.
عزاداری و گریه های #وفات_حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
1) مرحوم مقرّم در «کتاب العبّاس» می نویسد:
إنَّ أُمَّ الْبَنینَ رَأتْ أمیرَ المُؤْمِنینَ علیه السلام فِی بَعْضِ الأیَّامِ أجْلَسَ أبَا الفَضْلِ علیه السلام عَلَى فَخِذِهِ، وَ شَمَّرَ عَنْ ساعِدَیهِْ، وَ قَبَّلَهُمَا وَ بَكَى، فَأدْهَشَهَا الْحالُ لِأنَّها لَمْ تَكُنْ تَعْهَدْ صَبِیّاً بِتِلْكَ الشَّمائِلِ العَلَوِیَّةِ یَنْظُرُ إلَیْهِ أبُوهُ وَ یَبْكِی مِنْ دُونِ سَبَبٍ ظاهِرٍ، وَ لَمَّا أوْقَفَهَا أمیرُ الْمُؤمِنینَ علیه السلام عَلَى غامِضِ القَضاءِ، وَ ما یُجْرَی عَلَى یَدَیْهِ مِنَ القَطعِ فِی نُصْرَةِ الحُسَینِ علیه السلام، بَكَتْ وَ أعْوَلَتْ وَ شارَكَهَا مَنْ فِی الدّارِ فِی الزُّفْرَةِ وَ الحَسْرَةِ، غَیْرَ أنَّ سَیِّدَ الأوْصِیاءِ بَشَّرَها بِمَكانَةِ وَلَدِهَا العَزیزِ عِنْدَ اللّهِ جَلَّ شَأنُهُ، وَ ما حَباهُ عَنْ یَدَیْهِ بَجَناحَیْنِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِی الْجَنَّةِ، كَما جَعَلَ ذلِكَ لِجَعْفَرِ بْنِ أبی طالِبٍ. (کتاب العباس، ص 75)
روزی #حضرت_ام_البنین مشاهده کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام، اباالفضل علیه السلام را بر ران خود نشانده، آستینش را بالا زده، دو دستش را می بوسد و گریه می کند. این کار، امّ البنین را به وحشت انداخت، زیرا وی سراغ نداشت که پدری بچه ای را با آن شمائل علوی، این گونه دلجویی کند که به وی بنگرد و بدون دلیلی واضح بگرید. امّا وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام وی را به قضای الهی، و قطع شدن دستان وی در راه نصرت حسین علیه السلام آگاه کرد، با صدای بلند گریه کرد و کسانی که در خانه بودند نیز با حسرت و آه سوزان با وی همراهی کردند. البته سیّد اوصیا، مقام فرزند عزیزش را نزد خداوند متعال به امّ البنین بشارت داد و فرمود که خداوند به ازای دو دستش، دو بال به وی می دهد که می تواند در بهشت همراه با فرشتگان پرواز نماید، همان گونه که دو بال برای جعفر بن ابی طالب علیه السلام قرار داده است.
2) عَنْ جَابِرٍ عَنْ أبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينَ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أشْجَى نُدْبَةٍ وَ أحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِيءُ فِيمَنْ يَجِيءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي. (بحارالأنوار،ج 45، ص 40)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: امّ البنین علیهاالسلام، مادر چهار برادرِ به شهادت رسیده، به بقیع می رفت و بر فرزندانش به شدیدترین و سوزاننده ترین وجه می گریست و زاری می کرد. پس مردم پیرامون او جمع می شدند و سخنانش را می شنیدند. مروان هم از جمله کسانی بود که می آمد و همواره گریه و زاری او را می شنید و می گریست.
3) این اشعار از #حضرت_ام_البنین در مرثیه حضرت اباالفضل علیه السلام و دیگر فرزندانش نقل شده است:
یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
ای کسی که عبّاس را دیدی که در میدان نبرد، جولان نموده و چون جنگاوران حمله می کرد، و فرزندان حیدر، هم چون شیران بالدار پشت سرش بودند.
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
به من خبر رسیده که ضربت بر سر فرزندم رسید در حالی که دست نداشت. وای بر من! چه مصیبتی بر شیربچّه ام رسید که ضربت عمود بر سرش وارد آمد.
(عبّاسم! من تو را می شناسم) اگر شمشیر در دستت بود، کسی جرئت نمی کرد به تو نزدیک شود.
این اشعار نیز از امّ البنین علیهاالسلام نقل شده است:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
ای زنان! بعد از این مرا با لقب امّ البنین نخوانید، زیرا مرا یاد شیران بیشه می اندازید.
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
به سبب پسرانی که داشتم، امّ البنین خوانده می شدم، ولی اکنون برایم فرزندی باقی نمانده است.
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر، مانند کرکسان کوهسار داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند.
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعاً طَعِینَ
بر سر نعش آنها نیزه ها به هم افتاد و همگی از ضرب نیزه به زمین افتادند.
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می دانستم این خبر درست است که گفته اند دست راست پسرم عبّاس، قطع شده بود؟!
(منتهی الآمال، ج1، ص465)
.
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ بند اول
چشام شده یه کاسه خون
قَدَّم شده دیگه کمون
سیرشده ام من از زمون
"قوتِ شب و روزم غمه"
شد خونه ام ماتمسرا
دارم به هر لحظه عزا
راضی به مرگم ای خدا
"بعد از حسینِ فاطمه"
ای وای من
دارم زغم میبارم
خزون شده بهارم
ام البنین نخوانید
دیگه پسر ندارم
✅ بند دوم
فدائی ولایتم
کنیزی شد سعادتم
من عاشق شهادتم
"کنیز اهل بیت شدم"
با خدمت آل عبا
با اشک بین روضه ها
من بادعای مرتضی
"عزیز اهل بیت شدم"
ام البنین
یعنی غلامِ فاطمه
محوِ مقام فاطمه
دیگر نخوان مولای من
من را بنام فاطمه
✅ بند سوم
موی سرم سپید شده
دلتنگیام شدید شده
چون پسرم شهید شده
"تو سرزمینِ کربلا"
من بی حسین عذاب شدم
از فرط گریه آب شدم
شرمنده ی رباب شدم
"دارم میمیرم ای خدا"
ای وای من
آب به حرم نیومد
سقائی هم نیومد
ناله ی زینب این شد
آب آورم نیومد
✍ #مرتضی_عابدینی
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ بند اول
در عالم خلقت
همچون نگینی تو
ام الادب هستی
مردآفرینی تو
بانوی ایثار و
ام العلمدار و
محبوبه ی زهرا
ام البنینی تو
یا حضرت مادر ام البنین جانم
✅ بند دوم
بهرِ غم زهرا
تب کرده ای هر شب
نام حسینش را
آورده ای بر لب
دادی قمرها تو
چهارتا پسرهاتو
گفتی همه هستم
فدائی زینب
یا حضرت مادر ام البنین جانم
داغ جوان دیدی
حتما عصا میخای
بهر عزاداری
ماتمسرا میخای
ای مادر سقا
افتاده ای ازپا
بعد از حسین دیگه
مرگ از خدا میخای
یا حضرت مادر ام البنین جانم
✅ بند سوم
خشکیده لب کشتن
نور دو عینت رو
عریان رها کردن
جسم حسینت رو
از شدت گریه
چشمات ورم داره
دیده مدینه هم
این شور وشینت رو
یا حضرت مادر ام البنین جانم
.
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅بند اول
الا یا اهل العالم/بگریید با دلی پر غم
به دشت کربلا کشتند/عزیز بهتر از جانم
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
نبودم کربلا تا که/زنم بوسه به ریحانم
منم ام بنینم،که حالا بی بنینم
بیا عباسم ببین،که نقش بر زمینم
ای وای،چه تیری به چشمان تو خورد
که از،غم تو حسینم زمین خورد
ای وای،که دست تو از کین قلم کرد
بعده،تو سیلی به آن مه جبین خورد
ای وای،ابالفضل ابالفضل ابالفضل
✅بند دوم
الا یا اهل العالم/بنالید با دلی پر غم
خبر دارم چه آمد بر/سر نور دو عین من
الا یا اهل العالم/ببینیدم به قد خم
که کشتند با لب عطشان/عزیز من حسین من
سرش آخر جدا شد،ز کین بر نیزه ها شد
تنش پامال اسبان،برای دین فدا شد
ای وای،گلم را لبِ تشنه کشتند
آنجا،نبودم ببوسم لبش را
ای وای،شنیدم پرش را شکستند
گودال،نبودم بسوزم واویلا
ای وای،حسینم حسینم حسینم
.
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅بند اول
میچکه اشکای تو
میلرزه دستای تو
مثه زینب توام قامت کمونی
دل پُر غصه داری
خیلی آشفته حالی
دم آخر داری روضه میخونی
مادر چهار تا گل پسر
نداری دیگه تو پسر
کشتن عباستو آخِی
نداری تو دیگه قمر
دیگه چشمات نداره سو
شدی آخه بی نور عین
ذکر این لحظه هات شده
بشه مادر فدات حسین
واویلا ام بی بنین
✅بند دوم
پاشو پشت و پناهم
تو بری بی پناهم
چرا ای پهلوون از پا نشستی
پاشو قلب سپاهم
تو بری بی سپاهم
چرا روی من اون چشماتو بستی
چرا دستات شده قلم
پاشو ای ساقیِ حرم
ای علمدار من بازم
برای من بکش علم
پاشو واسم بگیر امون
نرو عباس من بمون
تو بری روی صورته
دخترم میذارن نشون
پاشو ای میر لشکرم
.
📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى
سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید:
او شاعرى خوش بیان و از خانوادهاى اصیل و شجاع بود. (۱)
هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مىكردند و به وى تسلیت مىدادند، این ابیات را سرود:
«لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ»
«اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.»
«كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ»
«مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مىگفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست دادهام.»
«اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ»
«آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.»
«تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ»
«دشمنان با نیزههاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.»
«یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲)
«اى كاش مىدانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!»
و در اشعار دیگرى مى گوید:
«یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ»
«اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیدهاى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مىكند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مىكنند.»
«نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ»
«به من خبر دادهاند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!»
«لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳)
«پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.»
📚 منبع
(۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵
(۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴
(۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیهالسلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳
.......
.
✅ ام البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل
ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانستهاند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و میخواند:
«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله میکرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، میگویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده.
اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمیشد.»(۲)
📚منبع
(۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶
(۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#فضائل_حضرت_ام_البنین
#مداحی_عالمانه
.
✅ صبر بىنظیر ام البنین(س)
شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مىگوید:
اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ
اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد.
مورخان نقل مىكنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، عباس علیهالسلام را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مىگریست به بوسیدن بازوان عباس علیهالسلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟»
حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»
ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»
حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.»
سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مىشوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند.
📚منبع
قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹
.
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
گفتم اُم البنین، دلم وا شد
گره هایی که داشتم وا شد
مادرِ آب را صدا زدمُ ..
خشکسالم شبیه دریا شد
با ادب بود و رویِ دامانش
تا گلِ نازدانه ای جا شد
.. به مدينه نگفت مادر شد
گفت ، مولایِ شهر بابا شد
روضه هایی عجیب میخواند
از شب و روز کربلایِ حسین
با خجالت به زینبش میگفت
پسرانم همه فدایِ حسین ..
از خدا خواست که قدِ من را
ای خدا بیشتر هلالش کن
دست بر دامنِ سکینه گرفت
پسرم را بیا حلالش کن
بعدِ آن مشکِ پارۀ پسرش
شرم دارد از این جا چرا زنده است
هر کجا شیر خواره می بیند
از نگاهِ رباب شرمنده است
*اومد تو خیمه بی بی زینبُ ببینه؛ وارد خیمه شد و برگشت .. یه موقع زینب سلام الله علیها صدا زد مادر بیا درست آمدی ، من زینبم ..*
در کنارِ چهار قبر شریف
آن قدر گریه کرده بی حال است
ظهر امروز باز غش کرده
روضه خوان شهید گودال است
گفت زینب میان مردم شام
فکر رأس برادرت بودی؟
راستی این دفعه جواب بده
راضی از دست نوکرت بودی؟
گفته بودم که روز عاشورا
همه دم پیش خواهرش باشد
قبل از آن که کسی شهید شود
پیش مرگِ برادرش باشد ..
سرِ عباس را به نی دیدی
لبِ او خشک بود یا تر بود؟
خواب دیدم که آب ها را ریخت
نگران لبِ برادر بود
شاعر : مهدی نظری
*سفرۀ فاطمیه رو خانم اُم البنین داره جمع میکنه .. از همه التماسِ دعا .. بشیر وقتی صدا زد که همه پسرهات رو کشتن ، یکی یکی اسم برد ام البنین گفت از حسینم چه خبر؟!.. گفت عباستم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت بشیر عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!..
یه وقت بشیر صدا زد خانم حسینم کشتن .. انقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاشُ از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردنه باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت خانم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان ، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .. یه بیت روضه و از همه التماسِ دعا ..
افتادنش زِاسب سبب شد که چوبِ تیر
در بینِ چشم بشکند و جا به جا شود ..
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین (ع)
...................................
۱
یه مادری رو خاک نشسته
دلش پر از درد و غصه
دنیا دلش رو شکسته
چشاشو از دنیا بسته
۲
دردای من دیگه دوا نداره
اشکای من یه عمره که میباره
چهار تا قمر ،داشتم من یه خورشید
ولی الان دنیامه بی ستاره
۳
بودم ام البنین
پسر داشتم رشید
ولی الان بهم
میگن ام الشهید
" مدد ام البنین "
...............................
۱
تو بانی همه روضه ها
سفره دار تو کربلا
ذکر همه ی شنبه ها
مادر ابالفضلیا
۲
همسر علی، مادر چهار تا ماهی
مادر همه این نوکرا شمایی
عمریه که، میگم ابالفضلیم
خانم بیا به من بکن نگاهی
۳
رفته تا عرش اعلا
پرچم ام البنین
مادریشو میبینی
وقتی میری اربعین
" مدد ام البنین "
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
.👇👇
حضرت ام البنین س ی(4).mp3
186.7K
حضرت ام البنین (س)
تو گل گلشن حضرت حیدری
بعد زهرای او بر علی همسری
مام عباس ام البنینی تو
یار امیرالمؤمنینی تو
یا علی مولی آجرک الله۲
به فدای تو و شور و احساس تو
شد فدایی دین جان عباس تو
تو گل گلزار ولا هستی
همسر پاک مرتضی هستی
یا علی مولی آجرک الله۲
تو شنیدی شهید گل لیلا شده
تو ندیدی بدن اربا اربا شده
تو ندیدی حسین قامتش خم شد
در غم اکبر صبر او کم شد
یا علی مولی آجرک الله۲
تو شنیدی شده غرق خون اصغرش
تو ندیدی ز کین پاره شد حنجرش
تو ندیدی بر دست بابایش
غرق در خون شد گل لب هایش
یا علی مولی آجرک الله۲
تو شنیدی که شد دست عباس جدا
تو ندیدی که شد فرقش از کین دو تا
تو ندیدی در علقمه افتاد
چشم عباس بر فاطمه افتاد
یا علی مولی آجرک الله۲
تو شنیدی شده کربلا دشت خون
تو ندیدی تن بی سر غرق خون
تو ندیدی حسین بر زمین افتاد
سر ببریده تشنه لب جان داد
یا علی مولی آجرک الله۲
تو شنیدی حسین و غم خواهرش
بدن بی سر و غرق خون پیکرش
تو ندیدی خون شد دل زینب
جان او آمد بی حسین بر لب
یا علی مولی آجرک الله۲
همه گل های تو پرپر از کین شدند
با سر و جان خود حامی دین شدند
حق کرم کرد ام الشهیدی تو
در صف محشر روسپیدی تو
یا علی مولی آجرک الله۲
همه ی عمر خود بودی در شور و شین
یاد علقمه و اشک چشم حسین
همه ی عمرت غصه می خوردی
عاقبت همچون گل تو پژمردی
یا علی مولی آجرک الله۲
شب رحلت تو خون شده دل ما
سوزد از داغ تو همه حاصل ما
از غم داغت همه می نالیم
تا صف محشر بر تو می بالیم
یا علی مولی آجرک الله۲
#وفات_حضرت_ام_البنین (س)
#حضرت_ام_البنین (ع)
#ام_البنین (س)
@
حضرت ام البنین س ی(6).mp3
165.1K
حضرت ام البنین (س)
ام البنین صفای،خانه ی حیدر هستی
در کرم و سخاوت،بانو تو محشر هستی
واویلتا واویلا۴
ای مام بی قرینه،هستی سرور سینه
قبر شریف تو شد،زینت در مدینه
واویلتا واویلا۴
در شب رحلت تو،هر دل عزا گرفته
شیعه ز سوز داغت،شور و نوا گرفته
واویلتا واویلا۴
بانو تو در همه عمر،هر دم به شور و شینی
گریان داغ عباس،یاد غم حسینی
واویلتا واویلا۴
شنیده ای شهید است،فرزند ام لیلا
ندیده ای که اکبر،گردیده اربا اربا
واویلتا واویلا۴
شنیده ای که اکبر،گردیده پاره پیکر
ندیده ای که اصغر،شد پاره پاره حنجر
واویلتا واویلا۴
شنیده ای که عباس،در راه دین فدا شد
ندیده ای ز کینه،دست از تنش جدا شد
واویلتا واویلا۴
شنیده ای که زینب،شد قامتش خمیده
ندیده ای که دیده،بر نی سر بریده
واویلتا واویلا۴
شنیده ای که دشمن،آتش زده به خیمه
ندیده ای که رأس،حسین به روی نیزه
واویلتا واویلا۴
شنیده ای اسیران،بردند به کوفه و شام
ندیده ای که دشمن،سنگ می زد از لب بام
واویلتا واویلا۴
#وفات_حضرت_ام_البنین (س)
#حضرت_ام_البنین (ع)
#ام_البنین (س)
حضرت ام البنین س ی(8).mp3
136.7K
حضرت ام البنین (س)
شام عزای رحلت ام البنین است
اندر جنان در غم امیرالمؤمنین است
رفته ز دنیا،همسر مولی
عالم بگرید،زین غم عظمی
آه و واویلا۲
مدینه امشب در غمش ماتمسرا شد
شیعه ز سوز داغ او غرق عزا شد
اشک از دو چشم،هر شیعه جاری است
مولی اباالفضل،جای تو خالی است
آه و واویلا۲
شیعه فدای ناله ها و غربت تو
بشکسته دشمن در مدینه حرمت تو
مهدی بگرید،قلب شکسته
کنار قبرت،در غم نشسته
آه و واویلا۲
گرچه همیشه بودی یاد نور عینت
تو سوختی از بهر عباس و حسینت
ای روح احساس،مادر عباس
آید ز قبرت،عطر و بوی یاس
آه و واویلا۲
در مهربانی و وفا بودی تو محشر
چون فاطمه بودی همیشه یار حیدر
گرچه به دنیا،ام الشهیدی
در نزد زهرا،تو روسپیدی
آه و واویلا۲
#وفات_حضرت_ام_البنین (س)
#حضرت_ام_البنین (ع)
#ام_البنین (س)
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
*از اون موقعی که این کاروان از مدینه بیرون آمد اُم البنین می آمد کنار قبرستان بقیع صدا میزد دیگه به من اُم البنین نگویید...*
دیگر مرا اُم البنین نخوانید
مرا دگر به این سَمَت ندانید
*من نبودم کربلا ببینم کربلا با عباسم چیکار کردن، ولی برام خبر آوردن دستات هاشو از بدنش جدا کردند، واویلا، دیده اید آدم از بالای بلندی بخواد روی زمین بیاید، باید این دست هارو جلو صورت بگیره، با صورت نیاد روی زمین، یالله، اباالفضل که دست در بدن نداشت، بمیرم، یه وقت دیدن آقا باصورت به روی زمین...*
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد
وَ سَقَطَ العباس