eitaa logo
اَرِنی
5.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
115 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
غمت حسابِ مرا -آه- بی‌حساب رسید حـسـابِ آهِ مـن ای دوسـت،‌ بـا خداوند است
شهر دیگر شهرِ سابق نیست بعد از رَفتنت آهِ شاعر سرد شد، بازار داروخانه گَرم
در کوزه‌ی خشکیده، "نم"ی راه ندارد بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
مثل پیچک به تو پیچیده ام و دلتنگم بین ما هیچ نبوده ست به جز "ما نشدن" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشه ی گندم
‏خزان به دیده‌ی ما چون بهار می‌گذرد غمت مباد، غم روزگار می‌گذرد
به گیسوان پریشان خود نگاه بکن که شرحِ حالِ من است این کلافِ سردرگم
‌ سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست یک عمر نیامد احدی جُز تو به خوابم
گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد 
قبول کن به خدا بخت هم رقیب من است شبی که موی تو آشفته است، بادی نیست!
به گیسوان پریشان خود نگاه کن که شرحِ حالِ من است این کلافِ سردرگم
پا می‌خوریم و حرمتمان کم نمی‌شود زحمت نکش رفیق! که سجاده‌ایم ما
از دورنگی‌های مردم خسته‌ام، حق با تو بود باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل..
چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند فانوس اشک‌های من از بس که روشن است
ای کاش امیدی به خوشی‌های جهان بود ای سکّه‌ی اقبال! دریغا که دورویی
از پیچ و تابِ جاده‌ی غمبارِ روزگار خوشبخت آن کسی‌ست که با همسفر گذشت
از چشم زخم مردم دنیا به دور باد چشمت! همان که در پی ویرانی من است
سایه‌ای از خویش بر دیوار پیدا کرده‌ام فصل تنهایی سرآمد، یار پیدا کرده‌ام…
از چشمِ زخم مردمِ دنیا به دور باد چشمت! همان که در پیِ ویرانیِ من است...
بین ما تقدیر دیواری بنا کرده‌ست و من از مدارا خسته‌ام، باید دری پیدا کنم ...!
چشمان من مسیرِ تو را گم نمی‌کنند فانوس اشک‌های من از بس که روشن است!
خزان به دیده‌ی ما چون بهار می‌گذرد غمت مباد؛ غم روزگار می‌گذرد  
پنهان مکن ای دوست! مگر عشق گناه است؟ پیداست تو هم خسته ازین رازِ مگویی
بعد از هزار مرتبه خواهش، دم وداع چیزی نداشتم که بگویم گریستم!