ارمبوی ما
بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ 🌸زندگینامه🌸 #شهید_محمود_کردبچه تاریخ ولادت :۱۳۴۲/۸/۱ محل ولادت:ورامین ت
🌹ادامه زندگینامه🌹
#شهید_محمود_کردبچه
فردای آن روز ما را به پزشک قانونی بردند برای تشخیص هویت
👈 #مادر_شهید به سرد خانه رفت، بدن شهید را بیرون آوردند ، #پزشک گفت مادر جان پسرت همین است؟ 🌹مادر شهید میگفت از صورت شهید فقط #پیشانی اش سالم بود مادر میگفت #محمود یک خال در ابرویش داشت وقتی آن خال رو دیدم گفتم بله پسرم هستش وقتی این را گفت بغض گلویمان ترکید همه گریه کردیم چقدر سخت است #دسته_گلت را اینطوری ملاقات کنی وقتی چگونه شهید شدن محمود را پرسیدم پدر اینگونه جواب داد :
🌺محمود با #دوستان خودش در #سنگر بودن ،
موقع خواندن نماز و بعد از آن خوردن غذا بود دو دوست محمود می روند که آب و غذا را بیاورند #هواپیماهای جنگی بعثیها حمله میکنند محمود در سنگر مشغول خواندن #نماز بود دوستش میگفت در #سجده_آخر نماز بود که موشک ها به سنگر بر خورد کردند.
🔸 به نقل از #دوست_شهید محمود کردبچه میگفت ما فقط شنیدیم محمود بلند داد زد #یاحسین بعدش بی هوش افتادیم دوست شهید میگفت ما با محمود صمیمی بودیم وقتی توی بیمارستان به هوش آمدیم اولین کاری که کردیم #سراغ محمود را گرفتیم به ما گفتن محمود در یک بیمارستان دیگر است ما وقتی خوب شدیم رفتیم دنبال محمود ولی متوجه شدیم #شهید شده خیلی ناراحت به قدری که تا جلوی در #حیاط خونه شهید آمدیم ولی #خجالت میکشیدیم که در بزنیم و با پدر و مادر شهید رو در رو بشیم.
🔴پی نوشت : وقتی این گفتگوها تمام شد واقعا این همه سختی و صبر و دردی که پدر و مادر و خانواده شهدا میکشیدن رو حس میکردم و واقعا پیش خودم گفتم هر کس در هر #پست و مقامی که هست باید جوابگو این #خون های ریخته شده باشد و به نحو احسنت به اسلام و شیعه خدمت کند و پشتیبان #ولایت_فقیه باشد.
@Arambonews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این گزارش ترسناک از بهشت زهرا را ببینید
اشکهای افرادی را میبینید که برای فوتیها ریخته میشود که پس از مبتلا شدن به ویروس کرونا راهی دیار باقی شدهاند
👈خواهش میکنیم این #پست را برای دوستان و آشنایان خود ارسال کنید.
لطفا به پویش #من_ماسک_میزنم بپیوندید
🔴کانال خبری ارمبوی ما🔴
@Arambonews
ارمبوی ما
بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ 🌸زندگینامه🌸 #شهید_محمود_کردبچه به مناسبت سالگرد این شهید والا مقام. تار
🌹ادامه زندگینامه🌹
#شهید_محمود_کردبچه
فردای آن روز ما را به پزشک قانونی بردند برای تشخیص هویت
👈 #مادر_شهید به سرد خانه رفت، بدن شهید را بیرون آوردند ، #پزشک گفت مادر جان پسرت همین است؟ 🌹مادر شهید میگفت از صورت شهید فقط #پیشانی اش سالم بود مادر میگفت #محمود یک خال در ابرویش داشت وقتی آن خال رو دیدم گفتم بله پسرم هستش وقتی این را گفت بغض گلویمان ترکید همه گریه کردیم چقدر سخت است #دسته_گلت را اینطوری ملاقات کنی وقتی چگونه شهید شدن محمود را پرسیدم پدر اینگونه جواب داد :
🌺محمود با #دوستان خودش در #سنگر بودن ،
موقع خواندن نماز و بعد از آن خوردن غذا بود دو دوست محمود می روند که آب و غذا را بیاورند #هواپیماهای جنگی بعثیها حمله میکنند محمود در سنگر مشغول خواندن #نماز بود دوستش میگفت در #سجده_آخر نماز بود که موشک ها به سنگر بر خورد کردند.
🔸 به نقل از #دوست_شهید محمود کردبچه میگفت ما فقط شنیدیم محمود بلند داد زد #یاحسین بعدش بی هوش افتادیم دوست شهید میگفت ما با محمود صمیمی بودیم وقتی توی بیمارستان به هوش آمدیم اولین کاری که کردیم #سراغ محمود را گرفتیم به ما گفتن محمود در یک بیمارستان دیگر است ما وقتی خوب شدیم رفتیم دنبال محمود ولی متوجه شدیم #شهید شده خیلی ناراحت به قدری که تا جلوی در #حیاط خونه شهید آمدیم ولی #خجالت میکشیدیم که در بزنیم و با پدر و مادر شهید رو در رو بشیم.
🔴پی نوشت : وقتی این گفتگوها تمام شد واقعا این همه سختی و صبر و دردی که پدر و مادر و خانواده شهدا میکشیدن رو حس میکردم و واقعا پیش خودم گفتم هر کس در هر #پست و مقامی که هست باید جوابگو این #خون های ریخته شده باشد و به نحو احسنت به اسلام و شیعه خدمت کند و پشتیبان #ولایت_فقیه باشد.
🌷شادی روح مرحوم حاج احمد کردبچه پدر شهید والا مقام محمود کردبچه صلواتی عنایت بفرمایید.
@Arambonews
ارمبوی ما
بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ 🌸زندگینامه🌸 #شهید_محمود_کردبچه به مناسبت سالگرد این شهید والا مقام. تار
🌹ادامه زندگینامه🌹
#شهید_محمود_کردبچه
فردای آن روز ما را به پزشک قانونی بردند برای تشخیص هویت
👈 #مادر_شهید به سرد خانه رفت، بدن شهید را بیرون آوردند ، #پزشک گفت مادر جان پسرت همین است؟ 🌹مادر شهید میگفت از صورت شهید فقط #پیشانی اش سالم بود مادر میگفت #محمود یک خال در ابرویش داشت وقتی آن خال رو دیدم گفتم بله پسرم هستش وقتی این را گفت بغض گلویمان ترکید همه گریه کردیم چقدر سخت است #دسته_گلت را اینطوری ملاقات کنی وقتی چگونه شهید شدن محمود را پرسیدم پدر اینگونه جواب داد :
🌺محمود با #دوستان خودش در #سنگر بودن ،
موقع خواندن نماز و بعد از آن خوردن غذا بود دو دوست محمود می روند که آب و غذا را بیاورند #هواپیماهای جنگی بعثیها حمله میکنند محمود در سنگر مشغول خواندن #نماز بود دوستش میگفت در #سجده_آخر نماز بود که موشک ها به سنگر بر خورد کردند.
🔸 به نقل از #دوست_شهید محمود کردبچه میگفت ما فقط شنیدیم محمود بلند داد زد #یاحسین بعدش بی هوش افتادیم دوست شهید میگفت ما با محمود صمیمی بودیم وقتی توی بیمارستان به هوش آمدیم اولین کاری که کردیم #سراغ محمود را گرفتیم به ما گفتن محمود در یک بیمارستان دیگر است ما وقتی خوب شدیم رفتیم دنبال محمود ولی متوجه شدیم #شهید شده خیلی ناراحت به قدری که تا جلوی در #حیاط خونه شهید آمدیم ولی #خجالت میکشیدیم که در بزنیم و با پدر و مادر شهید رو در رو بشیم.
🔴پی نوشت : وقتی این گفتگوها تمام شد واقعا این همه سختی و صبر و دردی که پدر و مادر و خانواده شهدا میکشیدن رو حس میکردم و واقعا پیش خودم گفتم هر کس در هر #پست و مقامی که هست باید جوابگو این #خون های ریخته شده باشد و به نحو احسنت به اسلام و شیعه خدمت کند و پشتیبان #ولایت_فقیه باشد.
🌷شادی روح مرحوم #حاج_احمد_کردبچه "پدر شهید والا مقام محمود کردبچه" صلواتی عنایت بفرمایید.
🔴 @Arambonews 🔴
ارمبوی ما
بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ 🌸زندگینامه🌸 #شهید_محمود_کردبچه به مناسبت سالگرد این شهید والا مقام. تار
🌹ادامه زندگینامه🌹
#شهید_محمود_کردبچه
فردای آن روز ما را به پزشک قانونی بردند برای تشخیص هویت
👈 #مادر_شهید به سرد خانه رفت، بدن شهید را بیرون آوردند ، #پزشک گفت مادر جان پسرت همین است؟ 🌹مادر شهید میگفت از صورت شهید فقط #پیشانی اش سالم بود مادر میگفت #محمود یک خال در ابرویش داشت وقتی آن خال رو دیدم گفتم بله پسرم هستش وقتی این را گفت بغض گلویمان ترکید همه گریه کردیم چقدر سخت است #دسته_گلت را اینطوری ملاقات کنی وقتی چگونه شهید شدن محمود را پرسیدم پدر اینگونه جواب داد :
🌺محمود با #دوستان خودش در #سنگر بودن ،
موقع خواندن نماز و بعد از آن خوردن غذا بود دو دوست محمود می روند که آب و غذا را بیاورند #هواپیماهای جنگی بعثیها حمله میکنند محمود در سنگر مشغول خواندن #نماز بود دوستش میگفت در #سجده_آخر نماز بود که موشک ها به سنگر بر خورد کردند.
🔸 به نقل از #دوست_شهید محمود کردبچه میگفت ما فقط شنیدیم محمود بلند داد زد #یاحسین بعدش بی هوش افتادیم دوست شهید میگفت ما با محمود صمیمی بودیم وقتی توی بیمارستان به هوش آمدیم اولین کاری که کردیم #سراغ محمود را گرفتیم به ما گفتن محمود در یک بیمارستان دیگر است ما وقتی خوب شدیم رفتیم دنبال محمود ولی متوجه شدیم #شهید شده خیلی ناراحت به قدری که تا جلوی در #حیاط خونه شهید آمدیم ولی #خجالت میکشیدیم که در بزنیم و با پدر و مادر شهید رو در رو بشیم.
🔴پی نوشت : وقتی این گفتگوها تمام شد واقعا این همه سختی و صبر و دردی که پدر و مادر و خانواده شهدا میکشیدن رو حس میکردم و واقعا پیش خودم گفتم هر کس در هر #پست و مقامی که هست باید جوابگو این #خون های ریخته شده باشد و به نحو احسنت به اسلام و شیعه خدمت کند و پشتیبان #ولایت_فقیه باشد.
🌷شادی روح مرحوم #حاج_احمد_کردبچه "پدر شهید والا مقام محمود کردبچه" صلواتی عنایت بفرمایید.
🔴 @Arambonews 🔴