#مناجات_با_خدا؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_جمعه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
سخت در نفْس خود گرفتارم
نیست جز معصیت دراین بارم
دور افتادهام ز آغوشت
تو به فکر منی و من زارم
فیض آمادهست و من کورم
نور آمادهست و من نارم
با تو بودم ولی عوض نشدم
این همه با گُلم، ولی خارم
مثل خوبان به من محل دادی
نه! نگفتی که من گنهکارم
تو به رویم نمیزنی اما...
چه کنم با گناه بسیارم
عمر رفت و اجل رسید و هنوز
بندهی زرق و برق بازارم
نیمهشب آمدم که عرض کنم...
عذرخواهم خدای غفارم!
تو دوای منی، شفای منی
نظری کن که سخت بیمارم
به سرم فکر کربلا زده است
به هوای حسین بیدارم
کربلای مرا ضمانت کن
برسان تربتی ز دلدارم
فاطمه امشب آمده به حرم
آرزومند شام دیدارم
ناله ی یا بُنَیَّ خواهد زد
به تنت هرکسی که آمد زد...
اهل کوفه چرا نفهمیدند
به بزرگان لگد نباید زد...
تو بریده بریده جان دادی
خنجرش را کشید و ممتد زد
حرمله بر گلوت محکم زد
و سنان بر دهان تو بد زد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت...
نام من را بین مهمانهای تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصهام را تا ابد در خانهی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است... عشقم به حسین!
بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم...
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چند وقتی میشود دور از تو ماندم، وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزهها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینهات مشغول ذبحت بود آه...
قاتلت را مقتل اما، غُصهی معجر نوشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما بُرید
نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا بُرید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید
با اِدعا، دعا که بهجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
* * *
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید
روزیکه سفرهدارِ ازل، سُفره پهن کرد
نانِ مرا، بهنامِ شهِ کربلا بُرید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید
* * *
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟!
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پارهاَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنهلب گلویت بیهوا بُرید...
✍ #محمود_ژوليده
#مناجات_با_خدا؛ #امام_زمان_عج_مناجات
#برای_مسلمانان_فلسطین
خدایا به بیتابی کودکان
به شبهای بیخوابی کودکان
به دلهای لرزان، به چشمان داغ
به سوسوی لرزیدن هر چراغ
به زخم بدنهای رنجورشان
به چشمان مجروح و بینورشان
به اندوهشان گاه رگبارها
به فریادشان زیر آوارها
به آندم که آرامش خوابشان
شد آشفته با بمبهای گران
پر از ترس از خواب برخاستند
چو شمعی دمادم به جان کاستند
خدایا به این بیگناهان قسم
به این رنج بیحد انسان قسم
از این خواب ما را تو بیدار کن
جهان را مهیای دیدار کن
✍ #علیمحمد_مودب
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#یوسف_رحیمی
دلم آشفته و حالم مشوش
دو چشمم غرق خون، قلبم پر آتش
به درگاهت پناه آوردهام من
شکايت دارم از اين نفس سرکش
فقير و بينوا، اَشکُو اِليکَ
اسير و مبتلا، اَشکُو اِليکَ
نشد از خوف تو پُر اشک، هيهات
ز چشم بيحيا، اَشکُو اِليکَ
شدم بيبال و پر بين قفسها
دگر تنگ است در سينه نفسها
پناه آورده ام سوي تو امشب
من از دست هواها و هوس ها
.
#مناجات_با_خدا
#سوگند
بدم، مرا به پیمبر ببخش یا الله
به اشک دیده حیدر ببخش یا الله
تمام دار و ندارم محبت زهراست
مرا به سوره کوثر ببخش یا الله
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر ببخش یا الله
به درگه تو گناه مکرر آوردم
مرا به عفو مکرر ببخش یا الله
ببر به کربوبلا زائر حسینم کن
به آن ضریح مطهر ببخش یا الله
به دستهای علمدار کربلا سوگند
به حرمت علیاکبر ببخش یا الله
به بانگ العطش نازدانههای حسین
به خون حنجر اصغر ببخش یا الله
به سیدالشهدا و به خون حنجر او
که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله
به لحظهای که سر نیزه گشت با زینب
سر حسین، برابر، ببخش یا الله
به خون میثم تمّار، جرم «میثم» را
به روی او تو نیاور؛ ببخش یا الله
#استاد_سازگار
.
.
مناجاتی با سبک کجایید ای شهیدان خدایی
به یاد همه شهدا علی الخصوص #شهید_سید_رضی_موسوی
ز هرچه غیر یار، استغفرالله
ز جهل آشکار، استغفرالله
نمی آیم به کار، استغفرالله۲
شدم بی اعتبار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
بجز اشک سحر، چیزی ندارم
ضرر کردم ضرر، چیزی ندارم
مرا مُفتی بخر، چیزی ندارم۲
به هجرانم دچار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^^
پُر از گمراهی ام، هدایتم کن
پریشانم، نجف را قسمتم کن
مرا آماده ی، شهادتم کن۲
منم چشم انتظار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی
همه رفتند و تنها مانده ام من
ز دیدار حسین جامانده ام من
جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین جان
^^^^
پگاه من حسین، ماهم حسین است
گواه من حسین، راهم حسین است
پناه من حسین، آهم حسین است۲
بحق داغ یار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
بحق خواهری، که معجرش سوخت
میان شعله ها، موی سرش سوخت
سه ساله دختری، دور و برش سوخت۲
نشد آتش مهار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یاربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
^^^^
صدا زد با پرِ آتش گرفته
به یاد آن درِ آتش گرفته
کجایی مادرِ آتش گرفته
که هستی بی مزار، یاربی العفو
اجرنا من النار، یا ربی العفو
آمد فقیر و مستجیر، عفواً یا مجیر
.
.
#شروع_مجلس
#مناجات با خدا
#گریز به روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی
اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی
با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی
تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی
ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی
من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی
با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی
آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی
وحید محمدی
#مناجات
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_خدا
❣﷽❣
💔 #مناجات_با_خدا
🔹امشب بگو که ای خدا
🔶شرمنده تم شرمنده تم
🔹واکن به روی من درو
🔶هر چی باشم من بنده تم
⬅️نمیدونم سال دیگه زنده باشیم یا نه...امشب ان شاالله جوری با خدا حرف بزنیم،، دست خالی از اینحا نریم...بگم یه بار دیگه...
🔹امشب بگو که ای خدا
🔶شرمنده تم شرمنده تم
🔹واکن به روی من درو
🔶هر چی باشم من بنده تم
🔹🔶با ربنا یا ربنا 2
🔹من چی بگم وقتی خودت
🔶داری میبینی حالمو
🔹امشب بیا پاره بکن
🔶پروندهٔ اعمالمو
🔹گریه دوای دردمه
🔶از من نگیر این مرحمو
🔹خیلی خجالت میکشم
🔶از بس شکستم توبه مو
⬅️چقدر گفتم خوب میشم ..میام درِ خونت آدم میشم اما دوباره توبه مو شکستم..
خدایا بندگی نکردم برات...هر وقتم تصمیم گرفتم آدم بشم و. به تو تقرب پیدا کنم...کم آوردم ...توبه مو شکستم..
(یه بیت دیگه بخونم..)
🔹گفتی بیا من اومدم
🔶دیدی چطور زانو زدم
🔹با صد امید و آرزو
🔶خونتو امشب در زدم
🔹🔶یا ربنا یا ربنا2
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴#اعتکاف
🏴#مناجات_با_خدا
✍شاعر:قاسم نعمتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه ی عبد گنـه کار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تـار تماشا دارد
هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی
آبروداری ستّار تماشا دارد
بارها زیـر همه قـول وقـرارم زده ام
دست گیری تو هر بار تماشا دارد
مهربـانی بـه گنـه کار بُود عادت تو
کرم سفره غفّار تماشا دارد
ماه ، ماه رجب و سفره بـه نـام عـلی است
لحظه ی جلوه، رخ یـار تماشا دارد
عاشق نیمه شب صحن و سرای نـجفـم
حرم حیدر کـرّار تماشا دارد
همه ی آرزویم یک سحر کرب و بلاست
شب جمعه حرم یار تماشا دارد
مادری دست به پهلو پسری پاره گلو
گریه ها لحظه دیدار تماشا دارد
روضـه ی قحطی آب و لب عـطشان حسین
گـوشه ی صحن علمدار تماشا دارد
خاک ری را به بـهای سر آقا دادند
زین جهت گریه ی بسیار تماشا دارد
کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبر
پـرچم خیمه ی دلـدار تماشا دارد
🏴#اعتکاف
🏴#مناجات_با_خدا
✍شاعر:محمد جواد شیرازی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به اختیار خود از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم
قساوت آمد و روزی گریه ام را برد
شبیه مرده شدم یک کنار افتادم
فریب خورده ام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در این چاه تار افتادم
گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهل دل از اعتبار افتادم
هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم
خدا کند که ببندد مرا کنار خودش
اگر دوباره به فکر فرار افتادم
هوای باده ی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمار افتادم
فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است
به پشت خانه ی این سفره دار افتادم
دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غم آن دیار افتادم
**
برادرم تو نبودی و یکه و تنها
میان خنده ی چندین سوار افتادم
هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من
هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم
چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد
چقدر پشت سر نیزه دار افتادم