هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
این یه معمای قتله!برای حلش اماده ای؟ نکاتی قبل از شروع: این کیس جنایی توسط مظنون اصلی پرونده جان هوپ تعریف شده!
ساعت 8:30 صبح بعد از تحویل چند بسته ی پستی به سمت اسلینزویل در ویرجینای غربی راهی شدم تا مثل همیشه تعداد انگشت شماری نامه و روزنامه رو به دست اقای تدفاینر برسونم.اون روز سوار یه موتور پیک بودم و بعد از رسوندن نامه ها میبایستی بر میگشتم تا ادامه ی جعبه های پستی رو پخش کنم.هوا به شدت سرد بود و روی زمین چند متر برف تازه نشسته بود و همچنان میبارید و میبارید!جرمی تدفاینر منو میشناخت.با اینکه اون یه پیرمرد گوشه گیر اما خوش مشرب بود ولی ما دوستای نزدیکی بودیم! میدونستم بعد از تحویل نامه ها ممکنه مثل دفعات پیش منو به داخل دعوت کنه و بعد از خروندن یه ماگ شکلات داغ و مارشمالو خستگی راه رو از تنم بشوره و ببره و منو با داستان هاش سرگرم کنه!
زمانی که به کلبه ی چوبی اون رسیدم جنگل بی اندازه ساکت بود و من میتونستم ببینم که دودی از دودکش خونه بالا نمیره.به سمت درگاه خونه رفتم و چندین بار در زدم اما جوابی نگرفتم.بعد از دور زدن کلبه سعی داشتم داخل خونه رو دید بزنم و درست بعد از اینکه قندیل هارو شکستم و با نفسم شیشه رو بخار دادم و با بافت پلیورم پنجره رو پاک کردم جرمی رو دیدم که روی زمین افتاده و فنجون چاییش روی زمین سرازیر شده!اون مرده بود و این غم انگیزه اما من هنوز نمیدونم چرا اینجا به عنوان مظنون اصلی شناخته شدم؟!
تو میتونی بهم بگی؟
جواب هاتون رو همراه با لینک کانال زیباتون برام اینجا(@Kayner) بفرستین!متنظرتونم ...
#Invitation #Test #Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
سبزنوشته┆𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏 𝑻𝒆𝒙𝒕
این یه معمای قتله!برای حلش اماده ای؟ نکاتی قبل از شروع: این کیس جنایی توسط مظنون اصلی پرونده جان هوپ
اصلی ترین نکته: از کجا فهمیده که مرده و از کجا فهمیده که توی فنجونش چایی بوده؟
می دونی، اینکه به سختی تونسته شیشه رو تمیز کنه و داخل خونه رو ببینه اوکی.
(اونم توی اون هوای سرد و یخ زدگی شیشه که مجبور شده هم ها کنه هم ب پلیور پاک کنه.)
چجوری تشخیص داده چیزی که روی زمین افتاده، مرده؟ هرجرمی که روی زمین افتاده حتما یه انسان مرده ست؟
شاید فقط غش کرده بوده.
حالا اینم میگیم فرضا از روی کهولت سنش حدس زده مرده.
میگه داخل خونه نرفته. پس از کجا فهمیده توی فنجونی که ریخته چایی بوده؟
اینا اطلاعاتین که فقط قاتل می دونن.
☕️ #Sakura | @MAH_Text
ولی گاهی اونقدر خودت حالت از خودت بد میشه که میگی:
جای همچین ادمی هیچوقت توی این دنیا نبوده..
🍫 #Yuro_chan | @Mah_Text
سبزنوشته┆𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏 𝑻𝒆𝒙𝒕
چیز غیرمنطقی برای من اینه که:
چرا باید شیشه رو بخار بده؟ خب اوکی تو بخار دادی ولی احیانا نباید دمای داخل خونه بیشتر باشه و بخار پشت پنجره از داخل خونه هم تشکیل شده باشه وقتیکه داره میگه هوا خیلی سرد بوده و برف هی میباریده؟ چطور اینقد واضح با این وضع دیده که حتی فنجونه هم اومده تو نظرش؟
نظر بنده:....
🍫 #Yuro_chan | @Mah_Text
کاش
درست در وسط همهه مغزم
درست در اوج دعوای خودم با خودم!
دقیقا در همان لحظاتی که با ناتوانی و عجز تمام اعلام میکنم که:
تاب تحمل خودم را هم ندارم،
اعتراف میکنم که:
بزرگ ترین دشمن خودم را خود درونی ام میدانم...
کاش دقیقا در میانه همان لحظات سخت کشمکش با خودم؛
کسی بود
که دستم را میگرفت
و میگفت:
من هستم، ادامه راه را تنها نرو..:)
_دلنوشت🪴
🍀 #Iham | @MAH_Text
سبزنوشته┆𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏 𝑻𝒆𝒙𝒕
سبزنوشته┆𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏 𝑻𝒆𝒙𝒕
قاتل سوتی های فراوانی داده همونطور که دوستان عرض کردن مثلا شیشه ی بخار گرفته.یا موتور سواری در برف سنگین آن هم در مسیر جنگل که یک مسیر جاده ای نیست. مشخصه قاتل فردی بی تجربه بوده اما انگیزه ی قوی ای داشته. برای قتل برنامه های دقیقی نداشته و یه ماجرای ساختگی حفظ کرده و البته غیر حرفه ای. علاوه بر بی تجربگی و نا آگاهی درباره مسائل علمی ساده مثل شیشه ی بخار گرفته برای شاخ و برگ دادن به ماجرا گفته فنجون دارای چای بوده (فارغ از اینکه اصلا از کجا تشخیص داده چی بوده) این یه مسئله ی روانشناسی در افراد دروغگو هستش این افراد سعی دارند با شاخ و برگ الکی دادن و جهت اینکه ماجرا طبیعیه طبیعی جلوه کند جزئیات بی اهمیت را ذکر میکنند .قاتل سعی میکرد با ذکر جزئیات بی اهمیت صداقت و همکاری خودش را با با پلیس نشان دهد همچنین به ساکت بودن جنگل و خاموش بودن شومینه هم اشاره کرده که باز هم مرتبط به این مسئله ی شاخ و برگ دادن هستش .
🎭 #Rahil | @MAH_Text
تو هزار بارم که از دیگران خسته بشی
می ارزه به یه بار خسته شدن از خودت.
🍫 #Yuro_chan | @Mah_Text
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
و اما جواب تست پرونده ی جنایی ! ( اونقدر ساده و بیسیکه که حتی باور نمیکنی ! )
جواب سوال اول : قاتل کیه ؟ بیاین مشخص کنیم . معمولا که نه قطعا وقتی از یه پرونده ی جنایی مطالب قابل بحث نشر میکنیم و تست میذاریم پس حتما قاتلی هم وجود داره و مرگ یه فرد خود*کشی و یا مرگ طبیعی نبوده !
جدا واضح و فاحش به نظر میرسه که قاتل خود پستچی یا همون جان هوپه که عین زرافه ی گردن دراز دروغ به هم میبافه و خیلی هم تمیز ، زیبا و با ساخت جزئیات ریز این کارو انجام میده و تو کارش موفقه اما ...اما ...
هممون میدونم که دروغگو نه تنها حافظه ی خوبی نداره بلکه همیشه جنایات و خرابکاری هاش رو میشه ! (حالا به هر نحوی ! )
یادته تو پرونده گفته شد که جان دقیق ساعت 8:30 دقیقه رو مد نظرش داشته ، هوا سرد و برفی ، و در حال بارش بوده و شیشه ها اونقدری سرد و یخ زده بودن که جان مجبور میشه بعد از اینکه با نفسش شیشه ی پنجره رو گرم میکنه با بافت پلیورش اون رو تمیز کنه تا بتونه داخل کلبه رو ببینه درسته ؟
اولین شک و ظنی که به وجود میاد اینه که چطور یه نفر تا این اندازه دقیق میتونه تایملاین ورود و خروجشو از یه محوطه اینقدر رند و خوب یادش باشه !
و دوم اینکه ...
پاک کردن شیشه ی یخ زده اونم از خارج تقریبا کار غیر ممکنیه !
اگه از داخل سعی کنی با استفاده از نفس گرم و یه پارچه شیشه رو تمیز کنی تا بتونی منظره ی بیرونو ببینی کار به شدت اسونیه ولی از خارج تقریبا شکست میخوری ! چون چیز واضح و کاملی قرار نیست ببینی !
دومین موضوع مشکوک داخل پرونده : اینکه جان از کجا فهمید که جرمی مرده ؟
شاید فقط غش کرده بوده ، دچار پانیک اتک یا سکته ی قلبی شده بوده و یا غیره ...
جان به طور حتم اگر قاتل نبود نمیتونست اعلام کنه که جرمی رو در چنین شرایطی داخل کلپه ی در بسته پیدا کرده !
سوم : جان از کجا میتونسته بدونه که داخل استکان سرریز شده ی جرمی چه مایعی وجود داشته ؟ میتونسته دمنوش ، قهوه و یا چیز های دیگه ای شبیه به اون باشه !
قتل به طور حتم شب قبل یا چندین روز قبل تر انجام شده بود ... برای اثباث این موضوع چنتا مدرک داریم !
1. بارش برف چندین سانتی متری : باعث بانی پاک شدن رد پاها
2. خاموش بودن شومینه و خارج نشدن دود از داخل دودکش ( این کار تایم میبره و نشون میده که چندین ساعت از قتل گذشته که هیزم داخل شومنیه طوری سوخته که رو به اتمام رفته ...)
صرفا جهت شفاف سازی و یاداوری : جان از موتور پیک استفاده کرده بود و این چیز ممکنیه ! طوفان و کولاکی در کار نبوده ... فقط برف میباریده همین ! و این نشون دهنده ی این نیست که جان تو این قسمت هم در حال دروغ گفتن بوده ...
ویرجینای غربی تقریبا یه منطقه ی جنگلیه گرمسیره و اونقدرا هم مسیر رو با وجود برف سخت نمیکنه چون بارش برف سبک و کمه !
در اخر باید بگم هدف و مقصود قتل در این پرونده اصلا ملاک نبود و تنها چیزی که میخواستیم بدونیم تنها دو سوالی بود که پرسیده شد !
یک : قاتل کیه ؟ دو : چرا و به چه علت شخص مظنون اصلی پروندست ؟
چنتا نکته ی کلیدی که لازم میدونم تا مطرحشون کنم : اینکه تمام افراد ذهنیات مختلف و قوه های تخیل ضعیف و قوی دارن ولی برای حل پرونده های جنایی همیشه نیاز نیست تا جزئیات زیادی داشته باشیم تا با کنار هم قرار دادن اونها مثل پازل پرونده رو حل کنیم !
تو این پروسه شما نقش یه کارگاه رو دارین که با در نظر گرفتن حتی کمترین جزئیات و مدارک موجود میبایستی اونقدری تئوری بسازه تا بتونه پرونده رو حل کنه !
خودش رو جای قاتل بذاره و یه جور شبیه سازی انجام بده تا بتونه ذهنیاتش رو بخونه !
همیشه ی خدا حقایق جلوی چشمامون نیستن و نیازه که ما یکم دقیق تر خیره بشیم یا حتی زاویه ی دیدمون رو عوض کنیم !
اینطوره که میتونیم از یه تئوری یه فکت ثابت شده بسازیم !
حرف اخر : ممنون به خاطر حمایت های بی وقفتون !
مرسی از اینکه شرکت کردین !
تک تک تکست هاتون رو خوندم و جدا لذت بردم و امیدوارم بتونیم بیشتر به این مسائل بپردازیم !
روزتون خوش و وقتتون بخیر !
#Invitation
#Criminal_murder_case
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
24.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸رویات رو دنبال کن.!
انیمیشن کوتاه و زیبای "یک قدم کوچک"
بشدت پیشنهاد میشه. :)
#Short_Animation
☕️ #Sakura | @Green_Text
23.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از ایتا توییت
پدربزرگم سواد زیادی نداشت ولی یه بار که خیلی ناراحت بودم یه حرفی رو بهم زد که سالهاست تو سرمه..میگفت؛
"بعضی وقتا مشکل از خود ماست واسه کسی که یه قدم برامون برمیداره دو کیلومتر پیاده میریم..!"
چقدر عمیقه این جمله..♡
➺ @Twitter_eita [عضویت]