eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
551 عکس
745 ویدیو
128 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 1.17M
محرم امسال داغی دگر داریم چونکه عزادار این همه سرداریم حماسه ی خیبر، شده بازم تکرار با رمز یا زهرا، با رمز حیدر کرار صحنه ی عاشورا داره میشه تکرار کجایی ای آقا، منتقم کرار ...حسین،حسین مولا،حسین،ثارالله(۲)... بیشه شیران شد،پر از گل لاله زمین ایران شد،دشتی ز آلاله سیلی جانانه،زدیم به اسرائیل با موشک فتاح،با موشک سجیل وعده ی ما صادق،وعده ی تو باطل رژیم کودک کش،ای از خدا غافل ..حسین،حسین مولا،حسین ثارالله(۲).. وعده ی صادق ۳ و،بپا شده محشری سپاه اسلام شد، حماسه ساز خیبری پنبه ز گوش خود درآر که وقت فتح خیبر است شعار هر آزاده ا ی، مددنا یا حیدر است نعره حیدری زنیم،مرحبیان را بشکنیم مکتب ثارالله،مکتب جانبازی است شهادت این راه،اوج سرافراری است بر سر پیمانیم تا نفس آخر تو مسجد الاقصی،نماز می خوانیم پشت سر رهبر،پشت سر رهبر ...حسین،حسین مولا،حسین ثارالله(۲)... ✍ ۱۴٠۴/٠۴/٠۳ ٠۴
زمان: حجم: 268.5K
(ع) (س) به دل بد راه نمیدم باشه داداش نمی ترسم که قدم تا شه داداش ولی می ترسم از اینکه ببینم سر انگشترت دعوا شه داداش جهان رو به هلاکت می رسونن به ابلیس هی ارادت می رسونن اینا که قده جو ایمان ندارن واسه گندم به قتلت می رسونن حسین جانم حسین جانم حسین جان جای دل توی سینه سنگ دارن هزاران نقشه و نیرنگ دارن میشه از تو نگاه حرمله خوند اینا با اصغرت هم جنگ دارن الهی جون من نذر بر و روت صراط مستقیمه قوس ابروت می ترسم جای اطفال تو آخر بشینه نیزه ی دشمن به پهلوت
زمان: حجم: 303.6K
(حسیــــن جون مادربیا برگردیم ) گوشواره من قرارم بی تو بی ،،قراریـــــــــه بیا برگردیم حسین ،،، چه کاریــــــه یاد حرف مادرم افتادمـــــــــــــ! ، امون از رنج و بلای ماریـــــــه یادگارای حسن پشت ســــــرت لشکری خیره به رویِ اکبــــــرت تورو به لالای رباب بگـــــــــــو چی میاد سر گلوی اصغـــــــرت؟! (حسیــــن عزیز مادر ) گوشواره کاش علمدار حرم ,,به من بگــــــــه غصه هاش و میخرم ، به من بگـــــه اگه عباس به تو گفت برادرم بگو که یه خواهرم به من بگـــــه روز چندم تورو از من میگیرــــــــن جلو مردم تورو از من میگیرــــــــن اینا که یه جو مروت ندارـــــــن سر گندم تورو از من میگیرـــــــن پیشونیّ و روت و بوسه بزنم گوشه ی ابروت و بوسه بزنم نکنه خنجر شمر کاری کنه نتونم گلوت و بوسه بزنم برا آزار دلم دف میزنن صحبت از بیابون طف میزنن نمیتونم ببینم نانجیبا سرت و میبرّن و کف میزنن گوشواره حسیــــن جون مادربیا برگردیم ) به چشات حسرتِ دریا مونده بــــــود غمِ تو رو دلِ صحرا مونده بــــــود قربونِ چندتا تارِ موت حسین که لا انگشتایِ شمر جا مونده بود پُرِ زخمیُّ و سراپا نیزه ای اجتماعی از هزارتا نیزه ای روضه های تشنگیت جایِ خودش روزتو و سنان شکست با نیزه ای
گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر
از آن زمان که شما راهی بلا شده اید سوار کشتی طوفان کربلا شده اید زفیض بال زدن درهوای عشق حسین کبوترانه دراین آسمان رها شده اید چه حاجت است شما رابه آب شط فرات که راهیان سرچشمه ی بقا شده اید فرشتگان خدا شاهدند درشب وصل به پاس عرض ارادت چه بی ریا شده اید بهشت کرب وبلا پُرشد از شمیم شما گل امید شدید و چه باصفا شده اید به وعده گاه شهادت به پاس امرامام ذبیح عشق حسینی دراین منا شده اید اگرچه پرپرتان کرده اند گلچینان گل همیشه بهارید و باز وا شده اید برای وصل شدن برخدا چه زیبا بود شهید عشق شدید وجداجدا شده اید چراغ راه هدایت شدیدو درره دوست مسافران سرنیزه تا خدا شده اید زبان وطبع «وفایی» است قاصرازاین وصف همین بس است که اصحاب با وفا شده اید
زل میزنم فقط وسط کربلا به تو یعنی پناه میبرم از هر بلا به تو من آمدم عمو دگر از من خبر نگیر از من که هیچ فاصله ای نیست تا به تو والله لاافارقک یا ابوعلی وصلم میان هجمه‌ی این دست و پا به تو اینها که میزنند مرا دشمن توئند چون میدهند با زدنم ناسزا به تو من پاره تن توئم ای بضعه رسول این شد که دوختند مرا نیزه ها به تو میخورد تیر طعنه و شمشیر ناسزا با هر هزار و نهصد و پنجاه تا به تو موسای نوجوانم و بر نیل میزنم تا اینهمه هجوم نیارد عصا به تو می ارزد این که دست ببرّند از تنم یک تیغ هم که کم بخورد بی هوا به تو پیراهن تو گشتم و دشمن مرا درید اینجا عمو نیامده اصلا عبا به تو این شمر عقده ای به گلو ضربه میزند حس خوشی نداشت از آن ابتدا به تو گریان و بی رمق سوی زینب نظر نکن ای من فدای این نگه نیمه خواب تو از نعل‌هایشان به زر و سکه میرسند در کوفه بسته است بهای طلا به تو
بُرده ست بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست در پهنهء تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن کسی که در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر درِ این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده ست یک روز حیدر در دفاعِ از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده ست تا خواند لبهای عمو "هل مِن معین" را در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟ دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست
دست از جان که بشویی تنِ تو جان گردد سمت آتش بدوی شعله گلستان گردد قیدِ هر چیز زنی قید خدا می‌گردی بدوی سمت حرم صید خدا می‌گردی باید از غیر، خودت را بتکانی در خاک آسمانی‌تر از آن باش بمانی در خاک حیف باشد که در این برکه بمانی ای ماه هرچه در جستن آنی، تو همانی ای ماه دل اگر کندی از این خاک بر افلاک روی می‌شود یک شبه معراج از این خاک روی خوش به آن دل که بر آن زُلف،گرفتار بماند هرکه شد مَحرمِ دل  در حرم یار بماند آنکه در معرکه اُفتاد فراموش نشد شیعه آتش به جگر داشت که خاموش نشد شبنم از خویش که زد جلوه‌ی خورشیدش کرد هرکه زد نعره حسن، فاطمه جاویدش کرد کربلا دید زمین جلوه‌ی صدها حسن است آخرین حُسن ختامِ شهدا با حسن است نیست از واژه‌ی الله جدا عبدُالله می‌بَرد بالِ مرا تا به خدا عبدُالله باید از خویش بپرسیم به هر شب هر صبح کیستی؟ بنده‌ی نفسیم و یا عبدُالله باید از خویش بپرسی که چه باید بکنی تا بخوانند در این راه تو را عبدالله تا خدا راه نداریم اگر گریه کنیم نیست راهی زِ دل سوخته تا عبدالله آنقدر غرق حسین است نفهمیده هنوز که شده حُسنِ ختامِ شهدا عبدالله کیست او سرخی احرام اباعبدالله نام او جا شده در نام اباعبدالله او رسیده به غمی که نرسیده زینب دیده او صحنه‌ی تلخی که ندیده زینب صحنه‌هایی که حسن داد کشیده دیده آنچه را فاطمه غش کرد و ندیده دیده مُشت بر سینه‌ی خود باز چرا می‌کوبد بین گودال چه دیده است که پا می‌کوبد کاش می‌شد که بگوید نکند خواب است او تخته‌ای در وسط آن‌همه گرداب است او از همان دور... از آن دور حسن را می‌دید در هجوم همه ...با زور  حسن را می‌دید پدرش داشت از آن دور صدایش می‌کرد قبل آن خنجرِ ناجور صدایش می‌کرد پیش چشمان ترَش خونِ جگر را می‌دید بینِ گودال عمو را نه، پدر را می‌دید بی وضو دست کسی در خُم گیسو می‌رفت شمر با چکمه‌ی سرخی به سوی او می‌رفت قبل از آنی که از آن شیب سرازیر شود می‌دود سمت عمو تا نکند دیر شود همه با زور رسیدند مگر جا بشوند تا که یک سهم بگیرند اگر جا بشوند همه بودند ولی شیر نری مانع شد پدری روی زمین و پسری مانع شد سپرِ تشنه‌ی صد چاک در آن همهمه بود دست اُفتاده‌ی او در بغل فاطمه بود نیزه‌ای خورد به پشتش نفَسش پُر خون شد شد همان نیزه که از پشت عمو بیرون شد وای من طُعمه‌ی یک لشکر افراطی شد بدنش با بدن خُرد عمو قاطی شد اسب‌ها رفته، سر دوش عمو خوابیده او سه روز است در آغوش عمو خوابیده گرچه زن‌های دهاتی همه دیر آوردند خوب شد جای عبا چند حصیر آوردند بستر طفل رُباب آن  تنِ درهَم باشد بوریا آنقدری هست که او هم باشد
. عج عاقبت نور جمال تو عیان خواهد شد میرسی و همه جا امن و امان خواهد شد معنی فصل بهاری تو که با آمدنت (عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد) همه ادیان جهان نام تو را می‌خوانند نام تو ذکر لب اهل جهان خواهد شد با ظهور تو دگر دست کسی خالی نیست با ظهور تو فراوانی نان خواهد شد حکم کن تا که به پای تو بمیریم همه به خدا آنچه بگویید همان خواهد شد عدل مولا همه‌جا با تو فراگیر شود با تو نام اسدالله بیان خواهد شد شب زینب شده و باز دلت می گیرد اشک تو باز روی گونه روان خواهد شد قسمت می‌دهم آقا به همین مظلومه به همان قد رشیدی که کمان خواهد شد، تو اگر روضه بخوانی و بگویی ز حسین چشم عالم همگی گریه‌کنان خواهد شد تو اگر نوحه‌گر روضه‌ی زینب بشوی وعده‌ی ما حرم عمه‌تان خواهد شد به دلم آمده که قافله‌ای از شهدا تا حرم پشت سرت سینه‌زنان خواهد شد ✍ .
. بند# اول تا سایه‌ی علم رو سرمونه اسیر فتنه و بلا نمی‌شیم حتی اگر که سرمون جداشه ما از امام حسین جدا نمی‌شیم یه امام حسین داریم که به غمش دلا اسیره یه امام حسین داریم که همدم شاه و فقیره یه امام حسین داریم که دست دشمنم میگیره هرکسی تو مسیر ارباب افتاد واسه همیشه غصه رو برد از یاد زندگی‌ و آخرتش شد آباد امام حسین خیلی دوست دارم من بند تا سایه‌ی علم رو سرمونه تو زندگی راه خطا نمیریم واسه فرارِ از گرفتاری ها هیچ جا به غیر کربلا نمیریم یه امام حسین داریم که تربتش دوای درده یه امام حسین داریم که گرمیِ دلای سرده یه امام حسین داریم که عالمو دیوونه کرده گریه براش خیلی فضیلت داره گریه کنش خیلی سعادت داره روز جزا حق شفاعت داره امام حسین خیلی دوسِت دارم من بند# سوم تا سایه‌ی علم رو سرمونه دلو به غیر پرچمش نمیدیم شادی عالمو به ما ببخشن یه قطره از اشک غمش نمیدیم یه امام حسین داریم که قبله‌ی اهل نیازه یه امام حسین داریم که آغوشش‌ همیشه بازه یه امام حسین داریم که نیم نگاهش چاره سازه هر کسی که شور محرم داره هر کسی یک قدم براش برداره تو روز محشر نمیشه آواره امام حسین خیلی دوسِت دارم من شعر و سبک:
حاج محمود کریمیMahmoud Karimi - Muharram 1404 Shab 1 - 4.mp3
زمان: حجم: 11.88M
🎼🎼🎼🎼🎼 در روح و جان من ➖➖➖➖➖➖➖➖ ای میهن خدایی ، صحن امام رضایی ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی در روح و جان من ، میمانی ای وطن تویی تویی تو هستی حرم ، تویی تو خانه من ای ایران ایران ، دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گوهران ای مهر رخشان ، زیر سایه حیدر باشی در امان ، ای دل و جان ای میهن خدایی ، صحن امام رضایی ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی خاکت آغشته شد ، با بوی کربلا تویی تویی که حِصن تو شد ، بیرق سرخ سقا ای معراج ما ، ای آسمانت خط سرخ شهدا هستی ما ، نذر تو بادا دست مردان تو در دست خدا ، مهد وفا تو سربلند و پیروز ، در کل عالمینی تا وقتی با تو باشد ، این غیرت حسینی ای میهن خدایی ، صحن امام رضایی ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی در روح و جان من ، میمانی ای وطن تویی تویی تو هستی حرم ، تویی تو خانه من ای میهن خدایی ، صحن امام رضایی ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
. ای خطّ تو مکتب مکاتب ای خاک تو قله‌ی مراتب اوصاف تو مثل آفتاب است پُر کرده مشارق و مغارب مقهور تو قاهران تاریخ مغلوب تو فاتحان غالب احکام تو را کلیم، مشتاق اسلام تو را مسیح، طالب در وصف تو بیت “اَنوَری” را می‌آورم ای مراد صائب “گردون به ستایش تو مایل اختر به پرستش تو راغب” گفتم پدر عبودیت کیست گفتا پسر ابوالعجائب تو جای خود از غلام تُرکت دیدیم عجایب و غرایب ما جز به تو رغبتی نداریم ای صاحب لیلة‌الرغائب از حوزه‌ی روضه آبرو یافت از جمله رسائل و مکاسب حاضر نشود به حوض کوثر از درس تو آنکه گشت غایب بر خلق اگر که مستحبّ است بر ماست زیارت تو واجب قربان سرت که دستگیر است حتی شده در دل مصائب گویند سر مطهر تو بر مرکب نیزه بود راکب نقل است پس از تنور افتاد یک شب گذرت به دیر راهب با درهم اندکی سرت را آن یار گرفت از اجانب با مُشک و گلاب شستشو داد پیچید به جامه‌ای مناسب مبهوت فقط نگاه می‌کرد تا با تو شد اینچنین مُصاحِب ای ماه خوش آمدی به دیرم ای روی تو حسرت کواکب تا حال من از سری بریده این قدر ندیده‌ام عجایب شادم که به هر کسی زدی سر مختوم به خیر شد عواقب