که خانه اش رو جارو میزد یک سکه پیدا کرد
صَاحَتْ : او فریاد زد
يا لِلْحَظَ! چه شانسی!
يُمْكِنُنِى شِرَاءَ شَرِيطِ لِشَعْرِي ، لَا، لَا مِنَ الْأَفْضَلِ أَنْ أَضَعَهُ فِي ذَيْلِي. : میتونم نواری برای موهایم یخرم، نه، نه بهتره که بر روی دمم قرار بدم
اشْتَرَتِ الشَّرِيطَ وَوَضَعَتْهُ فِي دَيْلِهَا وَبَدَأَتْ تَكْنِسُ بَابَ مَنْزِلِهَا وَهِيَ تُغَنِّي بِدُونِ تَوَقُفِ.
نوار رو خرید و آن را بر دمش قرار داد و او شروع به جارو کردن در خانه اش کرد او بی وقفه آواز می خواند.
مَرَّ حِمَارٌ صَغِيرٌ وَسَلَّمَ عَلَيْهَا بِطَرِيقَةٍ وَدُودَةٍ قَائِلًا : الاغ کوچکی از کنارش گذشت و با لحنی دوستانه به او سلام کرد
يَا لَكِ مِنْ جَمِيلَةُ! چه قدر زیبا هستی!
🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅ کپی بدون ذکر منبع ایرادی ندارد
👈 کانال مارا در صورت رضایت خود معرفی نمایید
@ArabiAsanMa
ادامه داستان :
هَلْ تُرِيدِينَ أَنْ تَتَزَوَّجِينِي ؟ آیا میخواهی که با من ازدواج میکنی؟
. لا تُفَكِّرْ فِي هَذَا ؟ به این فکر نکنید؟
هَذَا مَا كَانَ يَنْقُصُنِی! مگه من کم دارم!
مَشَى الْحِمَارُ حَزينًا، وَبَعْدَ ذَلِكَ مَرَّ مِنْ هُنَاكَ الدُّبُ وَقَالَ لَهَا أَيْضًا: الاغ غمگین راه افتاد و بعد آن خرسی عبور میکرد او هم بهش گفت
هَلْ تُرِيدِينَ أَنْ تَتَزَوَّجِينِي أَيَّتُهَا الْفَأَرَةُ الْجَمِيلَةُ؟ آیا میخواهی که با من ازدواج میکنی ای موش زیبا؟
- أَتَزَوِّجُكَ أَنْتَ أَيُّهَا الضَّخَمُ الْقَبِيحُ؟ لَنْ يَحْدُثَ هَذَا أَبَدًا!
با تو ازدواج کنم، تو بزرگ زشت؟ هرگز همچین اتفاقی نمی افتد!
وَبَعْدَ ذَلِكَ طَلَبَ مِنْهَا الدِّيكُ نَفْسَ الطَّلَبِ وَحَيَوَانَاتٌ أُخْرَى كَثِيرَةٌ، وَلَكِنَّ الْمَغْرُورَةَ رَفَضَتْ طَلَبُهُمْ.
سپس خروس همان درخواست را از او و بسیاری از حیوانات دیگر پرسید، اما متکبر درخواست آنها را رد کرد.
قَالَ الْقِطُّ الَّذِي رَآهَا مِنْ أَعْلَى السَّقْفِ لِنَفْسِهِ:
'' جَاءَ دَوْرِى الْآنَ ''.
گربه ای که او را از بالای سقف دید با خود گفت:
"الان نوبت من است."
ارْتَدَى أَفْضَلَ ثِيَابِهِ وَمَشَطَ شَعْرَهُ جَيْدًا وَذَهَبَ إِلَى الْفَأْرَةِ وَسَأَلَهَا بِصَوْتٍ مَعْسُولٍ:
بهترین لباس هایش را پوشید، موهایش را خوب شانه کرد، به سمت موش رفت و با صدایی شیرین از او پرسید:
- هَلْ تُرِيدِينَ أَن تَتَزَوَّجِينِي أَيَّتُهَا الْفَأْرَةُ الْجَمِيلَةُ؟
آیا میخواهی که با من ازدواج میکنی ای موش زیبا؟
وَعِنْدَمَا سَمِعَتِ الْفَأْرَةُ صَوْتَهُ وَرَأَتْ جَمَالَهُ، أَجَابَتْهُ بِحَمَاسٍ :
نَعَمْ، نَعَمْ!
وقتی موش صدای او را شنید و زیبایی او را دید، با هیجان پاسخ داد:
بله بله!
🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️🐀🐈⬛️
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅ کپی بدون ذکر منبع ایرادی ندارد
👈 کانال مارا در صورت رضایت خود معرفی نمایید
@ArabiAsanMa
🔴 المفردات : كلمات درس چهارم: ص44
اتفق مع ( يَتَّفق مع) : با... سازگاری دارد
أثار (يُثيرُ) : برانگیخت
إستبيان : پرسشنامه - فرم شگفتی
إعجاب
إعلام : رسانه ها
انبسط (يَنبَسِطُ) : گسترده شد
تَعِبَ ( تعب) : خسته شد
تَنَزَّهَ (يَتَنَزَّهُ) : به گردش رفت
حضارة : تمدن
عنى بـ ( يعني بـ) : منظورش بود
فصحى : زبان رسمی عربی
لافتات : تابلوها - پلاکاردها
مراسلات : نامه نگاری
وجد ( يَجد) : یافت
✉️📭✉️📭✉️📭✉️📭✉️
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅@sadyolhayat1
https://eitaa.com/ArabiAsanMa
🔵 الوحدة الرابعة، المصطلحات والتعابير : اصطلاحات و عبارات، ص۴۵
لَمْ أَجِدُ صُعُوبَةً فِي التَّحَدُّثِ : در سخن گفتن مشکلی ندارم
لَيْسَ هَذَ أَمْراً غَرِيباً : چیز عجیبی نیست
اُلاحظُ أن... : می بینم که.... .
عَدَدَ لَا بَأْسَ بِهِ : تعداد قابل توجه
بسهولةٍ : به آسانی
العامية / الدَّارِجَة : زبان عامیانه
اللهجات : گویشها
ماذا تعني بهذا الكلام : منظورت از این سخن چیست؟
منظمة الأمم المتحدة : سازمان ملل متحد
مع كون.... . : با وجود علاوه بر اینکه
📔👀📔👀📔👀📔👀
نسئلكم الدعاء الفرج مولانا صاحب الزّمان عجّل الله فرجهم 🤲
✅@sadyolhayat1
https://eitaa.com/ArabiAsanMa