🎙روایت دیدار با خانواده شهید نجاتی نیا
🎯«یسری» که وارد شد چشمش سریع به تابلوی اهدایی از تصویر پدرش افتاد و بغضی در گلویش جا گرفت. بدون معطلی بغلش گرفته و گفتم چشمت را ببند، سریع بست. چقدر بچهها مظلوم و پاک هستند. خرگوش تصویر را با تمام وجودش بغل گرفت و بازی کرد. نگاهها با لبخند به یسری بود اما غمی نهفته و سرشار از سربلندی در نگاه همه موج می زد...
#روایت_گلستان
#پایداری
🔰اخبار تکمیلی را از لینک زیر دنبال کنید https://artgolestan.ir/fa/pages/News-detail/ 163886
- - - - - - -
📳📱راههای 🖥ارتباط با ما :
🆔https://zil.ink/artgolestan