چون بارش برف، بیصدا میخواند
یا مثل نسیم، بیهوا میخواند
من عاشق زندگی...ولی میشنوم
هر مویرگِ مرگ، مرا میخواند
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
من یک تن و دورِ من دو صد تنهایی
در آینههاست بی عدد تنهایی
با هر نفسش هزار غم میبخشد
باید که قرنطینه شود تنهایی
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
ایمان جلی، به عرش اعلی پیوست
افتاد ولی به عرش اعلی پیوست
شد همهمه در بین ملائک ناگاه:
در سجده علی به عرش اعلی پیوست
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
تا چشمِ دلم خوب ببیند "او" را
باید بدَرَد نقابِ تو در تو را
در بازیِ زندگی چه شد کار دلم؟
گاهی بِکَشد هَوار و گاهی هورا...!
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
باران بهاری
در گوشِ زمین مگر چه گفتهست؟
گل از گلِ سنگ هم شکفتهست!
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
#سهگانی
لب، خسته و خشک، خندهاش را گم کرد
دل، آرزوی تپندهاش را گم کرد
پُرسان پُرسان به خوابم آمد دیشب
پروازی که پرندهاش را گم کرد
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
شبها که به آفتاب میاندیشیم
آرام به پیچ و تاب میاندیشیم
شاکی شده در بستر خود میغلتیم
در خواب به انقلاب میاندیشیم!
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
از بود و نبود حرف میزد با من
بیگفت و شنود حرف میزد با من
از خاطرههای روشنش گفت کویر
با لهجهی رود حرف میزد با من
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
گ
عطر تو خوش و ایل و تبارت زیباست
یک باغ که پاییز و بهارت زیباست
در سایهی تو نشسته، سارِ دل من
دیدی که چقدر سایهسارت زیباست؟
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
تلخی نکنم به سنگی از دوست که رود
با این همه سنگ نغمهاش شیرین است
#صدیقه_محمدجانی
افسانهی زندگی به هر برگ آموخت
در خویش دوندگی به هر برگ آموخت
پرواز به پروار شدن میارزد
پاییز، پرندگی به هر برگ آموخت
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال