کربلا که بودیم ؛ برامون سوال شد
مسئول کاروان ، چی شد که مسئول کاروان شد!
وقتی موضوع رو به خودش مطرح کردیم گفت :
یه بار اومدم کربلا ؛ پای سفره ی حضرت رقیه نشستم و متوسل شدم به خانوم سه ساله، خواهر زاده م که فلجه ، شفا پیدا کنه...
میخواستم برای خواهر زاده م ؛ از سفره عروسک ببرم که بهم عروسکِ سفره نرسید !
خیلی ناراحت شدم ؛ تو راه کاظمین بودم که
خواهرم بهم پیام داد گفت فقط بیا تماس تصویری..
به یکی وصل شدم و زنگ زدم ؛
دیدم خواهر زاده م دست گرفته از دیوار بلند شده😭
_ دیگه از همون موقع نیت کردم کاروان بیارم کربلا و سفره ی حضرت رقیه هم بندازم و عروسک بخرم برای سفره:)😭❤️🩹
اوجلذتهایيکدخترعروسکبازیاست
آنهموقتیكهبابايشنگاهشمیكند...
_مگه میشه تو کربلا کسی از حضرت رقیه حاجت نگیره؟
باباش داره نگاهش میکنه ها...
اصن نشنیدم کسی در خونش بره و نا امید برگرده :)
#حضرت_رقیه | #سقا_نویس | #روایت_حقیقی
داشتم با مادرِ شهید محمد مهدی رضوان صحبت میکردم ، بهشون گفتم : آقا پسرتون بلده کربلا بده ، دفعه ی پیش اومدم بهشت زهرا و ازش خواستم برم کربلا ، الان اومدم که ازش تشکر کنم.. گفتن: آره خیلی قشنگ کربلا میده محمد مهدی :)❤️🩹 گفتم : خودتون هم ازش کربلا گرفتید ؟ گفتن: حقیقتا نه ! و تا حالا هم کربلا نرفتم . گفتم چرا ؟! چه جوری ؟ گفتن : حقیقتا خودم نخواستم و تا وقتی که درک نکردم که کربلا کجاست ، نمیخوام برم.. کربلا اسم نیست ! کربلا مقتله. باید بدونی کجا وایسادی ...
_حقیقتا عجیب رفتم تو فکر :)💔💔
#سقا_نویس
#روایت_حقیقی #شهید_محمد_مهدی_رضوان
امروز وقتی رفتم پیش بچه ها و عکسا رو گذاشتم وسط ، هر کدومشون چیزایی میدونستن و شروع میکردن با یه شوق و اشتیاقی در مورد آقای رئیسی و آرمان عزیز صحبت کردن😍 منم واقعا لذت میبردم از حرفاشون ... بعضی ها قربون این نسل با این اعتقادات بشن😉 یه گنده هایی اونجوری ... یه بچه هایی هم پا به پای خانواده هاشون رشد کردن :) منم تا تونستم نشستم و براشون در مورد این دو عزیز حرف زدم؛ بعضی هاشون انقدر دلشون پاکه که در مورد کارها و فداکاری های آقای رئیسی و آرمان عزیز و نحوه ی شهادت شون صحبت میکردم، اشک تو چشماشون حلقه میزد و حالشون عوض میشد:)🥲یکی شون با دقت عجیبی داشت به حرفام گوش میکرد که گفت ببخشید من نمازم مونده و رفت و نماز خوند ، در مورد نماز اول وقت که براشون صحبت کردم ، یه جا گفتم : اول وقت که نماز میخونیم ، نمازمون با امام زمان میرسه دست خدا ،اونقدری روشون تاثیر گذاشت این حرفم که همگی چشماشون اینجوری شد(😍🥺) اونقدری با ظرافت خاصی گوش میکردن و یه جوری تمرکز کرده بودن رو حرفام که دلم نمیومد تموم کنم:)
برا این نسل تا میتونیم باید از قهرمان های واقعی دورو برمون بگیم و آرمان عزیز و آقای رئیسی از این قهرمانان هستن که امام حسین بغلشون کرد💔
#سقا_نویس✍ #روایت_حقیقی
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
رو به روی گنبد ، بی دغدغه و تو حال و هوای خودم بودم که صدای یه خادمی رو شنیدم ؛ میگفت : آب حرم حضرت عباس تفضل تفضل تفضل تفضل.....
کلی آدم رفتن و این پیرغلام هم آب از مشک میریخت براشون :)🥲 منم از اون آبِ مشکی که توی حرم حضرت عباس هست خوردم 😭
میخوام اینو بگم که : امام جواد یه جوری خیلی قشنگ عاشقا رو به معشوقا میرسونه:)
#امام_جواد #روایت_حقیقی
تصور کنید شبِ عرفه، امام حسین همه چیزایی که غیرممکن بود و بهت نشون بده و بگه بیا بازم من بودم که موندم پیشت و هواتو داشتم .. ولی تو این همه وقت دور شدی از ما ، بیا فردا روزِ خوبیه برای توبه کردن...
_اینِ امام حسینِ ما😭💔
#روایت_حقیقی #امام_حسین #عرفه