|⇦•تو را اینگونه مینامند ..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج مهدی رسولی•
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّه"
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبیِ آوایِ تلاطمها
تو را این گونه میفهمند مجذوبان كه اربابی
و نامت مونس هموارهٔ شبهای بیخوابی
تو را اينگونه مي سنجند با شأن خداوندي
خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پيوندي
تو را پیغمبرِ بیسرترین پیغام میدانند
تو را بنیانگذار اصلی اسلام میدانند
و تو تكثیر حق در جانِ هفتاد و دو پیغمبر
كه پیغام تو را بردند از لاهوت آن سوتر
تو میلادت شروع جنبش خونین آزادیست
تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادیست
نمیدانیم یعنی چه تلاطم از دل دریا
نمیفهمیم یعنی چه تولد از دلِ زهرا
تو را بر محملی از دل، از آن بالا فرستادند
تمامِ آسمان و اهل آن بر پایت اُفتادند...
زمين سر تا سرش چشم است وقتي جلوت اللهي
قدم بگذار اي جانِ جهان هر جا كه ميخواهي
تو را كه مصطفی همواره از جبریل میپرسید
علی در قاب چشمِ فاطمه هرشب تو را میدید
برایت قبل از آنی كه بیایی گریه میكردند
برای تو شهیدِ كربلایی گریه میكردند
براي تو زمين تنگ است ميدانم تحمل كن
برايت زندگي ننگ است ميدانم تحمل كن
براي توبلوري كه تراشيده شدي درعرش
زمين و آسمان سنگ است ميدانم تحمل كن
براي تو كه گوشت پر زآهنگ بهشتي هاست
كلامِ من بد آهنگ است ميدانم تحمل كن
زمين ميماند و تو ظهر شور انگيز عاشورا
ويك روز حماسي و غرور انگيز عاشورا
به پيش بادها اِستاده اي اي روح طوفاني
نگاه تو عميق و ساده چون آيات قرآني
خدا را هر چه با اثبات خود اثبات ميكردي
تمام عقلها و روح ها را مات ميكردي
كنون من مانده ام بين سرود و مرثيه حيران
منم يك لحظه زيرِ آفتاب و لحظه اي باران
كنون من مانده ام با عقده هاي تو گره خورده
دلي كه با ضريح كربلاي تو گره خورده
قلم از عشق تو آقا زيارت نامه ميخواند
و فطرس در جوارتو برايت نامه ميخواند
يكي از نامه ها خيس است همراهش سلام ماست
و تو با مهرباني مينويسي اين غلام ماست
شاعر: #هادی_جانفدا
.
|⇦•مژده ای ناب تر از ناب..
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و سرداران کربلا به نفس کربلایی حسین طاهری•✾
مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند
خبر از آمدن لیلی دلها دادند
چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی
رحمت واسعه را هدیه به زهرا دادند
حسن دوم این خانه به دنیا آمد
شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند
باز زهرا و علی معجزه کردند امروز
بین گهواره عجب معرکه ای جادادند
او همان است که پایِ علمش روز ازل
آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند
این چه عشقی است که آرامش عالم را برد
این چه شوری است خدا بر دلِ شیدا دادند
عالَم پیر! نخور غم که جوانی آمد
ساقیا باده بده عشقِ جهانی آمد
ای دل و دلبر و دلدار سلام آقا جان
حضرت سید و سالار سلام آقا جان
بویِ سیبِ حرم کرب و بلا می آید
تا صدا می زنم ارباب سلام آقا جان
دل و دین و همه را رویِ تو نه، نام تو برد
یوسفِ حیدر کرار سلام آقا جان
ای وفادارترین عشق اباعبدالله
بهترین مونس و غمخوار ، سلام آقا جان
نا امیدم آمدم امّا تو امیدم دادی
آی مهتاب شبِ تار ، سلام آقا جان
ای رفیقِ غم و شادیِ من بیچاره
بهترین محرم اسرار ، سلام آقا جان
کرمت سنگِ صبورِ دلِ ما نوکرهاست
لطف تو بیشتر از لطفِ پدر مادرهاست
.
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام _ کربلایی حسین طاهری•✾•
عشق گاهی میان شب بو هاست
گاه در سینه ی پرستو هاست
عشق گاهی کنار برکه ی آب
عشق گاهی نوازش قو هاست
عشق گاهی شقایقِ سرخ است
گاه در چشم مستِ آهو هاست
عشق چتری برای باران است
گاه گاهی اسیر گیسو هاست
عشق هرجا که هست قبله نماست
ردّی از خانه ای که آن سو هاست
عشق آری نشانه ی یار است
رو به محراب طاق ابرو هاست
دلِ ما شهر عشق آباد است
عشق هم خانه زاد سجاد است
عشق آری نشانۀ یار است
رو به محراب طاق ابروهاست
دل ما شهر عشق آباد است
عشق هم خانهزاد سجاد است
ما که هستیم از موالیتان
از ابوحمزۀ ثمالیتان
یاکریمیم، روی این بامیم
لانه داریم در حوالیتان
خوش به حال حصیر خانۀ تو
کاش بودیم جای قالیتان
جان ما و جوابِ یَنصرنی
پاسخ جملۀ سؤالیتان
پنج نوبت نماز میخوانیم
به سویِ گنبد خیالیتان
کاش میشد بهشت هم باشیم
باز همسایۀ شمالیتان
پُر شدیم از شرابتان داریم
منت کوزۀ سفالیتان
همتی که فقیر عباسیم
تا تو را از صحیفه بشناسیم
پر قنداقهات مسیحا شد
یار گهوارۀ تو موسی شد
خوش به حالت که بر جمال حسین
اولین بار چشم تو وا شد
عطر گیسوت تا بهشت آمد
یوسف عاشق شد و زلیخا شد
جبرئیل از حضور تو سرمست
با اذان علی اعلا شد
لبت عباس با ادب بوسید
و حسن غرق در تماشا شد
گرۀ کور داشتیم، اما
با دعای صحیفهات وا شد
علی دیگر حسینی تو
دومین حیدر حسینی تو
با تو همسایۀ خدا هستیم
سر سجادۀ دعا هستیم
بچههای محلۀ عشقیم
ما همه اهل روستا هستیم
روستای شما بهشت است و
ما به بال فرشتهها هستیم
مادر توست مادر این خاک
همه ذریۀ شما هستیم
مادر این فلات پهناور
از شمائیم و کیمیا هستیم
شکر در سرزمین مادریات
سالها زائر رضا هستیم
تا به سال هزار و سیصد و عشق
هرکجا یاد توست پا هستیم
شکر ارباب از همین ایلیم
حضرت عشق ، با تو فامیلیم
خاک ایران به سجده افتادش
که حسین است تازه دامادش
برد زهرا عروسی از این خاک
تا شد ایران حسین آبادش
میرسد تا حضور مادرتان
شجره نامههای اولادش
آمدی و تمام ایران را
کرد زهرا به نام سجادش
پس از این هم به گردن من و توست
در بقیع تا بسازیم آزادش
حرمی پنج بار بزرگتر از
صحنهای رضا و اجدادش
صحنی آنجا به نام مادر تو
آسمانیتر از گوهرشادش
ما به پرهای چادرش گیریم
ما برایِ حسین می میریم ..
.
#مدح_خوانی ویژۀ میلاد حضرت اباعبدالله علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
یا اَبَاالحَسَنِ یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
خدای عالی اعلی ندارد از تو عالی تر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی تر
علیُ حُبُه جُنَّه ، قَسیمُ النار و الجنّه
به حمدِالله و المِنَّه ولی الله ست والی تر
اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می روبد
نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی تر
علی باید؛ حتما امیرالمؤمنین باشد
علی آمد که در تکرار زین العابدین باشد
اگر جایی دهد زلفش دلِ دیواته ی ما را
من از مالِ علی بخشم سمرقند و بخارا
در آغوش حسین است و و به رویِ دامن زینب
ببین بابا چه می بخشد گداها را گداها را
لب گهواره اش پروانه ای بی تاب اگر دیدی
بدان جبریل آورده است مبارک باد زهرا را
اگر بابا بزرگ این است حتما این نوه غوغاست
اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد
علی آمد که در تکرار زین العابدین باشد
خدا را شکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
خدا را شکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را
خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید
فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را :
که زهرا طور دیگر طور دیگر دوست می دارد
میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را
ببین که می بَرد امشب تبسمهای زیبایش
دلِ مادر بزرگش را دلِ اولاد سلمان را
علی از ماست از دامادِ ما زین سرزمین باشد
علی آمد که در تکرار زین العابدین باشد
بنا این بود بنشینی و گر نه میرِ میدانی
بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی
برایت لا فَتی اِلا علی می آید از بالا
اگر سربند یا زهرا ببندی رویِ پیشانی
هزار، الله اکبر را به بازویِ تو می خوانند
که با شمشیر می گردی علیِ اکبر ثانی
علیِ اکبر ثانی نه تو بالاتر از آنی
تو عباسی نه این هم نه، که طوفان تر زِ طوفانی
علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد
علی آمد که در تکرار زین العابدین باشد
.
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یادِ مصطفی و حیدر اندازد
به وصفش واژه ها را، در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علیِ اکبرش خواندم
شبیه مصطفی نور خدایی بر جبین دارد
و در رگهای خود خونِ امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او، عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او مَمسوس فی الله است
ببین که، دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبی رفته
ببین سر تا به پا، پا تا به سر او نور قرآن است
جوانان را بگو او سرورِ کل جوانان است
نمی گردد به درگاهش ارادتهای مردم گم
بهشتِ عاشقانش، سمتِ پایین پاست، ای مردم
به درگاهش بیاور رو که جانِ عالمین است او
شبیه "کاشِفُ الکَربِ الحسین"، باب الحسین است او
#شاعر:ناصر شهریاری
────
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
هر جا تبِ عشق است، دل در به دری هست
دیروز گدایان همه دنبال تو بودند
هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست
اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند
دیدید که در طینت ما هم هنری هست
بازار مرا با قدمت گرم نکردی
یک چند غلامی که بیایی ببری، هست
در غیبتِ شه روی به شهزاده می آرند
صد شکر که در خانه ی آقا، پسری هست
هر جا قد و بالایِ رشیدی ست، یقیناً
دنبالِ سرش نیم نگاهِ پدری، هست
یا حضرتِ ارباب، دمت گرم و دلت شاد
یا حضرتِ ارباب، کرم خانه ات آباد
داریم همه محضر تو عرضِ سلامی
تو شاهی و ما نیز هر آن چه تو بِنامی
تا خانه یِ آبادِ شما بنده پذیر است
نامردترینم نکنم میلِ غلامی
ای قامت قد قامتِ تو عینِ قیامت
قربان قدت صد قد و بالای گرامی
تشخیصِ تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟!
تو "مُفتَرِضَةُ الطاعِه" ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
هر کس که هوایِ پدری داشته باشد
خوب است که همچین پسری داشته باشد
#شاعر: علی اکبر لطیفیان
.
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
کیست این نور مستدامِ حسین
قامتش قلّه قیامِ حسین
کیست این نور دیده ی، زهرا
همه ی حیدر و تمامِ حسین
آیه ای از کرامتِ حسن و
مظهرِ لطف خاص و عامِ حسین
کیست این مسجدالنبیِ حرم
کیست این مسجدالحرامِ حسین
به دل و طینتش درود خدا
به قد و قامتش سلامِ حسین
اولا وقف نام او شده است
هر که شد هستی اش به نام حسین
ثانیا مست جام او شده است
هر که هست مست جامِ حسین
ما مگر چیز دیگری داریم؟
جز علی اکبرِ امام حسین
همه ی زندگی ما اینجاست
همه ی دلخوشیِ ما آقاست
کیست این دست سفره دارِ حسین
حسن دیگرِ تبارِ حسین
کیست این پای در رکابِ امام
کیست این دُرّ شاهوارِ حسین
حیدرِ ثانیِ تبارِ علی قمرِ اولِ مدارِ حسین
عشقِ پایین پایِ اربابُ نور بالاسر مزارِ حسین
آسمان ها به او چه می گویند؟
علی اکبر نه! ذوالفقارِ حسین
آیه ای بوده که شده نازل
همه در شأن اقتدارِ حسین
او فقط با امام آرام است
مثل زینب فقط کنارِ حسین
بسپارد فقط به او دل را
هر که دارد سرِ دیارِ حسین
شده این هجر زخم کاری ها
کاش رحمی کند به زائرها
ای جوان حسین و جانِ حسین
نقطه ی اوجِ داستانِ حسین
از سرِ زلفِ توست روشنیِ
ماه و خورشیدِ آسمانِ حسین
معنی کشتی نجات تویی
در دلِ بحر بی کرانِ حسین
اذنِ دیدارِ عاشقان با توست
ای اذان گویِ کاروانِ حسین
ما مسلمانِ آستانِ توایم
آی پیغمبرِ زمانِ حسین
ای سرِ صدهزار پیر و جوان
به فدایِ سرت جوانِ حسین
نورِچشمانِ زینب و لیلا
زورِ بازو و بازوانِ حسین
خاک بعد از تو بر سرِ دنیا
آه بعد از تو از جهانِ حسین
آه از این جهانِ بی بنیاد
پیشِ جسمت حسین زد داد
می رسد همچنان صدایِ حسین
از دلِ سرخِ نینوایِ حسین
او سرش را سپرد و سرور شد
همه ی هستی است سَرسَرایِ حسین
چشم دل باز کن که جان بینی
جان حسین است و کربلایِ حسین
همه ی سعیِ عاشقان این است
مروه ی مجتبی صفای حسین
قصد قربت برای من یعنی
همه ی کارها برای حسین
سجده بر تربتش کنم یعنی
بنده ی کیستم؟ خدای حسین
آخرِ کارِ او شهادت نیست
تازه این است ابتدای حسین
من که باشم خدا خودش خوانده
این همه روضه در رثایِ حسین
.
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان _سیدمجید بنی فاطمه•✾•
تو در محضرِ ماهِ اُم البنین
ادب می کنی حرف کم می زنی
نبودی اگر نامی از گُل نبود
تَرنُّم نبود و تَغَزُّل نبود
تو شه زاده ای و علی اکبری
علی اکبری یا که پیغمبری؟
دَرِ خانه ات ازدحام گداست
ولی خم به اَبرو نمی آوری
تو آنی که در بینِ گهواره ات
به نازی دلِ عمه را می بری
مرا از مناجات شب بهتر است
دو رکعت نمازِ علی اکبری
برای اذان گفتنِ کربلا
تو از هر کسِ دیگری بهتری
نمازت نیازِ شبِ کربلاست
گرفتارِ تو زینبِ کربلاست
خدایی ترین جلوه ی بی نیاز
موذن ترینِ زمینِ حجاز
غلامی کویِ تو را کرده ام
اگر آبرومندم و سرفراز
ندیدم در این کوچه های کَرَم
کسی را شبیهِ تو مهمان نواز
کنار خراباتِ گهواره ات
اذانی بگو تا بخوانم نماز
بیا از بقایایِ خاکسترم
حسینیه ی اُمِّ لیلا بساز
مرا تا بهشتِ نگاهت ببر
به پابوسیِ قتلگاهت ببر
مرا وصلِ دریا شدن بهتر است
گرفتارِ لیلا شدن بهتر است
کنارِ حَریمِ کریمانه ات
مرا مُردن از پا شدن بهتر است
به پای رکابِ تو له له زدن
مرا از مسیحا شدن بهتر است
تو مَمسوسِ حقی و جذبِ خدا
تو را اِرباً اِربا شدن بهتر است
فراقت توانِ پدر را گرفت
کنار تو پس، تا شدن بهتر است
دو چشمانِ تو اَخترانِ حسین
قد و قامتت سایه بانِ حسین
#شاعر علی اکبر لطیفیان
.
|⇦•سحر آمد كبوتريم همه..
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس حاج محمد بذری•✾•
سحر آمد كبوتريم همه
اكثراً ناز ميخريم همه
عاشقي دردسر كشيدن داشت
غالباً ما گِران سَريم همه
به گريبانِ ما نگاه مكن
جامه از شوق ميدريم همه
به پدر مادرِ تو مديونيم
رعيت هستيم ، نوكريم همه
كُنهِ الله اكبريد شما
ما گدايان اكبريم همه
بردن نام تو طَرَب دارد
گر نميرد كسي عجب دارد
سَلَّم الله لطف دستانت
كَثَّر الله لقمه نانت
عَوَضم کرد گوشه ى چشمت
طَيِّب الله بر دو چشمانت
من و غير از شما مَعاذَ الله
قَدَّسَ الله عشقِ سوزانت
هرچه ميخواستم دو چندان داد
نَوَّرَ الله بِيت احسانت
بَسكه مَمْسوسِ ذات، جلوه شدي
قُل هو الله شد غزل خوانت
حضرت مرتبط بذاتُ الله
اَشهد اَنّك صِراطُ الله
وَ فَدَيْناه جُرعه نوشِ دَمت
و اِذا الشّمس ميدهد قَسَمَت
ما به إِنَّ اصْطَفا گرفتاريم
مصطفي هم به اَبروانِ خَمَت
بي جهت نيست جلوۀ حَسَنيت
مجتباييست سفرۀ كَرَمت
خوش اذان حسين ، والِه شد
مأذنه زيرِ سايۀ علمت
ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِك
هرچه گوييم باز هست كَمت
اى وَرا از سخن علي اكبر
همه ى پنج تن علي اكبر
در نگاهت شراب ريخته اند
جَذبۀ مستجاب ريخته اند
دورِ ميخانه ى لَبت چِقَدَر
مستِ خانه خراب ريخته اند
خون ما را به پاي خوب كسي
بي سوال و جواب ريخته اند
زير سجّاده ى نمازِ شبِ ...
تو زِبَرجدّ ناب ريخته اند
كیست غير تو اين همه حیدر
در رَگت بوتراب ريخته اند
اي جلالت تمام قد زهرا
خنده هاي تو مى شود زهرا
كوثر آوارۀ تو، زمزم هم
عِيش بيچارۀ تو شد، غم هم
همه دورِ سرِ تو مي گردند
نوح و هود و خليل ، آدم هم
بي تو يك دَم نميتوانم ، نه
نه ، اضافيست بي تو يك دَم ، هم
لیلة القدرِ ما ولادت توست
روضه ى هشتمِ محرّم هم
محو تو، هم حسين، هم زينب
عاشق تو، خودِ خدا هم، هم
كربلا نام توست سرتاسر
مست پايينِ پاست، بالا سر
نَفحِۀ نابِ نوبهارى تو
ما كويريم، تا بِبارى تو
يك بنى هاشمند در طلبت
كُشته مُردۀ زياد دارى تو
اسدُ الله زاده اى حتماً
يِكّه تازى و تكسوارى تو
ابرويت ،گيسويت، لبت، چشمت
صاحب چند ذوالفقاري تو
اَوَلَسْنا عَلَي الْحَقَت ميگفت
صاحب منبر ِقصاري تو
نوكرىِ تو شد نشانىِ ما
اى به قربانِ تو جوانى ما
از لبت آبشار، بوسه گرفت
پدرى بي قرار، بوسه گرفت
عمه ات با نواىِ لالايي
از تو در گاهوار، بوسه گرفت
عطشِ كامِ تو بهانه شد و
لبت از كامِ يار بوسه گرفت
دیدی آخر سَرَت نظر خوردی
از تنت نيزه دار بوسه گرفت
ارباً اربا شدن بدين معناست
نيزه اش چندبار بوسه گرفت
دست و پايى زدي دلي خون شد
عمه از خيمه گاه بيرون شد
مرغِ بِسْمِل بدونِ پر سخت است
گريه ى دیدگانِ تر سخت است
ديدن دست و پا زدن هايت
وسط اينهمه نظر سخت است
ديدنِ شاه بر سر زانو
به تو سوگند، بيشتر سخت است
بين اين خنده ها و هلهله ها
ولدي گفتنِ پدر سخت است
پیش چشمِ پدر به روي زمين
تنِ پاشيده ى پسر سخت است
از بني هاشم او عبا ميخواست
پیرمردي غمين، عصا ميخواست
شاعر : محمد جواد پرچمی
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
طنین عاشقی ما به کهکشان می رفت
صدای هلهله ها تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا هدیۀ خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه یک دستهگل به بار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین، کاخ عبادات را بنایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکۀ ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگرۀ شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علی اکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همۀ آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علی اکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد ..
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجۀ شب شد
ورق ورق همۀ دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
شاعر: بردیا محمدی
.
|⇦• سلام ای ماه را جانان ...
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس حاج مجتبی رمضانی •✾•
سلام ای ماه را جانان، سلام ای شاه را نائب
سلام ای درد را درمان، سلام ای قلب را صاحب
به مدحت کاری از دست غزل که برنمیآید
چگونه وصف تو گویند شاعرها در این قالب
تو قرآن حسینی که خدا تقدیم او کرده
که در هر سوره نه، هر آیه داری سجدهای واجب
ملائک در دلِ هفتآسمان تنها تو را دیدند
فراوانند انجم، کیست غیر از روی تو ثاقب؟
گمانم صبح میلاد تو ای پیغمبر ثانی
کسی ناقوس نشنیده، اذان میگفته هر راهب
هنر زیباتر است آنگاه که خرج علی گردد
بخوان مداح، بسمالله، بگو شاعر، بزن مطرب
الا ای جارچیها طبل بردارید که آمد
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
چه جذابیتی داری که عباس از طلوع صبح
به روی ماه تو ماندهست خیره تا دم مغرب
تو از راه آمدی تا پشت حق باشی و حق با تو
که از امروز میلرزد به خود هر ظالمِ غاصب
میان معرکه شانه به شانه با اباالفضلی
کدام ابله گمان کرده که بر این دو شود غالب
تو برمیگردی ای شیرِ جوانان بنیهاشم
تو رجعت میکنی با آن امام حاضرِ غائب
#شاعر: حمید رمی
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یادِ مصطفی و حیدر اندازد
به وصفش واژه ها را، در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علیِ اکبرش خواندم
شبیه مصطفی نور خدایی بر جبین دارد
و در رگهای خود خونِ امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او، عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او مَمسوس فی الله است
ببین که، دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبی رفته
ببین سر تا به پا، پا تا به سر او نور قرآن است
جوانان را بگو او سرورِ کل جوانان است
نمی گردد به درگاهش ارادتهای مردم گم
بهشتِ عاشقانش، سمتِ پایین پاست، ای مردم
به درگاهش بیاور رو که جانِ عالمین است او
شبیه "کاشِفُ الکَربِ الحسین"، باب الحسین است او
#شاعر:ناصر شهریاری
────
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
هر جا تبِ عشق است، دل در به دری هست
دیروز گدایان همه دنبال تو بودند
هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست
اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند
دیدید که در طینت ما هم هنری هست
بازار مرا با قدمت گرم نکردی
یک چند غلامی که بیایی ببری، هست
در غیبتِ شه روی به شهزاده می آرند
صد شکر که در خانه ی آقا، پسری هست
هر جا قد و بالایِ رشیدی ست، یقیناً
دنبالِ سرش نیم نگاهِ پدری، هست
یا حضرتِ ارباب، دمت گرم و دلت شاد
یا حضرتِ ارباب، کرم خانه ات آباد
داریم همه محضر تو عرضِ سلامی
تو شاهی و ما نیز هر آن چه تو بِنامی
تا خانه یِ آبادِ شما بنده پذیر است
نامردترینم نکنم میلِ غلامی
ای قامت قد قامتِ تو عینِ قیامت
قربان قدت صد قد و بالای گرامی
تشخیصِ تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟!
تو "مُفتَرِضَةُ الطاعِه" ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
هر کس که هوایِ پدری داشته باشد
خوب است که همچین پسری داشته باشد
#شاعر: علی اکبر لطیفیان
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان _حاج محمدرضا طاهری•✾•
چشمانمان بر دستِ ذره پرورِ لیلاست
مستیِ ما از نامِ مستی آورِ لیلاست
یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاجِ سَرِ لیلاست
دل می تپد وقتی که حرف از دِلبَرِ لیلاست
کوریِ چشمِ هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبالِ خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشنِ فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوت نامه، لطفِ دیگرِ لیلاست
امشب برای شمسِ دین قرصِ قمر آورد
بانو برایِ شاهِ عالم شیرِ نر آورد
یک دسته گُل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد
صاحب نَفَس ، صاحب لَوَا , صاحب جِگر آورد
میلادِ مولودِ سراپا اَطهرِ لیلاست
از مقدمش شهر مدینه نور باران شد
گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد
از بَرکَتش هِجر پیمبر نیز آسان شد
با اِقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد
با این حساب او حضرتِ پیغمبرِ لیلاست
در مَرتَبَت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کَمال احمد
در بینِ میدان مرتضی و در جمال احمد
اَبرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولودِ مدینه مَحشرِ لیلاست
"وَاللَّیْل" قطعاً مِدحَتِ گیسوی او باشد
مصداقِ نابِ "وَالضُّحَى" هم رویِ او باشد
عرشِ خدا مدهوشِ عطر و بوی او باشد
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ" اش سوی او باشد
شَمس و ضُحا و قدر و نور و کوثرِ لیلاست
با یک نظر از مُهرِ تربت باده میسازد
سجادها از وصله ی سجاده میسازد
"قَد قامِتِ…" او قبله را آماده میسازد
با یک نَفَس صدها مؤذن زاده میسازد
الله اکبر ، او علیِ اکبرِ لیلاست
در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر میزند مثلِ سپهداران به تنهایی
شیرِ حسین بن علی و حیدرِ لیلاست
رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عمویِ خویش سقا میشود گاهی
جمعِ تمامِ آینه ها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جَعفرِ لیلاست
با روضه اش رازِ پریشانیِ شش گوشه ست
مرثیه ی همواره طوفانیِ شش گوشه ست
هم رونقِ شبهای روحانیِ شش گوشه ست
هم شک ندارم باعث و بانیِ شش گوشه ست
کرببلا سرمستِ سیبِ نوبرِ لیلاست
قطعا تحمل کردنِ زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیزِ نیمه جان سخت است
راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آورِ لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پُشتِ مَرکب بی هوا افتاد
با "یا أبا!"یش وِلوِله در خیمه ها افتاد
این اِرباً اِربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلایی ها! جوانِ پرپرِ لیلاست
#شاعر علیرضا خاکساری