هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس:
🔆 #پندانه
✍️ تلنگری برای رسیدن به اهداف
🔹میلتون با وجود اینکه نابینا بود، مینوشت.
🔸بتهوون در حالی که ناشنوا بود، آهنگ میساخت.
🔹هلن کلر در حالی که نابینا و ناشنوا بود، سخنرانی میکرد!
🔸رنوار در حالی که دستهایش دچار عارضه روماتیسمی بود، نقاشی میکرد.
🔹مجسمهساز مکزیکی بعد از قطع دست راستش ساخت مجسمهای را که آغاز کرده بود با دست چپ به پایان رساند!
🔸زهرا نعمتی که سال ١٣٨٣ در یک سانحه رانندگی ویلچرنشین شده بود اما با تلاش و تمرین توانست مدال برنز پاراالمپیک ۲۰۱۲ را بگیرد.
💢 آدمها علیرغم نابینایی، ناشنوایی، معلولیت، پیری، فقر، کمسنی، مشقت یا بیسوادی بر سختیها غلبه میکنند، از همه پیشی میگیرند، کار را به اتمام میرسانند و موفق میشوند.
🔺شما هم شک نکنید، میتوانید علیرغم سختیها و مشکلات خود را به هدف برسانید.
🌷 #تصمیم_ما....
🌷کل جبههها رسم بود که شبها قبل از خواب سوره واقعه را دست جمعی میخواندند. میان چادر ما ابوالفضل نقاد بود، سوره را میخواندیم، تا میرسیدیم به "و حورالعین کامثال اللولو المکنون..." ابوالفضل شیطنت میکرد و "حورالعین" را کش میداد و به به میگفت. همان شد که تصمیم گرفتیم کاری کنیم تا این عادت از سرش بپرد. علت فقط این نبود، بعضی وقتها بحثهای کشدار و طولانی او سر همه را درد میآورد و تا نیمه شب مزاحم خواب دیگران میشد. تصمیم گرفتیم تا....
🌷تصمیم گرفتیم تا دهان او به صحبت باز میشود همه با هم صلوات بفرستیم و این کار را کردیم. ابوالفضل سلام میکرد صلوات میفرستادیم. خداحافظی میکرد صلوات میفرستادیم. خلاصه تا لبانش میجنبیدند کل جمع صلوات میفرستادند. یک هفته این وضع ادامه داشت تا اینکه نقاد تسلیم شد و گفت: باشه.... باشه.... دیگه حورالعین رو کش نمیدهم. چشم فهمیدم. دیگه بحثای طولانی راه نمیاندازم. باشه دیگه ساعت ۹ شب خاموشی بزنید منم ساکت میشم. قبول؟ ....ابوالفضل یک سال بعد در ملکوت عراق جادوانه شد.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابوالفضل نقاد
🪴خــودسازیبهسبکشهیدهمت
◽️میگفت بعد از نماز وقتی سرتون رو به سجده میگذارید و بدنتون آروم میشه اونجا با خودتون خلوت کنید.
◽️چون بهترین وقت همون موقعست که چیزی حواستون رو پرت نمیکنه. یه مرور داشته باشید روی همه کارهایی که از صبح تا شب کردید.ببینید کارهاتون برای رضای خدا بوده یا نه.
🌷خیلیها این توصیه حاج ابراهیم را شنیده بودند.عمل کرده و نتیجهاش را هم دیده بودند.
#شهیدمحمدابراهیمهمت
🔹️ شهید کاظم مهدی زاده در وصیتنامه خویش میفرماید: میخواستم بزرگ بشم، درس بخونم، مهندس بشم، خاکمو آباد کنم، زن بگیرم، مادر و پدرم و ببرم کربلا، دخترم و بزرگ کنم، ببرمش پارک، توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم،خوب نشد..!
◇ باید میرفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم، رفتم که دروغ نباشه، احترام کم نشه، همدیگرو درک کنیم، ریا از بین بره، دیگه توهین نباشه، محتاج کسی نباشیم.
#شهید_کاظم_مهدیزاده
🌷 #به_ماه_نگاه_کن....
🌷شب عملیات مسلم بن عقیل (علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیروها شدیداً مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند. در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد. دیدم ساکت و آرام همینطور که به آسمان نگاه میکند، اشک میریزد. تعجب کردم. گفتم: «حتماً مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک میگیره.» به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه میکنی؟ به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.»
🌷نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟» گفت: «ماه لحظه به لحظه بچهها رو همراهی میکنه. هرجا اونا توی دید دشمن قرار میگیرن، ماه میره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن میکنه. میبینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟ حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟» او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردانها هم رساند و آنها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد. دقایقی بعد صدای گریهی همهی آنها ار پشت بیسیم شنیده میشد.
🌹خاطره ای به یاد سردار خيبر شهید حاج محمدابراهیم همت
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
مولا:
✨﷽✨
#پندانه
هیچ وقت ناامید نشوید
✍ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ. عدهای ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﮐﻤﮏ کنند. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ناامید شده و ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎت ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍرد. ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ تلاش شما ﺑﯽﻓﺎﯾﺪﻩ است ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ مُرد. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮد. ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ تمام تلاشش را برای نجات از آب به کار گرفت. ﺑﻴﺮﻭﻧﯽﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽﻓﺎﯾﺪﻩ است …
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ آن ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍﺳﺖ. دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ رسیدن به خواستههایت میگویند...
🔅امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
فی القُنُوطِ اَلتَّفرِيطُ نااميدی، موجب کوتاهی در عمل میشود.
📚 ميزان الحكمة ج٣ صفحه 2632
﷽عشق فقط خداست﷽:
♦️ فرازی از دعای شب آخر #ماه_شعبان و اول #رمضان
🔹اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ
خدایا! مرا به بهترین وضع باقی دار و به وضعی بهتر بمیران...
🔻امام صادق علیه السلام:
🔆«هركس(در روز اول ماه رمضان) با كف دست خود گلاب بر روى خود بزند، در آن روز از خوارى و نادارى ايمن مى ماند و هركس گلاب بر سر خود بزند، در آن سال از برسام ايمن مى ماند. پس هرگز اين سفارش ما را ترك نكنيد.»
📚 اقبال الاعمال، جزء اول، أبواب أحكام ماه رمضان
#ماه_رمضان
هدایت شده از باهم
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
#پندانه
جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ
👌آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
👌اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.
اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر میبرید.
👌یک نكته را هرگز فراموش نكنيد:
لطف مکرّر، حقّ مسلّم میگردد!
پس به اندازه لطف کنيد...
👌قدر لحظهها را بدانيد!
زمانی میرسد که دیگر شما نمیتوانید بگوئید جبران میکنم.
👌از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟
چون سعی میکند با دروغهای پیدرپی، شما را قانع كند!
👌غصّههایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد!
انگار فقط قصّه است و بس...
👌هیچ بوسهای جای زخمزبان را خوب نمیکند!
پس مراقب گفتارتان باشيد...
👌جادّهی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان میبرد!
دستاندازها نعمت بزرگی هستند...
👌و نکتهی آخر :
هیچوقت فراموش نكنيد كه :
" دنيا تكرار نمیشود . . .پس زندگی کنید
https://eitaa.com/joinchat/1478689249C92c984b30e
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
🔅#پندانه
✍️ موشی که صد من آهن خورد!
🔹آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد مَن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.
🔸اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.
🔹بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت:
آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.
🔸بازرگان گفت:
راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او بر خوردن آن قادر است.
🔹دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت:
امروز به خانه من مهمان باش.
🔸بازرگان گفت:
فردا باز آیم.
🔹رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.
🔸چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند.
🔹بازرگان گفت:
من عقابی دیدم که کودکی میبرد.
🔸مرد فریاد برداشت:
دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟
🔹بازرگان خندید و گفت:
در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی ۲٠کیلویی را نتواند گرفت؟
🔸مرد دانست که قصه چیست، گفت:
آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
💢هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
صبحانه ای که به خلبان ها میدادم،کره، مربا و پنیر بود. یک روز شهید کشوری مرا صدا زد گفت: فلانی! گفتم: بله گفت: شما در یک منطقهی جنگی در مهمان سرا کار میکنید. پس باید بدانید مملکت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر میبرد. شما نباید کره،مربا و پنیر را باهم به ما بدهید. درست است که ما باید با توپ و تانک های دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمیشود ما این گونه غذا بخوریم. شما باید یک روز به ما کره، روز دیگر پنیر و روز سوم به ما مربا بدهید. در سه روز باید از این ها استفاده کنیم وگرنه این اسراف است.من از شما خواهش میکنم که این کار را نکنید. من گفتم: چشم
#شهید_احمد_کشوری
🌷 میگفت :
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید. پرسیدم: چرا؟ گفت: اینا چشماشون معجزه میکنه، هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه چشمتون بهش بخوره...
عشق سه حرفه، شهید چهار حرف.
شهدا یک پله از عاشقی هم جلو زدن...
📚 شهید سعید کمالی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
#پندانـــــــهـــ
💠 بگردید و خودتان را پیدا کنید
اگر احتمال بدهید انگشتر عقیقتان در
سطل زباله گم شده باشد
چقدر در خاک و زبالهها میگردید
تا انگشترتان را پیدا کنید؟
خودتان را هم همین طور
بگردید و پیدا کنید.
📚 آیتاللهمجتهدیتهرانی
https://eitaa.com/joinchat/1478689249C92c984b30e
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس:
#پندانـــــــهـــ
💠 بگردید و خودتان را پیدا کنید
اگر احتمال بدهید انگشتر عقیقتان در
سطل زباله گم شده باشد
چقدر در خاک و زبالهها میگردید
تا انگشترتان را پیدا کنید؟
خودتان را هم همین طور
بگردید و پیدا کنید.
📚 آیتاللهمجتهدیتهرانی
🌷 نقطه قوت ما در ایمان ماست؛
و نقطه ضعف ِدشمن نیز در ایمان اوست...
به این ترتیب عاقبت کار روشن است
📚 شہید آوینی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
🔅#پندانه
✍️ کسب معرفت از کودکی و نوجوانی
🔹پسری از پدر پرسید:
چرا گلابی را شاهمیوه گویند؟
🔸پدر چون به باغ میرفت از میوه نارس درختان چند عدد چید و به پسر داد تا چند روز در منزل نگه دارد.
🔹پس از مدتی میوهها پژمرده شده و پسر آنها را دور انداخت. گیلاس خام پژمرده شد، سیب نارس پژمرده شد و...
🔸روزی پدر گلابی سبز و نارسی چید و تحویل پسر داد. پسر گلابیها را در طاقچه منزل نهاد.
🔹چند روز بعد دید گلابیها زرد و شیرین شدهاند. ماجرا را برای پدر تعریف کرد.
🔸پدر گفت:
گلابی تنها میوهای است که چه سبز چیده شده باشد و چه رسیده و زرد چیده شده باشد از زمان رشد، قندش را همراه خود دارد و بعد از رسیدن قند خود را از درخت نمیگیرد.
💢 آدمی نیز باید از کودکی و نوجوانی با کسب معرفت، قند وجودش را همراه خود داشته باشد تا وقتی وارد جامعه شد قندش را از جامعه و دیگران محتاج نباشد.
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
🔅#پندانه
✍️ بهترین راه تربیت
🔹پرسیدم:
بهترین راه تربیتکردن چیست؟
🔸گفت:
فرزند خود را مثل فرزند همسایه بزرگ کن!
🔹گفتم:
چگونه؟
🔸گفت:
وقتی فرزند همسایه در خانه تو میهمان است به او احترام میگذاری، حالش را میپرسی، وقتی از مدرسه برگشت ابتدا سراغ کیفونمرات او نمیروی.
🔹در رابطه با نوع غذا نظرش را میپرسی، درمورد زمان خوابیدن با او مشورت میکنی، نزد او با همسرت دعوا نمیکنی.
🔸بدان که فرزند تو و فرزند همسایه هر دو در خانه تو میهمان هستند؛ یکی چند روز و آن دیگری چند سال!
🔹فقط کافی است بدانی احترام، احترام میآفریند نه احساس مالکیت.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
https://telegram.me/joinchat/AAAAAE7XYciaiM_s4AlFoQ
هدایت شده از 🇮🇷خادمین مخلص شهر جدید (فازیک)بهارستان🇮🇷
🔅#پندانه
✍ اگر میخواهی فرزند خوبی داشته باشی اول روی خودت کار کن
🔹دو برادر بودند که یکی پیشه رفتگری گرفت و دیگری دیوانسالار شد.
🔸برادر دیوانسالار همیشه مراقب فرزندان بود که گمراه نشوند و رفتگر نه بلد بود و نه از خستگی فرصت داشت وقتی صرف فرزندان خود کند.
🔹فرزندان دیوانسالار از اشرار شدند و فرزندان رفتگر از ابرار.
🔸دیوانسالار روی به برادر رفتگر خود کرد و گفت:
در عجبم از تو که هیچ مراقبتی از فرزندان خویش نکردی و من بسیار کردم، ولی فرزندان تو آن شدند که من بر فرزندان خود از تربیتشان اراده کرده بودم.
🔹برادر رفتگر گفت:
تو در زندگی، اعمال خود رها کرده بودی و ترسی از خدا نداشتی و مراقب اعمال فرزندان بودی که خطا نکنند.
🔸ولی من اعمال فرزندان خود رها کرده بودم و مراقب اعمال خود بودم که خطا و معصیت خدا نکنم.
💢 برای تربیت فرزند باید خود را نخست تربیت کرد.
🕊https://eitaa.com/joinchat/2256601229C5ddc3e7a16