2. دردانه تو.mp3
5.31M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#کربلایی_جواد_مقدم
#آواز_دشتی
دُردانه ی تو
افسرده شده
ریحانه ی تو
پژمرده شده
چون مادر تو
شد نقشِ زمین
شد دختر تو
ویرونه نشین ... ؟
کُلِ پیکرم بابا
هم کبوده هم نیلی
نازمو خریدن با
تازیانه و سیلی ... ؟
( ای حسین مظلومم ) تکرار
دستام نداره ، دیگه رَمَقی
بابایی چرا ، بین طبقی ؟
امشب تو شدی
مهمون خودم
با سر اومدی ،
شرمنده شدم ...
میکُشی منو آخر
ای سرِ پُر از روضه
داری خون و خاکستر
از تنور و از نیزه
( ای حسین مظلومم ) تکرار
شد روضه ی شام
بغض توو گلوم
یادم نمیره
اون مجلس شوم
تو بینِ یه تشت
من خیره به تو
بوسه میگرفت
چوب از لب تو ... ؟
جای لطمه ی امروز
یادگاری اونجاست
بد نگاهمون کردن
چون نبود عموم عباس
( ای حسین مظلومم ) تکرار
#نوحه_شب_سوم_محرم
#نوحه_آواز_دشتی
4. مسافرت بودم.mp3
3.59M
#سینه_زنی_کربلا
#کربلایی_جواد_مقدم
#آواز_دشتی
#سبک_منتظرت_بودم
کرب و بلا ، ای کاش من
مسافرت بودم
مُحرمی کاش میشد
که زائرت بودم
مسافرت بودم ، مسافرت بودم
ذکر حسین ، این شب ها
شده ، گل آهنگم
از حرم اربابم
نگو که دل تنگم
دوباره دل تنگم (2)
( من موج فراتم ، که همَش
در تب و تابم ) 3
از کرب و بلا ، برام نگین
خیلی خرابم
دل تنگ حسینه
بین ُ الحرمینه
کرب و بلا ، میدونی
چقدر گرفتارم
کبوتر زخمیِ ، صحنِ علمدارم
یارِ علَمدارم
صحن چشام ، ابریِ
بارون الماسه
روح و دل و جونِ من
توو کفُ العباسه
دل پیش عباسه
کاشکی ، به زیارتش بشیم
دوباره نائل
دل پر میزنه ، تا که میگن
« یاابوفاضل »
ساقیِ مؤدب
ای حامی زینب ..
دل تنگ حسینه
بین ُ الحرمینه ...
#نوحه_آواز_دشتی
3. صوتی منتظرت بودم.mp3
7.27M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#کربلایی_حسین_طاهری
#آواز_دشتی
#سبک_منتظرت_بودم
شب به بیابان تنها
منتظرت بودم (2)
باده ی ناکامی در
هجر تو پیمودم
( منتظرت بودم ) 2
آن شب جان فرسا من
بی تو نیاسودم
وه چه شدم پیر از غم
آن شب و فرسوم
منتظرت بودم
بودم همه شب ، دیده به ره
تا به سحرگاه
ناگه چو پری ، خنده زنان
آمدی از راه
( بابای غریبم ) تکرار
آمده جانم ، بر لب
پُر شده پیمانه
آمده مهمان امشب
گوشه ی ویرانه
منتظرش بودم
سر بگذار ای جانا
بر روی دامانم
فرشِ قدم های تو
زلف پریشانم
منتظرت بودم
نزدیک سحر ،شام غم من
به سر آمد
ای عمه بیا ، از سفر آخر
پدر آمد
( بابای غریبم ) تکرار
غرق یِ سیلابم در
موج بلا رفتم
با خبری آیا من
بی تو کجا رفتم ؟
منتظرت بودم
دخترت امشب باشد
مَرهم و تسکینت
بوسه طلب دارم من
از لب خونینت
منتظرت بودم
میسوزم و جان بر لبم و
لب نگشودم
بنگر که گواهی بدهد
روی کبودم
منتظرت بودم ...
#نوحه_شب_سوم_محرم
#نوحه_آواز_دشتی
.
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#رضا_قاسمی ✍
#پنجم_صفر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم
با پریشانی نمیخواهم پریشانت کنم
کاش میشد زخمهایت را بریزم در تنم
تا فقط اندازهی یک زخم، درمانت کنم
سفرهدارا! سفرهام خالیست، اما دل پر است
روضهام شو تا دو کاسه اشک مهمانت کنم
مقتلِ مکشوفهی من! روضههایم را نبین
حیفِ چشمِ زخمدارت نیست گریانت کنم؟!
از میان کوچههای سنگباران آمدی
تا منِ حسرتبهلب هم بوسهبارانت کنم
میبَرندت میزَنندت میکُشندت باز هم
من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟!
قاری سرنیزهها و تشت، "ألرّحمٰن" بخوان
تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم
جا نمیمانم، نمیخوابم، نمیگویم نرو
من که میآیم، چرا باید پشیمانت کنم؟!
#کربلا
.
.
حرم شاه کجا اینهمه اشرار کجا
ما کجا شام کجا اینهمه آزار کجا
آن که در رو به همه عالم و آدم وا کرد
میشود پشت در بسته گرفتار کجا
همه دم بال ملک فرش قدمهامان بود
پای این دستهی حوریه کجا خار کجا
دست شیطان و نقاب روی خورشید کجا
دختر فاطمه و معرض انظار کجا
طفل معصوم کجا قوم نظر شوم کجا
تنگی کوچه و جمعیت بسیار کجا
سربلند آمده بودیم و سرافکنده شدیم
دوش عباس کجا سکوی بازار کجا
داخل تشت اگر گریه کنی حق داری
دختر سَبْیِه کجا مجلس اغیار کجا
✅وحید عظیم پور - محرم۱۴۰۲
#کاروان_اسرا از #کربلا تا #شام
#مجلس_یزید
.
.
#مناجات با #امام_زمان عج در روز وارد کردن آل الله به #مجلس_یزید ملعون
درمانده ام به پاى شكسته توان ببخش
وقت دعا شده به من از نو زبان ببخش
لالم صداى من به تو گويا نمى رسد
غير از تو را صدا زده ام مهربان ببخش
من را براى خيمه ى سبزت شفا بده
بر بال زخم خورده ى من آسمان ببخش
خيلى بدم ولى تو "حسين بن روح " كن
اين مرده را به يك نفس خويش جان ببخش
حال و هواى مسجد سهله سرم زده
بر من دعاى ندبه در آن آستان ببخش
أين الحسين ؟ سينه ى من غرق آه شد
شد صحبت از يزيد و لب و خيزران، ببخش
✅محسن حنیفی✍
#مناجات_با_امام_زمان
#شام
#مجلس_یزید
.
.
#مجلس_یزید
ابلیسزاده! بر لبِ وجهِ خدا نزن
بر جایجایِ بوسهی خیرالنّسا نزن
لایعقلِ گُسیختهافسار! ای خبیث!
با چوب خیزران به رُخِ شاهِ ما نزن
خاموش شو به زخم ِ دل ما نمک مپاش
حرف گزافه از دهنت ، بیحیا نزن
ته ماندهی شراب را روی خود ، بریز
سر تا به پا نجس! به برِ طشت ، پا نزن
این غیرت خداست که میسوزد از درون
طعنه به حالِ مضطرِ این بچّهها نزن
✅ محمد علی نوری✍
#مصایب_کوفه_و_شام
#کاروان_اسرا
.
نوحه حضرت رقیه (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
شام هجرم بر سر آمد 2
پـــدرم از سفـــــــــر آمد
شـده امشب ویرانه گلشن
دسته گل دارم روی دامن 2
من یتیمم 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تشنه بودم تشنه ی دیدار بابا
می کنم با دیدنش شکر خدا را
شده تعبیر خواب من با دیدن او
با سر آمد در خرابه گل زهرا
عطر زهرا را از او بویم
با پـدر راز دل بگویم 2
من یتیمم 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بود امیدم تا بیاید کنج ویران
آمد و آمد به پایان شام هجران
عوض آن که مرا در بر بگیرد
سر او را من گرفتم روی دامان
جان بگیرم از عطر بویش
گریم و گردم گِرد رویش 2
من یتیمم 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای پدر جان بر تو دارم شرح غربت
چه بگویم چه کشیدم در اسارت
سر تو بود روی نیزه روبرویم
می شنیدم که به عمه شد جسارت
بِــنـِـگَر بر چشم بی سویم
قاتلت سیلی زد به رویم 2
من یتیمم 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
کودکم اما فراقت کرده پیرم
ای پدر از زنده ماندن بی تو سیرم
نیمه جان را می کنم تقدیم راهت
جان بابا کن دعا تا من بمیرم
از بصر اشک غم می بارم
آرزوی مرگ خود دارم 2
من یتیمم 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: حاج محمد نعیمی (قم المقدسه)
التماس دعا ـ وطنی
1. شام بی سحر.mp3
4.93M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
شام من بی سحر
کی میایی دگر
جان من از سفر ؟
ای پدر جان حسین ..
بوی باران رسید
تا که مهمان رسید
بر لبم جان رسید
ای پدر جان حسین ..
شام من بی چراغ
قلب من غرق داغ
خسته ام از فراق
ای پدر جان حسین ..
مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
13/7/1395
.
#حضرت_رقیه
آخرکمی بخواب چرا گریه می کنی
با سینۀ کباب چرا گریه می کنی
با ناله نبض توچقدرکُند می زند
با بغض درگلو نفست تُند می زند
آه ای رقیه، جان من آرام گریه کن
آهسته درسکوت دل شام گریه کن
با گریه های خویش قیامت بپا مکن
با ناله اینقدر پدرت را صدا مکن
ترسم برای گریۀ تو سر بیاورند
این جان مانده را زتنت در بیاورند
ای وای من که محشرکبری شروع شد
بار دگر قیامت عظما شروع شد
آرام شو ز گریه وشیون رقیه جان
بابا رسیده با سر بی تن رقیه جان
روپوش را زچهرۀ بابا تو پس بزن
جانت به لب رسیده شمرده نفس بزن
ازگریه های خویش به بابا سخن بگو
از آنچه دیده ای تو به صحرا سخن بگو
یکدم به سیل اشک روانت امان مده
رخسارۀ کبود به بابا نشان مده
بوسه زدی به لعل لب ازجا بلند شو
دیگر بس است دیدن بابا بلندشو
عمه چرا صدای تو دیگر نمی رسد
غمناله ات به گوش من آخر نمی رسد
عطر گلی شنیدی وبیهوش گشته ای
حرفی نمی زنی وتوخاموش گشته ای
درگوش باب خویش چه گفتی که پر زدی
مارا گذاشتی وتو ساز سفر زدی
پرپر شدی وطاقت هجران نداشتی
بر روی داغ های دلم غم گذاشتی
بگذار تا بگریم وکوته سخن کنم
این نیمه شب برای تو فکر کفن کنم
بردوش اهل بیت سه ساله بلند شد
خاموش شد«وفایی» وناله بلند شد
#سیدهاشم_وفایی✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلا
.
•من یه کبوتر بچه ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم به نفس کربلایی جواد حسینخانی •✾•
●━━━━━━───────
ㅤ
من یه کبوتر بچه ام بال منو نبندید
خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید
«بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»
از روی نی گریه نکن به حال پیرهن من
اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من
بابا،بابا،بابا
دیگه گوشواره به گوشم بابا جون جا نداره
شامیا به من میگن رقیه بابا نداره
اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه
دست میزارم روی گوشام بابام گوشامو نبینه
با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو
عمه یادم داد ببوسم زخمِ رگ گلوتو
سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده
قرآن نخون ای بابا جون زخمِ لبت وا شده
کی سنگ زده رو پیشونیت راه نگاتو بسته
ای بابای مهربونم کی ابروتو شکسته
«بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه»