eitaa logo
‌🍃🌸آرامـش بـٰا خُـ﷽ـدا🌸🍃
6.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
8 فایل
خـوش آمـدیـد 🌸 ⚘امیـدوارم یاد خدای مهربونC᭄ همیشه کنارتون باشه⚘ #لحظه‌هاتون‌پرازآرامش لطفا از بقیه کانالها حمایت کنید🙏 🔘صفحه به صفحه قـرآن @ghorankariim ⤵️ خادم کانال 🆔 @BanoNiyayesh ⤵ تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/4171694706C561b7929b0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda بنام الله مهر گستر مهربان صبح اشاره خورشید است برای آغازی دوباره و من آموخته‌ام هر آغازی با نام زیبای تو کلید می‌خورد و هر پایانی به اسم اعظم‌ تو ختم می‌گردد 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
@Arameeshbakhoda دوست من سلااااام برخیــز بسم اللہ بگو و مطمئن باش خیلی با ارزشی خداوند از روحی که خلق کرده در تو دمیده و جهان را برای آرامش تو آفریده یعنی خیلی برای خدا عزیزی پـس بخنـد ببخـش مهـربان بـاش و زنـدگی کـن 🌸 فرصت ما تکرار نمی‌شود
@Arameeshbakhoda امروز پشت من به کوهی گرم است که قادر مطلق و بی همتاست و تا او را دارم هر روز از نو شروع خواهم کرد او که خالق همه تازگی‌هاست پس امروز خودم را درهم می‌شکنم و‌ از نو می‌سازم و درهای خوشبختی را به رویم باز می‌کنم او همان خدائیست که صبح به نامش پاگشا می‌شود آفتاب بدون اجازه او افول نمی‌کند و همه چیز در تسخیر اوست
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ احد در منطقه شهرک «پرواز تبریز» زمینی خریده بود تا خانه‌ای در آن بسازد بعد از بنای خانه نوبت رسید در خانه‌اش چاهی بکَند، دو مقّنی را گرفت تا در حیاط منزل او چاهی بکنند احد خواست صبحانه‌ای حاضر کند که دید هر دو مقنّی لباس کار خود را خارج کرده و لباس پوشیده و وسایل خود را جمع کرده‌اند علت این تعطیلی زود هنگام را سؤال کرد مقنی گفت: ملک شما ماسه‌زار است‌ و کندن آن برای ما سخت است و مقدور نیست پیمانکار دیگری برای خود پیدا کنید احد می‌گوید: صبر کنید سراغ کیف خود می‌رود و دستمزد یک روز کامل آن دو نفر را می‌پردازد دو نفر در حیرت می‌مانند که با اینکه کاری نکرده‌اند اما دستمزد کامل یک روز را می‌گیرند احد گفت: ملک من سفت است تقصیر شما چیست که امروز خانواده‌تان منتظر شما هستند دست پر خانه بروید مقنّی‌ها غیرتی شده و دوباره لباس کار پوشیدند و مشغول به کار شدند احد برای خرید گوشت، برای تهیه آبگوشت بیرون رفت، نزدیک ظهر بود که احد دید آنچه از چاه خارج می‌شود بجای سنگریزه سفت خاک نرم است خوشحالی عمیقی به احد دست داد شب که کار کندن چاه تمام شد مقنّی به احد گفت: تو مراعات دستمزد ما را کردی خدا هم این مراعات حال ما را بر تو بی‌جواب نگذاشت تو ما را بدون دستمزد به خانه نفرستادی و خدا دستمزد تو را داد که اگر این کار نیمه کاره ما را هر پیمانکاری می‌دید دو برابر این دستمزدی که به ما دادی با تو دستمزد قرارداد می‌بست ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
@Arameeshbakhoda بابت آرزوهایی که محقق نشدند بی تابی نکنید گاهی خدا به وسیله همین محقق نکردن آرزوها جلوی مصیبت‌های بعد از آن را می‌گیرد خـ♡ـدایا آرامشی از جنس ️فرشته‌هایت نصیب همه دل‌های مهربون و شبی آرام و بی‌نظیر نصیب دوستان و عزیزانم بفرما در پناه مهر خداوند شـ🌙ـب بـر شمـا خـوش 🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 چه دلخواه می‌شود روزی که با نام و یاد خدا آغاز شود روزی که با لبخند و عشق و مهربانی شروع شود الهی با توکل بر اسم اعظمت امروزمان را آغاز می‌کنیم 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
سـ🌸ـلاااااام صبحتون بخیر و شادی امیدوارم امروزتون بهتر از دیروز و موفقیتتون پی در پی باشه آرزو می‌کنم از غم و غصه بدور باشید و حال دلتون خوب خوب باشه صبح بهاری تازه نفستون بخیر هوای دلتون آفتابی امروزتون شاد همراه کلی حس رضایت
@Arameeshbakhoda درهای خانه را باز کن‌ و پرده‌ها را کنار بزن از پشت پنجره نور را ببین‌ که آرام آرام از میان درختان‌ قد می‌کشد بعد تمام دلواپسی‌های خودت را در آغوش آن رها کن عطرش را ببوس‌ و دست از هر چیزی که میان گذشته زندانی‌ات کرده بکش و بدان‌ که لبخند تو می‌تواند هر بهاری را سرسبز کند
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃   ✿↶ ↷✿      ❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀ 🌸 خـدایا تو را دوست دارم می‌خواهم تو را بیشتر و بیشتر دوست داشته باشم می‌خواهم تو را تا سرحد سرمستی و شوق دوست داشته باشم 🌸 خـدایا قلبم تشنه نور و عشق توست هر روز در افکار و آرزوهایم به سوی من بیا در رؤیاهایم در خنده نشسته بر لبانم و در اشک چشمانم به سوی من بیا 🌸 خـدایا ذهنم پریشان است قلبم بی‌قرار است و افکارم شوریده‌اند و درمانده‌ام پس رشته زندگی‌ام را به دست‌های امن تو می‌سپارم آنگاه طوفان می‌خوابد و آرامش تو حکم فرما می‌شود 🌸 خـدایا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می‌توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم 🌸 پـروردگارا کمکم کن تا به جای تسلی خواهی تسلی دهم به جای درک شدن درک کنم زیرا پیدا کردن در گرو گم شدن است و با بخشیدن دیگران خود بخشیده می‌شویم 🌸 خـدایا بگذار دریا باشم ساکن و ساکت که طوفان آسمان‌های سخت هم مرا به هیجان نیاورد 🌸 خـدایا خودم و کارم را به تو می‌سپارم پناهم باش ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda اگه بهمون بگن این چند روز رو به کسی پیام نزن! بی‌خیال چک‌ کردن تلگرام و اینستاگرام و واتساپ شو📱 به هیچ کس زنگ نزن! اصلاً چند روز موبایلت رو بده به ما چقدر بهمون سخت می‌گذره؟! حالا اگه بگن چند روز قرآن نخون چی؟! چقدر بهمون سخت می‌گذره؟! با نبودن‌ کدومش‌ بیشتر‌ اذیت‌ میشیم!؟ نرسه اون روز که ارتباط با بقیه رو به ارتباط با خدا ترجیح بدیم ✗
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ امانت داری آقای نعلبندان در سبزه میدان زنجان چهل و پنج سال پیش یه آقای دوچرخش رو می‌یاره و به امانت میزاره جلوی مغازی آقای نعلبندان و به ایشان میگه که آقا ده دقیقه حواست به این دوچرخه من باشه من برمیگردم اون آقا میره و دیگه برنمیگرده! آقای نعلبندان هم چهل و پنج سال هر روز این دوچرخه را میگذاشت جلوی مغازش که این صاحبش بیاد و دوچرخش رو ببره تا اینکه بعد از چهل و پنج سال بعد از این ماجرا آقای نعلبندان فوت می‌کنه الآن در سبزه میدان زنجان سنبلی از ایشان درست کردند و گذاشتن به همراه همون دوچرخه و در این چهل و پنج سال نگذاشت کسی به اون دوچرخه دست بزنه و نه خودش استفاده ای از اون دوچرخه كرد فقط خواستم يادآوری كنم که خودتم امانتی هستی كه خدا سپرده بهت یک روزی اين امانت رو پس ميگيره حواسمون باشه چه جوری پسش ميديم پیامبر گرامی اسلام ﷺ فرمودند: 《لَیسَ مِنّا مَن یُحَقِّرُ الأمانَةَ حَتّی یَستهلِكَها اِذا استُودِعَها》 کسی که امانتی را که در دست او است اهمیت ندهد و سهل‌انگاری کند تا از دست برود پیرو ما نیست 📚بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۱۷۲ ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda خـداوندا🌷 امروز را در نام زیبایت صبح می‌کنم باشد که مرا از من رهایی دهی و در فیض خودت زندگی‌ام را برکت ببخشی تا هر آنچه ارادہ و خواست تو در آن است برایم مقدّر شود 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
@Arameeshbakhoda در این صبح زیبای بهاری یک سلام صمیمی یک دنیا ارادت یک جام شفق تقدیم به دوستان و عزیزانی که بهانه مهر و سرآمد عشقند صبحتون بخیر وجودتان سبز و سلامت روزتون پر از خیر و برکت امیدوارم اتفاقای خوب زندگی آروم و لحظه های خوش در زندگیتون جاری باشه
@Arameeshbakhoda امروز را جانانه زندگی كن امروز می‌تواند شروعی تازه باشد در اوج آسمان باش هر لحظه را با شكوه زندگی كن و عشق را در قلبت مهمان كن امروز کسی باش که واقعاً آرزو داری مهربان و با گذشت ساده و شفاف پاک و خالص با محبت و عاشق رنج و نگرانی را کنار بگذار با انرژی و با نشاط به لحظات زندگی‌ات چنان ارزش بده که آرزو داری پس زندگی‌ات را خوب زندگی کن
@Arameeshbakhoda ↫◄ خیلی اتفاق میفته که بعضی از افراد به ما می‌گویند و ما در جواب می‌گوئیم: محتاجیم به دعا جالبه که نه ما برای او دعا کردیم و نه او برای ما پس چقدر خوبه کسی التماس دعا گفت همون جا سریع براش دعا کنیم که خدا عاقبت به خیرت کنه یا حاجت روا بشید یا دعاهای دیگه 💠🔹رسول خدا ﷺ فرمودند: ↫◄ عاجزترین مردم کسی است که دعا نمی‌کند 📗امالی طوسی، صفحه ۸۹
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد حکیم گفت: باید پای‌افزاری (کفش) از پوست شتر سرخ مو به پای خود کنی پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی می‌گشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند تاجری ماهر حاضر شد که کیسه‌ای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری می‌دیدند از او می‌گرفتند تاجر زرنگ وقتی کفش‌ها را خرید یک لنگهٔ کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان می‌رفتند و یک لنگهٔ دیگر کفش در بار خود گذاشت چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگهٔ کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگهٔ دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند تاجر را شاگردی بود که کار نیک می‌کرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره می‌گفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند ایمان به خدا مهم نیست کار نیک را بخاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا بعد از این داستان تاجر شاگرد را گفت: ای جوان دیدی که کفش نفیس را یک لنگه‌اش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت بدان عمل صالح بدون ایمان نماز بدون زکات و ... مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند هر اندازه هم قوی و نفیس باشند ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda شب‌ها شکرگزاری را فراموش نکنیم برای همه نعماتی که به چشم نمی‌آیند ولی بدون آن نعمات زندگی ما تهی و بی مزه و بی معنا و ناممکن بود مثل هر نفسی که می‌کشیم سلامی که از سر وجود از عزیزی می‌شنویم و همین خوابی که شب‌ها ما را به رؤیاهایمان پیوند می‌زند و به آرامش و سکون می‌رساند شبتـ🌙ـون پـر از عـطر خـدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda آغاز کنم به نامت ای حضرت دوست هر آنچه شود به نامت آغاز نکوست دفترچه‌ عشق را اگر بگشائیم سطر از پی سطر آیتی از تو در اوست 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda سلام و درود هموطن🌸 صبح زیبایت بخیر و شادی روز دیگری آغاز شد ساعت دلت را بر روی شادی تنظیم کن تا با هر تیک تاکش لبخند بزنی و به یاد داشته باش شادی بزرگترین هدیه امروزت است ‍ واحد شمارش صبح آفتاب نیست دل ماست صبح هر روز ما به تعداد گل‌های بهار خندیده‌ایم طلوع کرده‌ایم و آفتاب را بیدار کرده‌ایم دیروز هر طور گذشت مهم نیست امروز روز دیگریست شادی را با خود به خانه ببر راه را که یاد گرفت فردا با پای خودش می‌آید
@Arameeshbakhoda گاهی فقط بی‌خیال باش وقتی قادر به تغییر بعضی چیزها نیستی روزت را برای عذاب‌ داشتن‌ها و افسوس نداشتن‌ها خراب نکن دنیا همین است همه بادهای آن موافق همه اتفاقات آن دلنشین و همه روزهای آن خوب نیست امروزتون پر از عشق و زیبائی
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃   ✿↶ ↷✿      ❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀ 🌸 بـار خـدایا تو به دوستانت از همه دوستانشان مهربان‌ترى و بر آنان که به تو توكل كنند از هر كس دیگر كارسازتر درون پرده رازشان را می‌بینى و بر ضمایرشان آگاهى و اندازه بصیرتشان را می‌شناسى و اسرارشان بر تو آشكار است اگر غربت به وحشتشان افكند یاد تو انس و آرامش آنهاست و اگر باران مصائب بر سرشان ببارد به پناه جستن از تـو روى آرند زیرا می‌دانند که زمام همه كارها به دست توست و هر چه شود به مشیت و قضاى توست 🌸 بـار خـدایا اگر زبانم از سؤال عاجز است یا ندانم چطور روى سؤال به درگاه تو آرم دلم را به جایی که رستگارى من آنجاست متوجه ساز که چنین رهنمودها از تو بعید نیست و چنین كار سازیها از تو شگفت نباشد خداوندا قلب ما را آرام کن ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ زنی پسرش به سفر دوری رفته بود و ماه‌ها بود که از او خبری نداشت بنابراین زن دعا می‌کرد که او سالم به خانه بازگردد این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده‌اش نان می‌پخت و همیشه یک نان اضافه هم می‌پخت و پشت پنجره می‌گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می‌گذشت نان را بردارد هر روز مردی گوژپشت از آنجا می‌گذشت و نان را برمی‌داشت و بجای آنکه از او تشکر کند می‌گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می‌ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می‌گردد! این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته‌های مرد گوژپشت ناراحت و رنجیده خاطر شد او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی‌کند بلکه هر روز این جمله‌ها را به زبان می‌آورد نمی‌دانم منظورش چیست!؟ یک روز که زن از گفته‌های مرد گوژپشت کاملاً به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را با دست‌های لرزان پشت پنجره گذاشت اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که می‌کنم!؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژپشت پخت مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف‌های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد وقتی که زن در را باز کرد فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس‌هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه تشنه و خسته بود در حالیکه به مادرش نگاه می‌کرد گفت: مادر اگر این معجزه نشده بود نمی‌توانستم خودم را به شما برسانم در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می‌رفتم ناگهان رهگذری گوژپشت را دیدم که به سراغم آمد از او لقمه‌ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت: این تنها چیزی است که من هر روز می‌خورم امروز آن را به تو می‌دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره‌اش پرید به یاد آورد که ابتدا نان زهرآلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود فرزندش نان زهرآلود را می‌خورد به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژپشت را دریافت: هر کار پلیدی که انجام می‌دهیم با ما می‌ماند و نیکی‌هایی که انجام می‌دهیم به ما باز می‌گردند ✧✾════✾✰✾════✾✧ ☑️ کـانـال آرامـش بـا خــدا☟                       کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
@Arameeshbakhoda خـ♡ـدایا آن روزى که ميان بندگانت حكم می‌‏كنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان اى خدا من چون كسی به درگاهت عذر می‌خواهم که به قبول عذر سخت محتاج است پس عذرم بپذير اى كریم‌ترين كسى که گنهكاران از او معذرت می‌‏طلبند بالاترین آرزویم برایت این است حاجت دلت با حکمت خدا یکی باشد شبتـ🌙ـون بـه رنـگ خـدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Arameeshbakhoda 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 الهی روزم را با نام تو آغاز می‌کنم در انتظار رحمتت نشسته‌ام بدهی کریمی ندهی حکیمی بخوانی شاکرم برانی صابرم الهی به امید تو برای شروع یک روز عالی
@Arameeshbakhoda سـ🌸ـلااااام صبح زیباتون بخیر به امروز از سر مهر سلام بده و خدا را بخاطر دیدن روزی دیگر شکر کن صبحی زیبا و دل‌انگیز روزی پر نشاط و پر از خیر و برکت همراه با سلامتی و مؤفقیت و عاقبت بخیری براتون آرزومندم الهی همواره دلتون شاد و شادیاتون ماندگار باشه