#مناجات_با_خدا
#استقبال_ماه_مبارک_رمضان
وقتی هلال ماه خدا آشکار شد
ماه خدا، امام زمان روزه دار شد
طوبای خیر و برکت شعبان به گل نشست
قرآن شکوفه داد و زمان بهار شد
ماه ضیافت است بیایید بندگان
امروز سمت بنده خدا بیقرار شد
فرمود مصطفی که در این ماه بندگی
شیطان به دست حضرت رحمان مهار شد
دست کریم، در رمضان عبد می خرد
سی روز روزه ضامنت از دست نار شد
خمس عشر، دعای ابوحمزه و سحر
بنده چقدر محرم پروردگار شد
با ذکر یاعلی و عظیم پس از نماز
ذکر علی علی دلم بیشمار شد
شکر خدا به سفره ی افطار شیعیان
وقت غروب دست حسن نان بیار شد
داغ حسین با عطش روزه گر گرفت
عطشان شدیم، سینه ی ما داغدار شد
لب تشنه بود از فرس افتاد و بعد از او
زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد
امیرعظیمی
#مناجات_با_خدا
#استقبال_ماه_مبارک_رمضان
بوی ملکوت، بوی عرفان آمد
گلبانگ خوش رحیم و رحمان آمد
گلعطر فرشته منتشر شد در خاک
ای دل شدگان! بهار قرآن آمد
آمد رمضان و حال خوبی دارم
سرسبزم و اعتدال خوبی دارم
پرواز ، پرنده ، بال و پر ، آزادی ...
من مطمئنم ، خیال خوبی دارم
ماه رمضان و شوق شب بیداری
از بودنِ بی تو، هر نَفس بیزاری
تنگ است دلم برای «یارب! العفو»
تنگ است خدا دلم برایت، آری
آمد رمضان، مُفسّرِ «احسان» باش
همسایه ی غربت تهیدستان باش
در شهر بساط عشق را برپا کن
در فکر دل شکسته ی انسان باش
آمد رمضان ، هَلا ! ز عادت برخیز
گل کرد سپیده ی سعادت ، برخیز
همپای سحر، به سمت بیداری رو
ای بنده ی تن! ز خواب غفلت برخیز
آمد رمضان و سفره ها رنگین تر
دنیا به مذاق ما و من شیرین تر
از کوچه صدای سائلی می آید
انگار شدست گوش مان سنگین تر !
یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل
بر سفره، ضیافت دهان شد تعطیل
تعطیل نشد بساط دنیاداری
هر چند که دکه ی جهان شد تعطیل !
در مکتب روزه ، روی من پا بگذار
بر جلوه فروشی بدن ، پا بگذار
از خواهش َنفس خود بزن بیرون تو
بر فرصت اهرمن شدن پا بگذار
هر چند که روزه معرفت آواز است
آیینه ی فطرت است و انسان ساز است
شک نیست ، فقط ریاضتی جسمانی ست
وقتی که دهان نفسِ انسان باز است
ماه رمضان و سفره ی افطاری
هنگام سحر ، َنفَس َنفَس ، بیداری
از روزه اگر همین َقدَر می فهمی
مصداق ریاضت است و خود آزاری !
آمد رمضان و دست بابا خالی ست
از شادی روزه ، قلب سارا خالی ست
شرم ست نصیب سفره ی ما ، زیرا
افطار و سحر ، ز نان و خرما خالی ست !
ای کاش به راز عشق پی می بردیم
در بندگی خدا، مَحَک می خوردیم
ماه رمضان به شیوه ی حیدر ما
اندوه دلِ گرسنه را می خوردیم !
ما شیعه ی حیدریم و غافل از او
بر سیره ی دیگریم و غافل از او
دنیا َنسبیم و عافیت آبادیم
با َنفس برادریم و غافل از او !
حال دل خویش را کمی بهتر کن
ماه رمضان ، به نان و خرما سر کن
با غربت سفرههای خالی بنشین
افطار و سحر، به شیوه ی حیدر کن
ماه رمضان ، شروع « حّوِل حال » ست
روی دل ما ، تبسمی از بال ست
همبال فرشته ها شدن آسان ست
در ماه خدا ، که سیب شیطان کال ست
در فصل سحر نشسته ام، خوشحالم
از ظلمت تن گسسته ام، خوشحالم
آمد رمضان و همنشین نورم
از فتنه ی َنفس رسته ام، خوشحالم
بی روی تو، ماه رمضانم ...؟ هرگز
وارستگی از هر دو جهانم ...؟ هرگز
بی جلوه ی آفتاب روی ماهت
یک روز به روزه می توانم ؟ هرگز !
ماه رمضان ، فروغ یک آغاز ست
در آبی آسمان ، پر پروازست
درهای زمین به روی شیطان بسته ست
درهای بهشت ، باز ِ باز ِ بازست
آمد رمضان و آسمان آبی شد
شب های زمین ، دوباره مهتابی شدخ
هستی ، به نماز عاشقی قامت بست
عالَم ، غزل خجسته ی نابی شد
ماه رمضان و بندگی یعنی این
آیین
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
💠 اشعار وداع با ماه شعبان
ماه شعبــان المعظم شـد تمـــام
از افق کم کم نمایان شد صیـام
سفره شعبـان دگـر برچیـــده شـد
تا هلال مــاه رحمت دیـــده شــد
ماه شعبان ماه ختـــم الانبیاست
مــاه مـیلاد معـز الاولیـاست
رفت ماه حضرت ختـــــمی مآب
چشم گردون از فراقــــش پر زآب
میرود شعبان مـه پاک رســـول
مــاه گل های گلستـان بتـول
دوریش برما بســی دشــوار باد
هر کجا رفتی خدایــش یار باد
میرسد سال دگر باعشــــق وشور
ماه شعبان ماه رحمت ماه نور
لیک عمــر ما شود روزی تمـام
چون دهد پیک اجل بر ما پیـام
پس بیــا قدر مـه شعبــان بدار
تا که هستی زنده ای پرهیزگار
میرسد اینک ببین مـاه صیـــام
ماه توبه ماه محبوب صیـام
می وزد بوی دل انگیز نســـیم
خیز در کوی هوالهـو شو مقیــم
ای گنه کـار به دام افتـاده خیـز
اشک حسرت بر در این خانه ریـز
میدهد راهت خــدای چاره ســاز
می کند درب سرایش بر تو باز
از ندامت اشک خود جاری نما
تا سحرگاهان سویش زاری نمـــا
دست ابلیس و شیاطین بستـــه است
روزه دار از دام شیطان رسته است
درب توبـه باز باشد این زمان
رو نمـــا ای دل بسوی آسمـان
صبحگاهان در قیام و در رکـوع
کن تضرع با خضوع و با خشــوع
پشت این در شو مقیم و در بزن
گو به صاحبخانه بر من سربـزن
صاحب این خانه باشد ذوالـکرم
مقدم مهمان بدارد محتـــرم
ربنـا انـا سمعنــا از سمـا
میرسد بانگ منادی بهر مــا
ربنا اغفر لنــا آید به گوش
دیگ رحمت آمده اینک بجــــــوش
خیز و ازاین فیض رحمانـــی بچش
بـر معاصی خط بطلانــــی بکـش
گر در این مه توبه ات گردد قبول
هم خدا خشنود گردد هم رســـــول
من که (مقـــدادم) ندارم توشه ای
شاید از این مـــه بچینم خوشه ای
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مناجات_با_خداوند
#استاد_حیدرزاده
من کیم ؟ عبد گنه کار
الهی العفو
من کیم ؟ بنده ی سربار
الهی العفو
منم آن کس که نمک خورد و
نمکدان بشکست
نه که یک بار ، چه بسیار
الهی العفو
( شبا ، شبای بخششه ، شبای آمرزشه ، شبای رحمته ، هر کسی از وضع خودش بهتر خبر داره ، هر کسی پروند ه خودش رو بهتر میدونه ...
بگو خدا ، پروندم سیاهِ ، خودت رو معرفی کن : )
من کیم ؟ عبد گنه کار
الهی العفو
من کیم ؟ بنده ی سربار
الهی العفو
منم آن کس که نمک خورد و
نمکدان بشکست ...
( همه نعمتی بهم دادی ، نعمت سلامتی بهم دادی ، آبرو بهم دادی ، زندگی بهم دادی ، عزت بهم دادی ، منو شیعه ی امیرالمومنین قرار دادی ، منو گریه کنِ ابی عبدالله قرار دادی ، اما من در عوض کناه کردم ، معصیت کردم ، بدی کردم ... )
منم آن کس که نمک خورد و
نمکدان بشکست
نه که یک بار ، چه بسیار
الهی العفو ...
( حالا که اومدی سرِ بازارِ معامله ، اومدی خدا گناهانتو بخره ازت ، دستتو بیار بالا ، بگو الهی العفو ... )
من زمین خورده ام و
آمده ام توبه کنم ..
( به به ، تو نیومدی ، اگر اومدی توبه کنی ، خدا تورو آورده ، خدا خواسته تو بیایی بگی الهی العفو ، لذا کسی رو که بخاد ببخشه ، اینطوریه ، خودش دعوت میکنه ، خودش میاره ... )
من زمین خورده ام و
آمده ام توبه کنم
با چنین وضع اسفبار
الهی العفو ...
( خدایا همه کاره تویی ، هر کار بخواهی تو میتونی انجام بدهی ،
بزنی یا نزنی
بنده ی دربارِ توام
پس بیا رحم کن این بار
الهی العفو ...
( التماس کن ، ناله بزن ، داد بزن ، حرف بزن ، راحت باش ، خدا خواستت ، صداتم میشنوه .. )
مهربانی کن و
این بار مرا نیز ببخش
ذوالکرم ، حضرت غفّار
الهی العفو ..
( بگو خدا ، وقتی گناهام ، پیش روم مجسم میشه ، رووم نمیشه سرم رو بلند کنم ، رووم نمیشه نگاه کنم ، خدای کریم ... )
زیر چترِ کرمت آمده ام
ربّ کریم
با علی ، حیدر کرّار
الهی العفو ...
#شاعر_محمد_فردوسی
( به اون آقای غریبی که ، شبا می اومد تو نخلستان ، کنار نخل ها ، سرشو روی خاک میگذاشت ، گریه میکرد ، به یاد اون آقای غریبی که ، تو زمزمه دعای کمیل ، با خدا میگه :
« ظَلَمْتُ نَفْسِي »
( سوره قصص ، آیه 16 )
... علی اولین مرد عالَمه ، میگه : « ظَلَمْتُ نَفْسِي » ... میخاد یاد منو تو بده ، بگه خدا ، خودم خودم را اهل آتش کردم ، خودم گناه کردم ، خودم خودم رو جهنمی کردم ... )
9/3/1395
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ماه شعبانه ، ماه زیارتیه ، یه سر بریم کربلا ، فقط خیلی کوتاه ، دلتو ببرم کنار ضریح شش گوشه ی آقامون ابی عبدالله ، از اون لحظه ای بگم که شیرخواره اش رو ، رو دستش گرفت ..
اَما تَرَوْنَهُ
کَیْفَ يَتَلَظّى عَطَشاً
ببینید دهان کوچکشو باز میکنه ومی بنده ...
اینقده گریه نکن ،
هیچ کسی آبت نمیده
غیر تیرِ حرمله
هیچکی جوابت نمی ده ..
همینطورکه علی اصغر ، رو دستش بود ، یه مرتبه دید علی داره به خودش می پیچه ... وای ... حسییین ..وای وای وای ...
من دارم این صحنه رو برات میگم اما دلت تو خیمه است ، دلت پیش مادرش ربابه ، مادرش آخه منتظره تا علی اصغرش برگرده
بالا بگیرم پرده ی حرم را
از دور بینم رخ اصغرم را
( مادرا میدونند ، مادر بچه شیرخواره اش رو به سینه اش میچسبونه ... )
هنگام لالایی شده
اصغر تماشایی شده
( تو این یه بیت هر حاجتی داری ، باب ُ الجوائج علی اصغر ... )
تیر از کمان حرمله پریده
( آخ بمیرم ، بمیرم ...
باباست ، مادره ، طاقت نداره .. تا صدای بچش بلند میشه ، میدوه ... )
تیر از کمان حرمله پریده
از گوش تا گوش علی ، دریده
فَذُبِحَ الطِّفلُ
مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ
( حسین ، حسین ، حسین .. )
از چه رو آتش زدی
بر بوسه گاه مادرم
حرمله ، بر دوش بابا
تازه خوابم برده بود ..
دستت رو بیار بالا ، حالا که باب ُ الحوائج رو واسطه کردی ، خدا به این گلوی پاره کسی رو رد نمیکنه ، باب ُ الحوائجه ...
بزرگان ما هر موقع براشون مشکلی پیش می اومد ، به این آقا زاده متوسل میشدند ..
به علی اصغر امام حسین ،
یا الله ...
🌷دوشنبه های امام حسنی🌷
سبک تا مشکتو تو آب زدی...
توسل به امام حسن مجتبی (ع)
تـو ای عـزیـز فـاطـمـه ، درد مـنـو دوا بکــن
امـیـد شیعــیـان هــمـه ، رهـایـم از بـلا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تو را قسـم به مادرت ، به تشـنه لب برادرت
بـه قــاســم دلاورت ، چاره ی غصه ها بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
ببـین که بی بال و پـرم ، اسـیـر درد پیـکـرم
مـونـده بـه در چشـم تـرم ، در امـیـدو وا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـویـی امـام مـجـتـبـی ، وصـی پـاک مـرتـضی
عـزیـز دخت مصطـفی ، نظـر به این گـدا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را بـه حـرمـت عـلـی ، هـمـون امـام اولــی
خـالـیـه دسـت مـن ولـی ، شـفـاعـت مـرا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را به بانگ یاربـت ، به ناله های هر شبت
بـه اشـک پـاک زیـنـبـت ، از آتـشـم رهـا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
••✾•🌿🌺🌿•✾••
#عطر_رمضان🌙
#استقبال_از_ضیافت_الهی
فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است
از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است
آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است
از عرش ندا آمده این ماهِ امان است
این بوی بهشت است که پیچیده به عالم
خیرش به تو در باغِ ضیافت به عیان است
به به چه لطیف است نسیم سحری اش
از پنجره ی رو به خدا عشق روان است
آری که چه زیباست گل افشانیِ توحید
آری که چه دلچسب تماشای اذان است
فخرِ تو همین بس که تو مهمانِ خدایی
مزدِ تو همان ساغرِ تسنیمِ جنان است
جا دارد اگر در تبِ معشوق بسوزی
آنکه همه جا یادِ رُخش مرهمِ جان است
در آینه ی قدر ببین روی علی (ع) را
آرامشِ دل، بردنِ نامش به زبان است
قرآنِ خدا، قدرِ خدا، جمله علی است
نفرین به هرآنکس که پُر از شک و گمان است
از بعدِ گلِ یاس چه آمد به سر او؟
دردش همه سر بسته دلِ چاه نهان است
حس کردی اگر بوی خدا را به مشامت
یادِ دلِ او کن که پُر از سوزِ خزان است
خوش باشد اگر لب به تلاوت بگشایی
قرآن که همان عافیتِ روح و روان است
تصویر بکش باغِ مناجات و دعا را
امید که سهمِ دلِ تو هر دو جهان است
هر کس ز سبوی رمضان جرعه ای نوشید
در بحرِ کرامت طلبش دُرِّ گران است
آمالِ تو از دوست همان روی نگار است
این خواهشِ چشمِ همه ی منتظران است
او می رسد از کعبه که در وعده ی حق است
در تحتِ لوایش همه جانها به امان است
خاکِ قدمش سرمه ی چشمانِ ضعیفم
مهدی که همان صاحبِ وَالعصر و زمان است
جانم به فدایش که گلِ فرشِ عبورش
از رایحه ی نابِ نسیمِ رمضان است
#حلول_ماه_مبارک_رمضان
#پیشاپیش_مبارکباد🌹
#هستی_محرابی
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت عاشورا تصویری 🌸