eitaa logo
اَرِنی
5.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
108 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دم‌ آرام ندیدم دل خود را همه عمر جز همان دم که دلم بود و دلت بود و دلت
چشمان تو دچار کدامین مخدر است می بندی و جهان مرا درد می دهی
زلیخا همتی، در عرصه‌ې عالم نمی بینم وگرنه جنس یوسف، ڪاروان در ڪاروان دارم
آن‌ که یاری از کنارش رفته می‌داند که من پشتِ هر بیتی چه میزان خون زِ چشمم می رود
مثل پیچک به تو پیچیده ام و دلتنگم بین ما هیچ نبوده ست به جز "ما نشدن" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
قشلاق کرده ام به تو از دست زندگی چندی ست پایتخت جهانم، اتاق توست
تویی بهانۀ آن ابرها که می‌گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
می کشم درد دلی بی تو که مجنون نکشید می کَنم کوه غمی بی تو که فرهاد نکند
صبحگاهان من مقیم کوی جانان می شـوم چون که عطر زلف او مانند جـان باشد مـرا
با تبسم‌هاي گرمت روز من آغاز شد  صبح آمد خنده‌ات جاريست لبخندت بخير  
باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
قهوه و شعر  و خیال تو و این باد خنک باز لبخند بزن، قهوه شکر میخواهد
گونه ات سیب سمیرم سیب لبنانی لبت باغ تو آباد بدجوری غزل می پروری
چنان چسبانده‌ام هر تکه از دل را به یکدیگر که کم کم می‌شوم بعد از غم تو آدم دیگر
عطر توشعر بلندی ست رها در همه سو کاش یک باد به کشفت برساند ما را
دل به دل راهی ندارد اشتباه است از قدیم غیر از این می‌بود اگر، دلتنگ من میشد کمی!
خوش به حال من و دريا و غروب و خورشيد و چه بی ذوق جهانی كه مرا با "تو" نديد!
اگر روزم پریشان شد، فدای تاری از زلفش که هر شب با خیالش خواب‌های دیگری دارم
گفته بودی پای عشقت راچه کس امضاکند من ندارم ضامنی جز قلب عاشق  پیشه ام
گرمای تنت، پخته کند خامیِ من را بی‌تجربه‌ام! میوه‌ی کالم! بغلم کن!
هر شب چراغ دل را روشن کنم به یادش شاید مسیر جانان یک شب به دل بیفتد
بیا دیگر به تأثیرِ مُسَکّن‌ها امیدی نیست میانِ کلِ داروها فقط چشمت اثر دارد!
شوقِ دیدار تو سر رفت ز پیمانه‌‌ی ما کی قدم می‌نهی ای شاه به ویرانه‌ی
دیشب به سرِ زلفش گفتم دلِ من این جاست گفتا همه شب این جا جمعند پریشان ها! گ
دلبری دارم که در عالم نظیرش کم تر است رخ قمر، بالا صنوبر، لب شکر، تن مرمر است