یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
یکی اومد، یه مرد نا نجیبی
که خشم شعله ور بود
می زد منو، کشون کشون می برد منو
ناله زدم گفتم نزن
گمون کنم که کر بود...
آبله دردسر بود...
تا که رسیدیم قافله
رسید کنار حرمله
اونم اومد سراغم
میخواست به قصد کشتن
بر بدنم بکوبه
اینجا دیگه، عمه جونم سپر بود
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به جای همه، عمه جونم کتک خورده
خیلی عجیبه، که خواهرت هنوز نمرده
به جون خودت، من نتونستم راه برم
عمه زینب ، منو بغل کرده و برده
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به آخر خط، اگر رسیده ام بابایی
از تو چه پنهون، دیگه بریده ام بابایی
میخوای بیایی، بیا که مهلتی نمونده
اخر امشب، دیگه شهیده ام بابایی
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
شوم فدایت، سر بریده آمدی تو
موی پریشون، سختی کشیده آمدی تو
بیا عزیزم، بیا در آغوش رقیه
چرا قشنگم، رنگ پریده آمدی تو
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
خوب کاری کردی، که اومدی سراغ دختر
خوب کاری کردی، که اومدی در شب آخر
همسفرم باش، بیا با هم بریم از اینجا
تا آسمونا، پر بکشیم مثل کبوتر
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
2.08M
زبانحال زینب س با امام حسین ع
ایام اسارت، کربلا تا شام
واویلا وای حسین
منزلی به منزلی...
کوچه ای به کوچه ای
سنگ زدند به خواهرت
ز کربلا به کوفه ای
هر چه به کودکان زدند
رسید بر تنم همه
رسیده ایم به شهر شام
میان شور و همهمه
واویلا وای حسین
واوایلا وای حسین
راس تو روی نیزه و
یک زن خیره سری
پیش چشام روی سرت
ریخته خاکستری
سوختم از اهانت
سوختم از جسارت
حرف شد از کنیزی
سوختم از جنایت
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
همه اسیر بودیم و
بر سر بازار شدیم
شرم و مُروّتی نبود
پیر و جوون خوار شدیم
به دختر یتیم تو
طعنه زدند از پدرش
طفلی زبون بسته بود
داد زدند روی سرش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
یه جا دیدم که صحبت از
قیمت گوشواره بود
یه جای بازار دیدم
فروش گهواره بود
به سینه می زند رباب
ز داغ شیر خواره اش
گریه کند زار زند
با جگر پاره اش
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
حسین من درد دلم
فقط برای آب نیست
جای سر سبط نبی
به مجلس شراب نیست
یزید بی حیا چرا
دست ز تو نمی کشد
با چوب خیزران چرا
روی لب تو می زند
واویلا وای حسین
واویلا وای حسین
برادرم حسین من
خودم رسول تو شدم
کلام نا تمام تو
به کوفه و شام زدم
دختر کرّارم از
کسی نمی ترسیدم
با سخن سوزنده
یزید را کوبیدم
شهید من تو زنده ای
حسین من نمرده ای
ثبت به تاریخ شَوَد
تو شکست نخورده ای
ننگ به قاتلین تو
تویی که پاینده ای
ظلم و ستم می میرد
تو تا ابد زنده ای
ای جانم یا حسین
ای جانم یا حسین
#هادی_همتی
#زینب #ایام_اسارت #زمینه
فرمانده کل کائنات است حسین
معنای نماز و صلوات است حسین
ای آنکه برات کربلا می خواهی
در دست کرامتش برات است حسین
نامش به زبان به چه گوارا باشد
در کام چو مزه ی نبات است حسین
خضر از دو لب عشقِ حسین مِی می زد
والله قسم آب حیات است حسین
غم می خوری از مشکل خویش ای انسان
والله کلید مشکلات است حسین
ذرات جهان ذکر حسین می گویند
زیر ید او کل کُرات است حسین
کن گریه ز داغ و الم و درد حسین
لب تشنه ی در پیش فرات است حسین
گر از گنه خویش شدی خسته بدان
نورانیت هر ظلمات است حسین
رو سوی خیام و هیئات آور دل
ذکر همه ی این هیئات است حسین
در وقت وفاتت که رسد بر دادت
والله که کشتی نجات است حسین
گر مهدی ز انفاس خودش نفحه زند
ذکر همه ی این نفحات است حسین
یک عمر حسین گفته ام ان شاء الله
ذکر لب من وقت وفات است حسین
ای مدعی عشق حسین این را دان
عامل به نماز و به زکات است حسین 🏴
.
#حضرت_زینب
#زار_میزنم
السلامعلیک یا امّ المصائب یا عقیله بنی هاشم
دارم میان هلهله ها زار می زنم
خود را میان کوچه و بازار می زنم
این خانواده و ملأ عام ، وای ِ من
از کودکان، شنیدن دشنام، وای ِ من
بر زخم کوچه های مدینه نمک زدند
بنگر تمام فاطمه ها را کتک زدند
بنگر که کار ما به کجاها رسیده است
رقّاصه وقت ناله ی ما کِل کشیده است
خولی به اشک قافله لبخند می زند
ما را به قصد قرب خداوند می زند
گویم چه از رقیه و از گوش پاره اش
دیده به گوش دخترکی گوشواره اش
دانی چرا سکینه به سختی مریض شد
وقتی میان قافله حرف از کنیز شد
باشیم بین سلسله ها تا به کی حسین
تا کی تویی مقابل من روی نی حسین
قرآن نخوان زمان جسارت به خواهرت
تا سنگ دیگری نشود قسمت سرت
قرآن نخوان عزیز دلم در گذر حسین
یک جای سالمی که نداری به سر حسین
با تیر و تیغ و چوب و عصا زخم خورده ای
از سنگ بام شام بلا زخم خورده ای
در بین رقص و هلهله و سبّ کوچه ها
ذکری به لب نشسته که ای منتقم بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#محرم
.
20230807_101011-AudioConverter.mp3
1.09M
#ایام_اسارت
#شام
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
مردمِ شام این امام عالمین است
نور سرمد سبط احمد این حسین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
این سَرِ بر روی نیزه شاه دین است
نور چشمانِ امیرُالمؤمنین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
لُطفتان بود شامِلَش ای قوم کافر
سنگ کینه شد پذیرایی از این سر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
نانَجیبانِ همه عالَم شمایید
خنده کم بر گریه عترت نمایید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
زین مصائب شد روان اشک از دو دیده
رقص و آواز پای سرهای بریده
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
دستِ ما را ای حرامی ها نَبَندید
مادرش اینجا بُوَد کمتر بخندید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
✍امیر عباسی
20230807_102958-AudioConverter.mp3
1.68M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام
به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته
من زائر این سرهای پاکم با دست بسته
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید
با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
روی کبود و اشک یتیمان دیدن ندارد
ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید
خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از هیچ ظلمی بر آل عصمت پروا ندارید
ای مردم شام شرم و حیا از زهرا ندارید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
✍سید هاشم وفایی
20230807_100657-AudioConverter.mp3
2.03M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
در شام به عترت جفا شد
دیگر نگویم چه ها شد
دست زن و بچه بسته
قلب زینب شد شکسته
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
دیدند مصیبت و آزار
آلِ حیدر سرِ بازار
زهرا گریان از این عزا
خون بر دیدهٔ مرتضیٰ
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
آه از رنج بی حساب و
آه از مجلس شراب و
آه از گریهٔ بی امان
آه از ضربتِ خِیزران
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
✍امیر عباسی