#شهید_امرمعروف
#حمیدرضا_الداغی
شب بود و در خیابان
جولان خشم و شهوت
شب بود و شهر بود و....
قحطی مرد و غیرت
دیدی که قلب شیطان
در شادی است آنشب
زن، زندگی، اسیر ...
آزادی است آنشب
دیدیم شور غیرت
آن لحظه در سرت بود
در چنگ آن اراذل
انگار خواهرت بود
گم بود در خیابان
وقتی نشان غیرت
دل را زدی به دریا
ای قهرمان غیرت
دیدی که باز پای...
ناموس در میان است
گفتی بهای ناموس
در مسلک تو جان است
هر چند از شیاطین
بسیار دشنه خوردی
این جنگ تن به تن را
با خون خود تو بردی
در چشم مردمانت
ای مرد رو سفیدی
مانند حاج قاسم
حالا تو هم شهیدی
#حسن_زرنقی
#
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
بگیر زیر پَر خود، عزیز دار چو جانت
چهار دستهگلی را که پیش توست امانت
که بودهای که علی گفت جای فاطمه باشی؟!
که بودهای تو؟! که پیدا نبوده است کرانت
چه صادقانه شریک غم علی شده بودی
چه عاشقانه شدی مادر امام زمانت
رسیدهای به مقامی که راه عرش خدا را
به خشت خشتی از این خانه دادهاند نشانت
چه خانهای که به هر لحظه در معیت زینب
به روی شانهی جانت خوش است بار گرانت
حسین را به ابوالفضلِ خود سپردی و رفتند
فدای حس غریب تو و دلِ نگرانت
چهار فصل بهارت چقدر سبز گذشت و...
چقدر سرخ رسیده چهار فصل خزانت
✍ #حسن_زرنقی
#برای_مسلمانان_فلسطین
#مرگ_بر_اسرائیل #روز_قدس
مسلمان سوخت از این داغ سنگین، نامسلمان هم
مگر جور و جنایت میکند اینگونه انسان هم؟!
دوباره شمر راهِ آب را بر خیمهها بستهست
نمیبارد چرا بر غنچههای تشنه، باران هم؟!
ببین کودککشیها را در این میدان و باور کن
که هرگز دین ندارند این یزیدیها و وجدان هم
بگو دلگرم باشد آنکه میلرزد دلش گاهی
سیاست همچنان در اختیار ماست، میدان هم
بگو این روزها ناگاه چون طوفان الاقصی
#پریشان میکنیم این جمع شیطان را، #پشیمان هم
شکوفه میدهد همپای باغات فلسطینی
دوباره باغ زیتون در بلندیهای جولان هم
رهایی تو را ای قدس بی تاباند و میخواهند
بیایند و برایت جان دهند از نو شهیدان هم
تو تنها نیستی ای قلب مجروح زمین! با تو...
دلش خون است جمهوری اسلامی ایران هم
صبوری کن بهارانی که میگفتند در راه است
به زودی میرود از کوچهباغت این زمستان هم
✍ #حسن_زرنقی
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
تن از تو گرفتهست شکوفایی و جان هم
آری تن و جان از تو شکوفاست، جهان هم
مشغول تو بودند در این ماه دلانگیز
تنها نه فقط عابد و زاهد، دگران هم
اما نتوانست که از خوابِ زمانه
بیدار کند جان مرا بانگِ اذان هم
سرگرم خود آنگونهام ای دوست که چندیست
جاری نشده نام تو حتی به زبان هم
از چشمهی رحمت که روان بود در این ماه
لب تشنگیاش ماند برای من و آنهم...
هر گاه نشستم وسط روضهی سقا
شرمنده شدم از خود و از سینهزنان هم
::
تا خواستم اینبار بیایم به خودم، رفت
از دستِ منِ سر به هوا، این رمضان هم...
✍ #حسن_زرنقی
#امام_حسین_ع_مناجات
در آرزوی #شهادت
ای در دلم محبت تو، هستونیستم
هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم
اشک است و آه "نام تو"، آنرا تمام عمر،
هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم
آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟!
پس من در این زمانه به دنبال چیستم
حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟!
اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم
اصلاً در این مبارزهها جای من کجاست
ای وای اگر که روبروی تو بایستم
::
آخر شهید میشوم آری به راه تو
در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم
✍ #حسن_زرنقی