تصویر هجرِ دلدار، از چشم تر نرفته
در ساغرِ دلم جز، خونِ جگر نرفته
یوسف رسید و یعقوب، هر روز گریه می کرد
داغ پسر هنوز از، ذهنِ پدر نرفته
درکِ حضورت ای نور، در ترکِ خوابِ صبح است
پس باخت داده هر کس، سویِ سحر نرفته
اشکِ دم سحرگاه، از واجباتِ وصل است
هرگز کسی به معراج، بی بال و پر نرفته
مال مرا بگیرید، حال مرا نگیرید
آن دل که با تو خوش بود، دنبال زر نرفته
پیری به پای معشوق، تضمین هر جوانیست
عاشق شکسته امّا، عمرش هدر نرفته
بختی سیاه دارم، کوهی گناه دارم
از دست من چگونه، صبر تو سر نرفته؟!
ترک ثواب کردم، خیلی خراب کردم
دریاب این گدا را، تا سمت شر نرفته
بیچاره ی غمت را، چاره به جز نجف نیست
بیچاره تر کسی که، رفت و دگر نرفته
اطراف صحن حیدر، دنبالِ استخوانم
کلب سرای بابا، جز این گذر نرفته*
ما بی تو نا نداریم، برگرد..،جانِ زهرا
این خستگی کماکان، از تن به در نرفته
حسی عجیب دارد، دفنی غریب دارد
زهرا بدون حیدر، هرگز سفر نرفته
هنگام غسل، شب شد، حیدر که جان به لب شد…
این زخمها که تازه است، حتّی اثر نرفته
دادِ علی بلند است، بغضش به آه بند است
چون فکر کرد با خود، میخ اینقَدَر نرفته!
بردیا محمدی
به نقل «محاضرات الأدباء راغب اصفهانی»:
«کانت قریش إذا رأت أمیر المؤمنین فی کتیبة تواصت خوفا منه ونظر إلیه رجل وقد شق العسکر فقال قد علمت أن ملک الموت فی الجانب الذی فیه علی»
وقتی قریش در جنگ با علی (علیه السلام) مواجه میشدند فرار میکردند و لشگر متفرق می شد زیرا میگفتند: ملک الموت آن طرفی است که علی آنجاست و پشت شمشیر علی ملک الموت است.
محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، اسم المؤلف: أبو القاسم الحسین بن محمد بن المفضل الأصفهانی، دار النشر: دار القلم - بیروت - 1420 هـ- 1999 م، تحقیق: عمر الطباع، ج 2، ص 151.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مظلوم آیت اللّه بهشتی:
اسلام شهروند «پفیوز» نمیخواهد!
#شهید_بهشتی
اگر دلواپسِ من بودهای، من بیشتر بودم
میان بستگان خود به تو وابستهتر بودم
رسیده لحظهی مرگم، سراغم را نمیگیری؟!
به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم
میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها
منی که لحظهی جان دادن چندین نفر بودم
نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم
از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم
هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم
میان التماس من تو را هر کس که آمد زد
چه بر میآمد از این دست تنها؟! یک نفر بودم
به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت
منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم
به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد
تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
تو شأنت دامن زهراست نه مخروبهی خولی
سرت را از تنورش در میآوردم اگر بودم
بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت
برای بچهها هم عمه بودم هم پدر بودم
سوار ناقهها کردم همینکه دخترانت را
برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم
تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری،
که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟!
مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند
منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم
تو را با خیزران میزد، مرا ساکت کند دشمن
حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم
گروه یا مظلوم
یك كار لازمی وجود دارد كه در مورد ابن شهرآشوب علی الظّاهر تا حالا انجام نگرفته و آن مستند كردن یا مُسند كردن روایات او است. ایشان مثلاً فرض كنید در مناقب این همه روایت نقل كرده؛ هیچ كدام اینها سند ندارد، در حالی كه این شخصِ بزگوار از شیخ طوسی گاهی به یك واسطه و گاهی به دو واسطه نقل میكند؛ یعنی گاهی نقل میكند از پدرش و او از استادش [و او] از شیخ طوسی، گاهی هم نقل میكند از جدّش یعنی شهرآشوب و او از شیخ طوسی؛ یعنی اینقدر سند او به شیخ طوسی نزدیك است. خیلی خب، افرادی بنشینند، تنقیح كنند طُرُق ابن شهرآشوب را؛ یعنی اگر بتوانند بنشینند طرق ابن شهرآشوب را- كه خود او البتّه در معالم العلماء مبالغی از اینها را ذكر كرده- به مشایخ روایتی مثل شیخ طوسی، كه حالا طرق شیخ طوسی به ائمّه كاملاً معلوم و روشن است، معلوم كنند و تصحیح كنند، همهی این روایاتی كه در كتاب مناقب هست یا بسیاری از این روایات، مستند خواهد شد؛ همهی این روایاتی كه الان مُرسلات است، مُسندات خواهد شد؛ این كار بسیار مهمّی است. این را باید البّته بسپرید به جمعِ فاضلِ حدیث دان و رجال شناس و رجال دان در قم، كه بنشینند إن شاء اللّه این كار بزرگ را هم انجام بدهند.
امام خامنهای (حفظه اللّه)
بیانات در دیدار دست اندرکاران برگزاری کنگرهی بینالمللی ابن شهر آشوب ساروی مازندرانی، ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
article_119_0d32dbdf99ebdfc1ebc632d8a0dba698.pdf
462.2K
مرجئه شیعه
اقوام کرباسی
article_737_96e33846dd8d625bdb38768a0a3f1967.pdf
235.2K
نخستین نظریه پرداز ارجاءبررسی تحلیلی نامه حسن بن محمد بن حنفیه درباره ارجاء
علی محمد ولوی
علی غلامی دهقی
20160518145727-10055-20.pdf
292K
تطوّر اندیشه ارجاء از مرجئه نخستین تا مرجئه خالص
علی غلامی دهقی
هدایت شده از فرق و ادیان
RPLL_2013 Spring_Vol 5_Issue 1_Pages 1-12.pdf
324.3K
مقاله تأثیرپذیری فردوسی از کلینی
▫️ديباجه شاهنامه، سندی است گويا بر عقائد و باورها، اهداف و انگيزهها و نيز منابع فردوسی در سرايش شاهنامه. در اين نوشتار برآنيم تا مستنداً آشکار سازيم که از جمله منابع اصلی حکيم طوس در اين ديباجه، کتاب الکافی مرحـوم ثقة
الاسلام کلينی (م۳۲۹: ق) است.
▫️مشابهتها و در واقع يگانگیها ميان مضامين دو کتاب به اندازهای است که احتمال هر
فرضی جز تأثّری آگاهانه و عامدانه را به يکسو مینهد و نشان میدهد که فردوسی اين حکيم شيعی متألّه چگونه از
نخستين و مهمترين مجموعه حديثی شيعه، به نحوی هنری، عميق و آگاهیبخش سود برده و در عين حال هويت فرهنگی خويش و کتابش را معين ساخته است.
▫️و البته اين تأثّر که چنانکه خواهيم ديد نه از سر اتفاق و توارد که کاملاً
آگاهانه و عامدانه بوده است، به مخاطبان اين پيام را میرساند که غرض از نظم شاهنامه نه احيای داستانهای کهن و فرهنگ فسرده گذشتگان، بلکه ريختن فرهنگ ناب اسلامی در ظرف اين روايات و انتقال اين مظروف اصيل به مردمی
است که در روزگار غلبه نامردمیها امکان آشکار و مستقيم سخن گفتن با ايشان نبود.
▫️و ظاهراً همين، سبک و سياقی
شد که بعدها ديگر نويسندگان و شاعران بدان تأسی جستند و دانه معنا و حقايق مطلوب را در ظرف قصهها و
حکايتها آوردند و البته مخاطبان را تحذير دادند که اسير صورت داستانها نگردند و مظروف را متوجه باشند.
✏️ نویسنده: مهدی دشتی
@feragh_adyann