او گفت که من جان و جهانش هستم
آگاه ز پیدا و نهانش هستم
پرسید چه نسبتی تو با او داری
گفتم نگرانش ، نگرانش هستم
#جلیل_صفربیگی
از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه تو هنوز شیر باید بخوری
#جلیل_صفربیگی
آمد به سرِ قرار تنهایی من
به کوپه ای از قطار تنهایی من
آمد چمدان به دست آرام نشست
تنهایی تو کنار تنهایی من
#جلیل_صفربیگی
طفلک پســــــرم باز مجابش کردم
بی شام به زور قصه خوابش کردم
ناگاه کبوتری به خوابش آمد
ناچار گرفتم و کبابش کردم
#جلیل_صفربیگی
دریاست کویر لوت باران شده است
فریادی که سکوت باران شده است
تنهایی من اتاق سه در چاریست
با رفتنت عنکبوت باران شده است
#جلیل_صفربیگی
دریاست کویر لوت باران شده است
فریادی که سکوت باران شده است
تنهایی من اتاق سه در چاریست
با رفتنت عنکبوت باران شده است
#جلیل_صفربیگی
خرج همه کردهاست رؤیایش را
از خود نگذاشت دورتر پایش را
مادر که تمام عمر خیاطی کرد
یکبار ندوخت آرزوهایش را
#جلیل_صفربیگی
هر چند نمیرسد به دستت، دستم
یاد تو عجیب میکند سرمستم
من عاشقم و فلسفهی من این است:
دارم به تو فکر میکنم؛ پس هستم!
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
آمد به سرِ قرارِ تنهایی من
به کوپه ای از قطار تنهایی من
آمد چمدان به دست آرام نشست
تنهایی تو کنار تنهایی من
#جلیل_صفربیگی
بی دغدغه همچنان تو را می بوسم
بی بوسه عزیز! در خودم می پوسم
آنقدر به بوسه ی تو معتادم که
یک قافیه در میان تو را می بوسم!
#جليل_صفربیگی
رد پایت مانده روی برف های کوچه مان
کاش نه برفی ببارد نه بتابد آفتاب
#جلیل_صفربیگی
طفلک پســــــرم باز مجابش کردم
بی شام به زور قصه خوابش کردم
ناگاه کبوتری به خوابش آمد
ناچار گرفتم و کبابش کردم
#جلیل_صفربیگی
هم حرمت نان و ناممان می شکند
هم شیشه ی جان و جاممان میشکند
زیر تبر شکسته ی ابراهیم
دارد کمر تمامان میشکند
#جلیل_صفربیگی
حرف از دلِ تنگ و بی قرارم بزنم؟
یا از غم و درد و انتظارم بزنم؟
دلتنگ تو دلتنگ تو دلتنگ توام
من با تو چه قدر حرف دارم بزنم
#جلیل_صفربیگی
آمد به سرِ قرارِ تنهایی من
به کوپه ای از قطار تنهایی من
آمد چمدان به دست آرام نشست
تنهایی تو کنار تنهایی من
#جلیل_صفربیگی
کم نامه ی خاموش برایم بفرست
از حرف پرم گوش برایم بفرست
دارم خفه می شوم در این تنهایی
لطفا کمی آغوش برایم بفرست
#جلیل_صفربیگی
تا کی دل خسته، زنگ باید بخورد
هی تهمت نام و ننگ باید بخورد
عاشق بشویم هرچه بادا بادا
گاهی سر ما به سنگ باید بخورد
#جلیل_صفربیگی
گ
ای عشق بیا که دست و رو تازه کنی
با خون زلال من وضو تازه کنی
پر کرده ام استکانی از خون دلم
بنشین و بنوش تا گلو تازه کنی
#جلیل_صفربیگی
از عاشقیات نشانه دستم دادی
با دست خودت بهانه دستم دادی
من شاخهگلی به تو تعارف کردم
تو نامهٔ عاشقانه دستم دادی
#جلیل_صفربیگی
ما این کم و کاست را نمیدانستیم
دل، آنچه که خواست را نمیدانستیم
باور کن اگر عنایت عشق نبود
دست چپ و راست را نمیدانستیم
#جلیل_صفربیگی
یک لحظه نشد سنگ صبورم حتی
لِه کرد به پای خود غرورم حتی
قربان وطن که من ندارم از او
یک متر زمین برای گورم حتی
#جلیل_صفربیگی
دردی هستی که داغ تو بیشتر است
باغی ، که چهل کلاغ تو بیشتر است
کاسهست همان کاسه و آش است همان
ای عشق! پیاز داغ تو بیشتر است
#جلیل_صفربیگی
از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه تو هنوز شیر باید بخوری
#جلیل_صفربیگی
هم عکس تمام قد گرفتیم از مرگ
هم فیلم مستند گرفتیم از مرگ
مردیم و شناسنامه مان باطل شد
ما بالاخره سند گرفتیم از مرگ
#جلیل_صفربیگی