اگه اینکه ویرجینای غربی یه منطقه ایه که بیشتر اوقات گرمه و توی مناطقش بارش برف کم و سبکه و رو نادیده بگیریم، و اینکه چطور با یه موتور پیک ساده از جاده هایی که با چندین متر برف روشون پوشیده شده رد شده رو هم فاکتور بگیریم، به این نکته میرسیم که جان هوپ نمیتونسته داخل خونه رو ببینه...
وقتی هوا خیلی سرد باشه، پنجره ها هم از داخل خونه و هم از خارج خونه روشون با بخار پوشیده میشه. یعنی حتی اگه شیشه رو از خارج خونه پاک کنی، نمیتونی بخاری که پشت شیشه هست رو هم پاک کنی و داخل خونه رو مشاهده کنی...مگر اینکه وارد خونه شده باشی...بعدشم جان هوپ چرا گفت که یه جرمی روی زمینه؟یعنی میخواسته بگه که جسد براش ناواضح بوده اما فنجون چای رو دقیق دیده؟ اصلا بیاین بگیم که تدفاینری که روی زمین افتاده رو از پشت پنجره ی بخار گرفته به هر مشقتی که شده تونسته ببینه... اونوقت از کجا مطمئن بوده که مرده؟ با توجه به اینکه تدفاینر سنش بالا بوده ممکن بوده که سکته کرده باشه یا به دلایلی از هوش رفته باشه...پس جان چطوری با اطمینان میگه که اون مرده بود؟
در ضمن، میتونیم بگیم کسی که چای درست کرده ، یه باریکه ی دودی چیزی باید از دودکش خونش خارج بشه...
پس بنا بر همه ی این دلایل، جان هوپ مظنون اصلیه...
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
و البته این دوست عزیزمون که کلا تو مغز بنده گشت و گذار میکرده !
عالی بود ! تنها کسی که جواب رو کامل و واضح درست جواب داد !
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
و اما جواب تست پرونده ی جنایی ! ( اونقدر ساده و بیسیکه که حتی باور نمیکنی ! )
جواب سوال اول : قاتل کیه ؟ بیاین مشخص کنیم . معمولا که نه قطعا وقتی از یه پرونده ی جنایی مطالب قابل بحث نشر میکنیم و تست میذاریم پس حتما قاتلی هم وجود داره و مرگ یه فرد خود*کشی و یا مرگ طبیعی نبوده !
جدا واضح و فاحش به نظر میرسه که قاتل خود پستچی یا همون جان هوپه که عین زرافه ی گردن دراز دروغ به هم میبافه و خیلی هم تمیز ، زیبا و با ساخت جزئیات ریز این کارو انجام میده و تو کارش موفقه اما ...اما ...
هممون میدونم که دروغگو نه تنها حافظه ی خوبی نداره بلکه همیشه جنایات و خرابکاری هاش رو میشه ! (حالا به هر نحوی ! )
یادته تو پرونده گفته شد که جان دقیق ساعت 8:30 دقیقه رو مد نظرش داشته ، هوا سرد و برفی ، و در حال بارش بوده و شیشه ها اونقدری سرد و یخ زده بودن که جان مجبور میشه بعد از اینکه با نفسش شیشه ی پنجره رو گرم میکنه با بافت پلیورش اون رو تمیز کنه تا بتونه داخل کلبه رو ببینه درسته ؟
اولین شک و ظنی که به وجود میاد اینه که چطور یه نفر تا این اندازه دقیق میتونه تایملاین ورود و خروجشو از یه محوطه اینقدر رند و خوب یادش باشه !
و دوم اینکه ...
پاک کردن شیشه ی یخ زده اونم از خارج تقریبا کار غیر ممکنیه !
اگه از داخل سعی کنی با استفاده از نفس گرم و یه پارچه شیشه رو تمیز کنی تا بتونی منظره ی بیرونو ببینی کار به شدت اسونیه ولی از خارج تقریبا شکست میخوری ! چون چیز واضح و کاملی قرار نیست ببینی !
دومین موضوع مشکوک داخل پرونده : اینکه جان از کجا فهمید که جرمی مرده ؟
شاید فقط غش کرده بوده ، دچار پانیک اتک یا سکته ی قلبی شده بوده و یا غیره ...
جان به طور حتم اگر قاتل نبود نمیتونست اعلام کنه که جرمی رو در چنین شرایطی داخل کلپه ی در بسته پیدا کرده !
سوم : جان از کجا میتونسته بدونه که داخل استکان سرریز شده ی جرمی چه مایعی وجود داشته ؟ میتونسته دمنوش ، قهوه و یا چیز های دیگه ای شبیه به اون باشه !
قتل به طور حتم شب قبل یا چندین روز قبل تر انجام شده بود ... برای اثباث این موضوع چنتا مدرک داریم !
1. بارش برف چندین سانتی متری : باعث بانی پاک شدن رد پاها
2. خاموش بودن شومینه و خارج نشدن دود از داخل دودکش ( این کار تایم میبره و نشون میده که چندین ساعت از قتل گذشته که هیزم داخل شومنیه طوری سوخته که رو به اتمام رفته ...)
صرفا جهت شفاف سازی و یاداوری : جان از موتور پیک استفاده کرده بود و این چیز ممکنیه ! طوفان و کولاکی در کار نبوده ... فقط برف میباریده همین ! و این نشون دهنده ی این نیست که جان تو این قسمت هم در حال دروغ گفتن بوده ...
ویرجینای غربی تقریبا یه منطقه ی جنگلیه گرمسیره و اونقدرا هم مسیر رو با وجود برف سخت نمیکنه چون بارش برف سبک و کمه !
در اخر باید بگم هدف و مقصود قتل در این پرونده اصلا ملاک نبود و تنها چیزی که میخواستیم بدونیم تنها دو سوالی بود که پرسیده شد !
یک : قاتل کیه ؟ دو : چرا و به چه علت شخص مظنون اصلی پروندست ؟
چنتا نکته ی کلیدی که لازم میدونم تا مطرحشون کنم : اینکه تمام افراد ذهنیات مختلف و قوه های تخیل ضعیف و قوی دارن ولی برای حل پرونده های جنایی همیشه نیاز نیست تا جزئیات زیادی داشته باشیم تا با کنار هم قرار دادن اونها مثل پازل پرونده رو حل کنیم !
تو این پروسه شما نقش یه کارگاه رو دارین که با در نظر گرفتن حتی کمترین جزئیات و مدارک موجود میبایستی اونقدری تئوری بسازه تا بتونه پرونده رو حل کنه !
خودش رو جای قاتل بذاره و یه جور شبیه سازی انجام بده تا بتونه ذهنیاتش رو بخونه !
همیشه ی خدا حقایق جلوی چشمامون نیستن و نیازه که ما یکم دقیق تر خیره بشیم یا حتی زاویه ی دیدمون رو عوض کنیم !
اینطوره که میتونیم از یه تئوری یه فکت ثابت شده بسازیم !
حرف اخر : ممنون به خاطر حمایت های بی وقفتون !
مرسی از اینکه شرکت کردین !
تک تک تکست هاتون رو خوندم و جدا لذت بردم و امیدوارم بتونیم بیشتر به این مسائل بپردازیم !
روزتون خوش و وقتتون بخیر !
#Invitation
#Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از -Rahil
قاتل سوتی های فراوانی داده همونطور که دوستان عرض کردن مثلا شیشه ی بخار گرفته.یا موتور سواری در برف سنگین آن هم در مسیر جنگل که یک مسیر جاده ای نیست. مشخصه قاتل فردی بی تجربه بوده اما انگیزه ی قوی ای داشته. برای قتل برنامه های دقیقی نداشته و یه ماجرای ساختگی حفظ کرده و البته غیر حرفه ای. علاوه بر بی تجربگی و نا آگاهی درباره مسائل علمی ساده مثل شیشه ی بخار گرفته برای شاخ و برگ دادن به ماجرا گفته فنجون دارای چای بوده (فارغ از اینکه اصلا از کجا تشخیص داده چی بوده) این یه مسئله ی روانشناسی در افراد دروغگو هستش این افراد سعی دارند با شاخ و برگ الکی دادن و جهت اینکه ماجرا طبیعیه طبیعی جلوه کند جزئیات بی اهمیت را ذکر میکنند .قاتل سعی میکرد با ذکر جزئیات بی اهمیت صداقت و همکاری خودش را با با پلیس نشان دهد همچنین به ساکت بودن جنگل و خاموش بودن شومینه هم اشاره کرده که باز هم مرتبط به این مسئله ی شاخ و برگ دادن هستش .
هدایت شده از سبزنوشته┆𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏 𝑻𝒆𝒙𝒕
قاتل سوتی های فراوانی داده همونطور که دوستان عرض کردن مثلا شیشه ی بخار گرفته.یا موتور سواری در برف سنگین آن هم در مسیر جنگل که یک مسیر جاده ای نیست. مشخصه قاتل فردی بی تجربه بوده اما انگیزه ی قوی ای داشته. برای قتل برنامه های دقیقی نداشته و یه ماجرای ساختگی حفظ کرده و البته غیر حرفه ای. علاوه بر بی تجربگی و نا آگاهی درباره مسائل علمی ساده مثل شیشه ی بخار گرفته برای شاخ و برگ دادن به ماجرا گفته فنجون دارای چای بوده (فارغ از اینکه اصلا از کجا تشخیص داده چی بوده) این یه مسئله ی روانشناسی در افراد دروغگو هستش این افراد سعی دارند با شاخ و برگ الکی دادن و جهت اینکه ماجرا طبیعیه طبیعی جلوه کند جزئیات بی اهمیت را ذکر میکنند .قاتل سعی میکرد با ذکر جزئیات بی اهمیت صداقت و همکاری خودش را با با پلیس نشان دهد همچنین به ساکت بودن جنگل و خاموش بودن شومینه هم اشاره کرده که باز هم مرتبط به این مسئله ی شاخ و برگ دادن هستش .
🎭 #Rahil | @MAH_Text
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
این یه معمای قتله! برای حلش اماده ای؟
ایوان جی میک قاتل سریالی کهنه کاری بود که بعد از دریافت اولین حکم اعدام خودش ، در زندان ایالتی کورکوران ( Corcoran ) در کالیفرنیا به سر میبرد . او همچنان ساکت و بی حرکت بود اما فقط تا زمانی که این مرد تصمیم گرفت که قبل از به دار اویخته شدن ، اخرین قربانی خود رو نیز بگیره ... هم سلولی اون ، فردریک نابل در ساعت های پایانی شب طوری در تخت خود پیدا شد که به طور قطع میشد گفت که چیزی از جسد پاره پاره ی او باقی نمانده بود ! مرد بیچاره 32 ضربه چاقو خورده بود و البته ضربات طوری خشونت امیز به نظر میرسیدند که باعث خرد شدن چندین استخوان ریز و درشت اون نیز شده بودند . سر جسد به صورت کامل از گردن جدا و شکم او طوری از هم دریده بود که اتاقک کوچیک زندان رو با خون رنگ امیزی کرده بود . افسران پلیس و کادر حفاظتی زمانی ایوان و قربانی از هم پاشیده شدش رو پیدا کردنند که ایوان درست روی زمین نشسته بود ، چاقوی کوچیک جیبی در دست داشت و به فردریک و جسد تازه ی اون نگاه میکرد و همچنان لبخند میزد اما ...
اما سوال اینجاست که ایوان جی میک چطور با وجود زندانبان ها و گشت های ساعتی داخل زندان ، بدون ایجاد هیچ سر و صدایی موفق به قتل فردریک شد !
و البته اون مرد با وجود بازرسی های کارگران زندان توانایی این رو پیدا کرد که اسلحه ای بدزده و حتی اون رو همراه خودش به اتاقک زندان ببره ...
چطور میشه به این سوال ها پاسخ داد؟
جواب هاتون رو همراه با لینک کانال زیباتون برام اینجا(@Kayner) بفرستین!متنظرتونم ...
#Invitation #Test #Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
بریم سر وقت جواب های فوق پروفشنالتون !
هدایت شده از Epobangpo ⁴
خب اول اینکه مشخصه دلیل و انگیزه این قتل عجیب عقب انداختن حکم اعدامش بوده چون به هر حال مدتی رو درگیر حل پرونده جدیدش میشن و حالا اون میتونه دنبال راه فرار باشه یا حالا هر چیز دیگه ای این از انگیزه اش
دوم اینکه مشخصه قتل با یه چاقوی جیبی انجام نشده چون چاقوی به اون کوچکی قابلیت بریدن سر و شکستن استخوان ها رو نداره قطعا پای یه آلت قتاله بزرگتر وسطه
اینکه چطور تونسته قتل رو انجام بده با توجه به اینکه زمان قتل شبه احتمال زیاد تو فاصله ی تعویض شیفت نگهبان ها اینکار رو کرده چون این بین مدت زمان کوتاهی اون مکان خالی میشه و موقعیت انجام قتل به وجود میاد و ایوان انقدر حرفه ای و با تجربه بوده که بتونه از همون زمان کم استفاده کنه
از اونجایی که زمان قتل شبه یعنی فردریک نابل خواب بوده و ایوان توی خواب دهنش رو بسته و اول شاهرگش رو بریده که این باعث میشه مرگ سریعتر اتفاق بیوفته و بعد ضربات محکمتر و شدید تری رو با یه چاقوی بزرگتر یا یه وسیله ی تیز دیگه وارد کرده یا سرش رو بریده به هر حال به یه طریقی فردریک رو ساکت کرده بود که کسی چیزی نشنیده
فقط یک مسئله میمونه و اون هم آوردن چاقو یا وسیله ی بزرگتره هرچقدر هم چاقوی جیبی بزرگ باشه قابلیت ضربات به این محکمی رو نداره
خب راستش نتونستم جواب درست و منطقی برای این موضوع پیدا کنم تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که ایوان یه قاتل کهنه کار و معروفه یعنی خیلی ها اون رو میشناسن و شاید حتی خیلی از افراد توی زندان حاضر باشن براش کاری انجام بدن ممکنه یک نفر به طریقی اون چاقو رو بهش رسونده باشه
هدایت شده از - archer יִ
از اونجایی که اون قاتل خبره ای بوده، قطعا براش پیدا کردن یک آلت قتاله کاری نداشته..
میتونسته توی زندان یکی از زندانبان هارو بخره تا براش یه چاقو فراهم کنه.
بعد از همون زندان بان استفاده کرده تا عادی جلوه بده و کسی متوجه اون حین انجام کار نشه...
چجوری اون رو بی سر و صدا کشته؟
اول خفه اش کرده و بعد با چاقو مثل یه آدم روانی تیکه تیکه اش کرده
هدایت شده از _
جواب معماتون :
ایوان با توجه به توانایی هاش تونسته با آشپز زندان ارتباط بگیره و ازش بخواد که توی کارای آشپزخونه بهش کمک کنه . ایوان هم توی فرصتی که چشم اشپز رو دور دیده یه چاقو از آشپز خونه دزدیده و همون شب خواسته نقشه اش رو عملی کنه . اما اول به کارگاه نجاری زندان میره و چند تا تیکه چوب توی لباسش پنهون میکنه . وقتی که هم سلولی ایوان خواب بوده ایوان دهنش رو میبنده و پشت تخت قایمش میکنه . بعدش ایوان چند تا تیکه چوبی رو که دزدیده بود رو به جای خودش و هم سلولیش توی رخت خواب ها میذاره . ایوان هم سلولیش رو خفه میکنه و بعدش بی سر و صصدا. با ضربات چاقو بدن هم سلولیش رو تیکه تیکه میکنه
هدایت شده از کلکسیونزندگی>🇵🇸
ایوانجیمیک یه قاتلسریالیهوخیلی حرفه ای،
شنیدم افراد درزندان وظیفههایی دارند،شاید وظیفهی اون این بوده که سیبپوستبکنه؛وچاقور دزدیده.
شب،بعدازگشت باتکنیکای حرفه ای فردیک بیهوش کرده.بعدمباچاقو اونو کشته...
هدایت شده از 𝐔 𝐥𝐢𝐤𝐞 𝐔𝐧𝐢𝐪𝐮𝐞 ✨
به نام خدا...
حقیقتاً سر این پرونده فکرم داشت همه جا میرفت...(حتی به سمت معنای تتوی مار و عقاب...).
خب... اول با کورکوران شروع میکنیم.یه زندان مردونه توی شمال کالیفرنیا و اونجوری که میگن با سطح امنیتی بالا.(باشه حتماً...دیگه چی؟)...با این حال جای خطرناکیه و بعضی از قاتلین و مجرمای معروف و حرفه ای کالیفرنیا اونجا زندانین. از اونجایی که ایوان یه قاتل سریالی کهنه کار بوده پس باید تجربه ی بالایی هم داشته باشه. فرضیه من اینه که با توجه به اینکه زمان وقوع قتل توی ساعات پایانی شب بوده و زندان ها معمولاً ساعت خاموشیشون بین ۱۰ تا ۱۲ عه پس همه باید خواب میبودن یا حداقل توی تختاشون میموندن. از اونجایی که به جراحت،خراش و... روی بدن ایوان اشاره نشد،بنا رو بر این میذارم که فردریک خواب بوده و ایوان سورپرایزش کرده.و نتونسته از خودش دفاع کنه..ایوان فردریک رو تو خواب خفه کرده و بهتره بگیم همون موقع در اثر خفگی مرده...اینجوری گفتن چگونگی انجام اتفاقات بعدی آسون تره. تا اینجا نگه دارید که بریم سراغ آلت قتاله...یه چاقوی جیبی کوچیک...به راحتی میتونسته قایمش کنه. کورکوران یکی از پرجمعیت ترین زندانای کالیفرنیاست...کارگرا به اون دقتی که باید نیمتونن تک تک زندانیا رو بگردن.توی زندان ها بازرسی بدنی خاصی انجام نمیشه...حداقل هر روز نه!.فقط موقعه ی ورود به خود زندان و مواقع خاص دیگه ای که خبر جاساز کردن وسیله ای به گوش مأمورا بخوره دست به کار میشن و بازرسی بدنی انجام میشه.
بریم سراغ ادامه ی نحوه ی قتل.
فردریک توی خواب در اثر خفگی میمیره...یا حتی اگه بگیم نه ، خفگی در کار نبوده، میشه گفت با ضربات اولیه ی سریع چاقو درجا مرده قبل از اینکه بتونه از خواب بیدار بشه و به خودش بیاد...از اونجایی که درای سلولای زندان محکم و قطورن تا زندانی فرار نکنه، یکمی باعث میشن خروج صدا کمتر بشه. پس زندانبان ها یا متوجه نمیشدن( فردریک هم که صدایی ازش در نیومده) یا اینکه ایوان بین تایم عوض شدن شیفت زندانبانا قتلو انجام داده یا اینکه اصلاً با زنذانبان همدست بوده...
بقیش که دیگه مثل آب خوردنه. قاتل با آرامش میشینه رو زمین و سر فردریک رو قطع میکنه و شکمش رو هم به طرز فجیعی میدره. چاقو های جیبی تیز هم که برای نفوذ کردن تو مغز استخوان و خورد کردنشون عالین...
هدایت شده از تکستخونه:|
خیلی کامل نمیتونم جواب قاطع بدم ولی، یه چندتا حدس کوچیک دارم...
برای سوال یک:
حدس اولم اینکه شاید یکی از زندانبان ها به ایوان کمک کرده باشه
و حدس دومم اینکه گفتی ایوان یه قاتل کهنه کاره؟ پس ممکنه از داروی بیهوشی یا همچین چیزی برای خوابوندن فردریک استفاده کرده باشه تا نتونه سر و صدا کنه
و سوال دوم:
اول کار گفتی ۳۲ تا ضربه چاقو خورده بوده نه تیر!
پس...اسلحه اینجا چیکار میکنه؟!
هدایت شده از •Misa San•
اول بخاطر اینکه طرف آدم به ظاهر آرومی بوده کسی زیاد مراقبش نبوده
برای همین راحت تر میتونسته زیرزیرکی کاراشو پیش ببره
بعد اینکه حتما همچین فردی اشناهای زیادی تو زندان داره برای همین تونسته چاقو با خودش ببره
همچنین احتمال داره مقتول رو شب خفه کرده باشه و بعد از اینمه مرد اونو تکه تکه کرده باشه
یا بیهوشش کرده
هدایت شده از پارسا سلیمانیان
خب خب
اول از همه برای ورود چاقو
راهی جز تبانی با یکی از کارگران زندان وجود نداره.
گروهی از افرادی هستن که در زندان با جرم کوچیکی وارد میشن و با یکی از کارگران زندان تبانی میکنن و با قیمت خیلی بالا، وسایل کوچیکی رو به زندانی میرسونن، (توی فیلم متری شیش و نیم نمونشو دیدیم)
امکانش هست که از اون گروهک را چاقو رو گرفته باشه و وارد زندان کرده باشه،
از سوی دیگه، میتونسته چاقو ی چیبی رو خم کنه و به نخ ببنده و قورتش بده،
چون بدون هیچ نوع اسیبی در گلوش میمونه و راحت میتونه ردش کنه
بخش دوم
اینکه چگونه بدون سر و صدا کشتتش میتونه این باشه که اول خفش کرده و سرش رو بریده، چون بعد از اون بدون کوچیکترین مقاومتی میتونه بدنشو تیکه تیکه کنه.
راجب زندانبان ها هم، اونها توی نیمه های شب پستشونو عوض میکنن و برای قاتل فرصت کوتاهی بوجود میاد که بتونه هرکاری بخواد انجام بده.
با توجه به تجربه های قاتل بنابراین به راحتی میتونسته اینکارو انجام بده
هدایت شده از 𝚃𝙾𝙽𝟼𝟷𝟾
چی بگم؟
خب صبر کن.
من که توی مسئله اصلی تمرکز نکردم، یعنی بیای با همون برگه پرونده هم بزنیم می گم زندانبان می تونی پارتی بازی باهاش داشته باشه.
حقیقتا اطلاعات جزئی هم از مکانش ندارم.
بعدشم؛ آقاجان خود این بشر چقدر تر و تمیز و سالمه؟
خب یا بیهوشش کرده یا تو خواب وقتی نگهبانا تو باقالیا سِیر می کردن گرفته خفتش کرده{بابت ادبی نبودن پوزش می خوام،} و یا اینکه از پشت به راحتی با ضربه سر هم سلولیش رو کمی نوازش کرده.کمی نوازش ، شایدم یکم ضربه بدون صدا برای از دست دادن هوش و حواس..
بقیه هم اشاره کردن که احتمالا چاقویی چیزی کش رفته، خب تو این زندان به این بزرگی قطعا با مدت ها برنامه ریزی می خواسته با شکوه قتل آخرش رو انجام بده!
سیب زمینی پوست کندن، کش رفتن چاقو بعد از کارش، و بردنش به سلول حالا یا با پارتی بازی با نگهبانا یا با هوش سرشارش.
و گفتید در ساعات پایانی شب؟ یعنی سلولها چک می شده، پس چطوری اون چاقو رو پیدا نکردن؟
ولی دقیقا تعداد ضربه های چاقو رو می دونستن؟
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
سلام مجدد نیل بزرگ
https://eitaa.com/my_mafia/9286
خب میشه گفت آقای ایوان قاتل کهنه کاری بوده پس این که یه چاقویِ جیبی داشته باشه و بتونه بی سروصدا یکیو بکشه کار راحتی براش حساب میشه اما اینکه چطوری ؟
می تونیم بگیم که ایوان اول از همه فردریک بخت نگون رو بیهوش کرده ( مثلا با دستش دهنشو گرفته باشه یا دهنشو بسته باشه و به گیجگاهش ضربه بزنه که فردریک بیهوش بشه )
وَ وقتی دیده بیهوشه چاقو رو فرو کنه تو قلبش تا راحت و بی سروصدا بمیره . گفته شده که ایوان به جسد تازه ی فردریک نگاه می کرد
و اون موقع ساعت های پایانی شب بوده و اتاق هم تاریک و چیزی دیده نمی شده یا گشت ساعتی نبوده و یا زندانبان بی خیال بوده
اما سوال دوم دزدی اسلحه می تونه اسلحه رو از جیب یه زندانبان دزدیده باشه و یا از یه زندانی دیگه گرفته باشه و یا برای انجام دادن این قتل چند نفر دیگه هم دست داشتن، بلاخره هرچیزی ممکنه
#نِئون
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
و اما جواب تست پرونده ی جنایی ! ( اونقدر ساده و بیسیکه که حتی باور نمیکنی ! )
اول بیاین به جزئیاتی که داخل پروندهی قتل بهشون اشاره شد بپردازیم !
مورد اول : زندان کورکوران ( Corcoran ) کجاست و چرا این اسم داخل پرونده برده شد ؟ زندان کورکوران زندانیه که در شهرستان کینگز، کالیفرنیا واقع شده و میتونیم به عنوان یکی از بدنام ترین زندان های این ایالات ازش نام ببریم که قاتل های معروفی از جمله رادنی آلکالا و چارلز منسون اوقاتشون رو انجا میگذروندن ! این زندان معمولا به اینکه کارکنان و و زندانبان های فاسد ، سودجو و قمار باز داره معروفه ! این ثابت شدست که تمام دست اندرکاران این زندان افراد کثیفی ان که شبانه با انجام قمار ، شرطبندی و تشکیل رینگ بوکس بین اعضا و زندانی ها ، درامد زایی میکنن و البته که باعث به قتل رسوندن و زخمی شدن تعداد زیادی از زندانی های ریز درشت تا به امروز شدن ! حالا این موضوع چه ربطی به پرونده ی امروز داره ؟ یادتونه سوال دومی که درباره ی کیس جنایی ازتون پرسیده شده بود چی بود ؟ اینکه قاتل چطور تونست آلت قتاله رو مخفی و حمل کنه ؟ خب جواب این سوال خیلی خیلی واضحه ... رشوه ! زندانبان های این زندان در عوض باج و پولی که میگرفتن حتی این اجازه رو به خودشون میدادن که بین اعضای زندان و زندانی ها جابه جایی انجام بدن ، بین افراد مواد پخش کنن و یا عده ی خاصی رو به قتل برسونن ... پس ایوان بعد از زیر نظر گرفتن افراد ( به این نکته اشاره شد که اون در سکوت و خفقان به سر میبرده ) به همین روش یعنی روشه دادن به زندانبان ها تونست دربرابر پولی که میداد چاقو و یا هر اسلحه ی دیگه ای که نیاز داشت از بگیره و برای خودش تایم بخره تا بتونه به نحو احسنت پروسه ی تیکه پاره کردن قربانیش رو اجرا کنه !
حالا اینا به کنار ... پس سوال اول رو چطور جواب میدیم ؟ در اوایل کیس جنایی اعلام شد که نگهبانا و افسران پلیس مقتول رو صبح زود یا در تایمی که روز به انتها میرسیده پیدا کردن و این نشون میده که ایوان زمانی ریک رو به قتل رسونده که اون در خواب شبانه به سر میبرده !
اون با بریدن گلوی اون و خفه کردنش در خواب جلوی سر و صدای اضافی رو گرفته و در اخر شاهکارش رو خلق و بدنش رو تیکه پاره کرده !
نکات کلیدی : 1. ما درباره ی قدرت بدنی ایوان و یا جسه ی فردریک صحبت نکردیم ...و همینطور مکان های شکستگی ! با چاقوی جیبی خیلی کارا میشه کرد ! اگه خوی اهریمنی یه قاتل بالا بزنه به طور حتم میتونیم بگیم اون شخص در ادامه شاید بتونه با همون چاقوی کوچیک یه کوه استخون رو هم تلنبار کنه !
2. به هرگونه وسیله ی کشنده ی سرد و گرم اسلحه و یا سلاح میگن ! اشتباه نکنید دوستان !
در اخر باید بگم هدف و مقصود قتل در این پرونده اصلا ملاک نبود و تنها چیزی که میخواستیم بدونیم تنها دو سوالی بود که پرسیده شد !
یک : قاتل چطور مرتکب چنین قتل وحشتناکی شد ؟ دو : قاتل چطور تونست آلت قتاله رو مخفی و حمل کنه ؟
چنتا نکته ی کلیدی که لازم میدونم تا مطرحشون کنم : اینکه تمام افراد ذهنیات مختلف و قوه های تخیل ضعیف و قوی دارن ولی برای حل پرونده های جنایی همیشه نیاز نیست تا جزئیات زیادی داشته باشیم تا با کنار هم قرار دادن اونها مثل پازل پرونده رو حل کنیم !
تو این پروسه شما نقش یه کارگاه رو دارین که با در نظر گرفتن حتی کمترین جزئیات و مدارک موجود میبایستی اونقدری تئوری بسازه تا بتونه پرونده رو حل کنه !
خودش رو جای قاتل بذاره و یه جور شبیه سازی انجام بده تا بتونه ذهنیاتش رو بخونه !
همیشه ی خدا حقایق جلوی چشمامون نیستن و نیازه که ما یکم دقیق تر خیره بشیم یا حتی زاویه ی دیدمون رو عوض کنیم !
اینطوره که میتونیم از یه تئوری یه فکت ثابت شده بسازیم !
حرف اخر : ممنون به خاطر حمایت های بی وقفتون !
مرسی از اینکه شرکت کردین !
تک تک تکست هاتون رو خوندم و جدا لذت بردم و امیدوارم بتونیم بیشتر به این مسائل بپردازیم !
روزتون خوش و وقتتون بخیر !
#Invitation
#Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
این یه معمای قتله! برای حلش اماده ای؟
هنگامی که در قطار لوکس سریع السیر شرق (Orient Express) چیزی بیشتر از یک بشقاب شام پر زرق و برق برای کیلیان باستن یکی از مسافران این قطار سرو شد، موج بزرگی از ترس چنان داخل واگن های قطار به گردش افتاد که کارکنان بعد از برسی موقعیت درخواست دادند تا چندین پلیس به اشکار سازی انچه که اتفاق افتاده بپردازند .
پیدا شدن انگشت قطع شده مردی که همچنان انگشتری در بند او جا مانده بود حتی پلیس هارا هم به شوک واداشت . ماموران پس از کمی پرس و جو و صحبت با تعدادی از مسافران با زن تقریبا 40 ساله به نام هانا بلاندی اشنا شدند که داستانی از قاتل سریال ی برای انها تعریف کرد که عادت دارد در حین سفر در قطار برای مسافران چنین هدایای بگذارد . او در انتها داستان اشاره کرد که بعد از جاسازی هدایای درست شده از گوشت انسانی ، مانند دیگر مسافران مینشیند تا ببیند چه کسی ان را پیدا میکند . ادامه ...
در این قسمت دو سوال پرسیده میشود !
1. قاتل کیست و چه کسی انگشت قطع شده را در ظرف شام کیلیان باستن گذاشت ؟
2 . پیچیدگی سوالات درباره ی وجود انگشتر به چه علت است و... ایا قاتل سعی بر چیدن نقشه ای بوده تا برای این زوج میانسال پاپوشی سنگین درست کند و قتل را گردن انها بی اندازد یا همه چیز به طور کامل اتفاقیست ؟
چطور میشه به این سوال ها پاسخ داد؟
جواب هاتون رو همراه با لینک کانال زیباتون برام اینجا(@Kayner) بفرستین!متنظرتونم ...
#Invitation #Test #Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از 𝓢𝓬𝓪𝓻𝓵𝓮𝓽𝓽
درود
خب نظر من درباره پرونده:
قاتل هیچکدوم از زوج ها نیستند
چون هر قاتلی میدونه که نباید اطلاعات روشنی به پلیس بده،دوم اینکه هانا گفته بود خیلی موقع ها تو قطار میره و ممکنه قاتل اونو زیرنظر داشته باشه و باتوجه به اینکه اون داشته دنبال انگشتر همسرش میگشته تصمیم گرفت قتل یا هرچیزی که بوده رو به اینصورت انجام بده،اما اینجا سوال پیش میاد که آیا این اتفاق قتل بود؟خب اگر کار خدمه بود قطعا پلیس از تازه بودن زخم متوجه میشد چه اتفاقی افتاده پس ممکن نیست در هر صورت کار خدمه و همسرش باشه!
هدایت شده از Y.K
۱=به نظرم قاتل هاناست و شوهرش همدستشه
۲= کسی قصد نداره برای این دونفر پاپوش درست کنه یه جایی هانا گفته بود که قاتل عادت داره برای مسافران هدیه بزاره و میشینه تا ببینه چه کسی پیداش میکنه و اینکه اینقدر مطمئنه عجیبه و دلیل انگشت قطع شده با انگشتر همینه.
درواقع چون جاسپر دستیار هانا بوده احتمالا جاسپر از هانا درخواست کرده به خاطر یادبود انگشت قطع شده جاسپر انگشت قربانی هم قطع بشه ودر آخر یک یادگاری گران بها از قاتل سریالی عزیز (احتمالا یک انگشتی رو بریدن که جاسپر روی اون انگشت انگشتر میذاشته) https://eitaa.com/ananasmi
هدایت شده از Sarah
شروع میکنیم با مرتب کردن اطلاعات هوم؟ ما شخصی مجهولی رو قاتل قرار میدیدم، قاتل باید چنین خصوصیاتی رو داشته باشه
اقا/خانم x
دسترسی به کارکنان قطار(برای قرار دادن انگشت)_دسترسی به چیزی که در حدی تیز باشه که یه انگشت رو ببره_ اشنایی با زوج بلاندی(برای استفاده از انگشتر/{احتمالی} سو استفاده از حضورشون توی قطار؟)_انگیزه
دسترسی به کارکنان قطار برای زوج بلاندی راحت بوده، چرا؟ چون اقای بلاندی عضوی از خدمه بوده، و به سبب پیر بودنش میگیم که احتمالا زمان زیادی رو با کارکنان گذرونده.
دسترسی به چیزی که در حدی تیز باشه تا انگشت رو قطع بکنه، برای همه حضار توی قطار وجود داشته، صرف نظر از اینکه که سرو کردن غذا های مجلل با انواع چاقو و چنگال انجام میشه، در و پنجره های قطار هم میتونن مناسب باشن
میرسیم به دوتا نیاز اخر، اول با انگیزه شروع میکنم. از اونجایی که قتلی(هنوز) اتفاق نیوفتاده نمیشه قاتلی رو وارد داستان کرد.حتی اگه اون انگشت رو هم انگشت یک فرد مرده در نظر بگیریم هنوز نمیشه قاتل رو ربط داد به داخل قطار. پس انگیزه هنوز مجهول میمونه.
پ.ن:میرسیم به سوال پس چرا خانم بلاندی قضیه قاتل رو کشوند وسط؟
اشنایی با زوج بلاندی هم ممکنه چند حالت داشته باشه. بیشترین احتمال کارکنان قطار هستن چون خانم و اقای بلاندی چندین بار سوار اون قطار شده بودن و اقای بلاندی عضوی از خدمه بوده.
احتمال دوم میرسه به همون قاتلی که هانا توصیفش کرد. که چندتا سناریو رو تو ذهنمون به وجود میاره! که به ترتیب احتمال برات می نویسم
____
سناریو شماره ۱
خانم بلاندی به ماجراجویی علاقه داره، همسرش هم اونجاست که ازش مراقبت کنه اگه در نظر بگیریم قاتل خیلی خیلی اهل کنایه بوده ممکنه قتلی که هیچکس نفهمه کار تو بوده ماجراجویی خیلی خفنی باشه، تازه با گفته هاشون هم جور میاد. ولی مشکل اینجاس، قاتلی که اولین کارش نبوده و اگه زوج بلاندی رو درنظر بگیریم که احتمالا به دلیل سنشون این nامین کارشونه، زیادی ضایع داره خودشو تو کلماتش لو* میده....تازه اگه این سناریو رو در نظر قرار بدیم احتمال استفاده از انگشت چاسپر هم هست، البته این خیلی تخیلی میشه ولی میشه گفت ممکنه انگشت خیلی قدیمی باشه و اون لحظه توی قطار امکانات پیشرفته در دسترس نبوده.
پ.ن:منظورم دیالوگ هایی مثل
۱) مانند دیگر مسافران میشیند تا ببیند چه کسی ان را پیدا میکند/منتظر است روزی معما حل شود
۲)چندین هفته پیش انگشتر همسرش گم شده/چندین ماه بود که اقای بلاندی دنبال انگشترش است.
سناریو شماره ۲
اقا/خانم x با هانا بلاندی و علاقه اش به ماجراجویی، حضورش توی کار(های) قبلی اش اشناییت داره و به دلایلی* این خانم مسن رو یه مشکل میبینه که باید حذف بشه، از اونجایی که شوهرش عضوی از خدمه است و خیلی از خصوصیات قاتل فرضی رو داره براشون پاپوش میدوزه.
پ.ن: اون دلایل چی میتونن باشن؟
۱)ممکنه توی کارش دخالت کرده باشه
۲) ممکنه زیاد از حد دیده/شنیده/فهمیده باشه
۳)فقط هدف خوبی برای پاپوش دوختن هست
سناریو شماره ۳(کمترین احتمال)
این همه ادم توی قطار حضور داشتن، از بین این همه ادم چرا اقای باستین انتخاب شده؟ به عنوان کسی که زیاد رمان جنایی میخونه همیشه یه شخصیتی هست که به دلایل موجهی در صحنه حضور داره ولی ایگنور میشه! که توی این داستان اقای باستین هستن. اگه ایشون خودش قاتل باشه چی؟خودش رو قربانی جا بزنه تا کسی نفهمه خودش همچین کاری رو کرده و فکرامون رو ببره روی بیشترین احتمال اگه پاپوش باشه مرحبا خیلی کارش خوب بوده ولی مشکل این سناریو اینه که اطلاعات خیلی خیلی کمی از اقای باستین داریم و نمیتونم سوتی از توش در بیارم و از خودم سوال بپرسم...
_
برسیم به پاسخ دادن سوالات که با در نظر گرفتن سه تا سناریو احتمالی من کلا برای هر سوال میتونم دوتا جواب بهت بدم.
1_قاتل کیست و چه کسی انگشت قطع شده را در ظرف شام کیلیان باستین گذاشته؟
جواب اول: زوج بلاندی.
چرا چون به طرز واضحی داره بیداد میزنه یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست، صحبت کردن از قاتل وقتی هنوز قتلی انجام نشده، مطابقت نداشتن تایم گم کردن انگشتر.بازم فرض میکنیم قاتل خیلی اهل کنایه بوده و معنادار شدن حرفاش در این صورت.
میتونیم بگیم. هانا و جاسپر از قبل برنامه ماجراجویی دوباره اشون رو ریختن، جاسپر از قصد انگشترش رو گم میکنه و همسرش هم از چندوقت توی قطار مستقر میشه تا این تصویر"ما دنبال انگشتر جاسپریم" رو واقعی تر جلوه بده و به زمانش دست به کار میشن، جاسپر انگشت رو با انگشتر میذاره توی غذا، خبر قتلی که انجام نشده میپیچه و هانا داستان قاتل رو تعریف میکنه.
جواب دوم:اقای باستین
چرا؟ چون ممکنه اقا و خانم بلاندی عین کنه های پر دردسر به دنبالش تاتی تاتی افتادن تا تو کارش دخالت بکنن و پیداش کنن پس یه انگشت جور میکنه چون میدونه اگه جاسپر انگشت نداره بهش شک میکنن
هدایت شده از Sarah
ممکنه اشنایی قبلی با خانم و اقای بلاندی داشته باشه و از قضیه انگشتر خبر داشته باشه پس میتونه خودش رو یه خدمه جا بزنه، انگشتر جاسپر رو کش بره و به یکی بسپاره اینو بزاره توی غذاش. و بعدشم نقش قربانی مظلوم رو بازی میکنه و از کلمه "قتل" استفاده میکنه و باعث میشه شایعه ها کار دست هانا بده و اونم قضیه قاتل رو بگه.
2_پیچیدگی سوالات درباره وجود انگشتر به چه علت است و... ایا قاتلی سعی بر چیدن نقشه ای بوده تا برای این زوج میانسال پاپوشی سنگین درست کند و قتل را به گردن انها بیاندازد یا همه چیز اتفاقی بوده؟
اینجا قراره نظر شخصی امو بدم، چون احتمال قاتل بودن اقای باستین خیلی کمه و ممکنه زاده تخیلات من باشه، میگم که نه
هانا و جاسپر بلاندی به دلیل کهولت سن خیلی کم بهشون شک میشه، و اگه هم حرفی بزنن میگن به دلیل تب و مریضی دوران پیری اشونه پس میتونن از زیرش در برن ولی دوباره به دلیل کهولت سن، یا شادیم حواس پرتی... چندتا سوتی دادن.
هدایت شده از - رستاخیز -
1. حدس میزنم قاتل هانا بلاندی باشه و شخصی ک هدیهای برای آقای باستن گذاشته همون هانا باشه.
2. ب این علته ک وقتی موضوع انگشت و انگشتر تنها بین پلیس هاست شخص دیگای نباید این موضوع رو بدونه و اینکه هانا ب این قضیه اشاره کرده این احتمال داده میشه ک هانا چیزی بیشتر از یه آدم عادی باشه، ک روایتی رو از یه قاتل سریالی تعریف میکنه. و اینکه نکته دوم اینه ک هانا از جزئیات خیلی دقیق خبر داشت اینکه قاتل همیشه هدایایی از جنس گوشت انسانی میزاره و همیشه پس از دادن اون هدایا بین مسافرا میشینه، پلیس ها موضوع انگشت و هدیه رو مخفی نگه داشتن، پس هانا چرا باید بدونه ک هدایایی از جنس گوشت انسانی قرار داده میشه و از اون مهم تر قاتل بعد از اون بین مسافرا میشینه؟ و قطعا همچین تناقض هایی نمیتونه کاملا تصادفی و اتفاقی باشه. قطعا قضیه ب نحوی مربوط ب هانا هست. و موضوع دیگ اینه ک اون اشاره کرد ک میخواد انگشتر رو دو مرتبه ب انگشت همسرش بندازه و این موضوع مشکوکه.
𝐀𝐫𝐜𝐡𝐢𝐯𝐞 𝐎𝐟 𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 𝐂𝐚𝐬𝐞𝐬
این یه معمای قتله! برای حلش اماده ای؟ هنگامی که در قطار لوکس سریع السیر شرق (Orient Express) چیزی ب
و اما جواب تست پرونده ی جنایی ! ( اونقدر ساده و بیسیکه که حتی باور نمیکنی ! )
جواب سوال اول : قاتل کیه ؟ زوج میانسال بلاندی ! هانا مجری قتل و شوهرش جاسپر همدست اونه !
سوال دوم : فلسفه ی وجود انگشت و انگشتر چیه ؟
درست مثل گفته های شما عزیزان پیدا شدن انگشتر داخل سوپ اقای باستن تنها نمایشیه که هانا دوست داره تماشاش کنه . مثل اونچه که تعریف کرد بشینه و منتظر بمونه تا مردم غنائم خودشون رو پیدا کنن و اون لذت کافی رو از دیدن ترس داخل چهرشون رو تجربه کنه !
زوج بلاندی افراد پیری هستن و این برای پلیس ها به وجود اورنده ی شک و ابهامه و اون هارو به اشتباه میندازه .
وجود انگشتر داخل سوپ ثابت میکنه که اونها سعی داشتن از روانشاسی معکوس استفاده کنن و به نحوی برای خودشون پاپوش درست کنن که انگار یک نفر سعی داشته قتل رو گردن اون دو بندازه .
چهار انگشتی بودن جاسپر فقط یه رد گم کنیه . شاید در قتل های قبلی در حین تیکه پاره کردن اجساد یکی از انگشتاش رو از دست داده ! چه کسی اینو مشخص میکنه؟
اختلاف بازه ی زمانی درباره ی گمشدن انگشتر جاسپر تنها میتونه به دو علت باشه . حواسپرتی به علت کهن سالی . دومین استراتژی برای گمراه کردن پلیس های موجود !
در اخر ممنون که تایم گذاشتین تا پرونده رو حل کنید .
سپاس فراوان از شما دوستان عزیز !
#Invitation
#Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-