eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
320 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
جواد _الائمه_ علیه_السلام میان حجره غریبانه دست و پا میزد همان که روضه اش آتش به جان ما میزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و گاه مادر مظلومه را صدا میزد تمام حاجت او انتقام سیلی بود… ….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم شراره ها به دل حضرت رضا میزد صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب گریز روضه او را به کربلا میزد دلش گرفت برای کسی که در گودال عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد همین که چشم به هم میگذاشت او می دید که روی نیزه سر شیر خواره را میزد همان که سر شاه را جدا کرده سه ساله را طرفی برده و جدا میزد برای اینکه نبیند دوباره این ها را میان حجره غریبانه دست و پا میزد _نظری
جواد _الائمه_علیه_السلام به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند
جواد _الائمه_ علیه_السلام میان حجره غریبانه دست و پا میزد همان که روضه اش آتش به جان ما میزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و گاه مادر مظلومه را صدا میزد تمام حاجت او انتقام سیلی بود… ….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم شراره ها به دل حضرت رضا میزد صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب گریز روضه او را به کربلا میزد دلش گرفت برای کسی که در گودال عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد همین که چشم به هم میگذاشت او می دید که روی نیزه سر شیر خواره را میزد همان که سر شاه را جدا کرده سه ساله را طرفی برده و جدا میزد برای اینکه نبیند دوباره این ها را میان حجره غریبانه دست و پا میزد _نظری
امام_ سجاد _علیه_ السلام بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود از غم ویرانه رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت هم زیارتنامه اش آتش گرفت هم سر و عمامه اش آتش گرفت باورش میشد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نا نجیب پست با یک مشک آب پرسه میزد پیش چشمان رباب کوچه های شام خیلی سخت بود سنگهای بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرفهای تند و تیزی می شنید واژه ای مثل کنیزی می شنید خنده های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش میدهد ضربه آخر عذابش میدهد آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد جواد_ پرچمی
جواد _الائمه_علیه_السلام به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند مهدی نظری سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران