حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
وقتی که میخواهید به روضه بروید، اگر سؤال کردند که کجا میروید، نگویید میرویم روضه، بگویید میخواهیم برویم کربلا.
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
آیت الله فاطمینیا:
#حیفتان_نمیآید_مادرها_را_اذیت_میکنید؟
سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: "بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟" دست مادر که بالا میرود بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را میرنجاند؛ قبول باشد!
#درس_اخلاق
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
AUD-20210810-WA0036.
8.42M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارت عاشورا
#صوتی
#زیارت_عاشورا
📖ثواب اين زيارت پرفضيلت را تقديم ميکنيم
🙏به ارواح طيبه انبيا 🌹واوليا🌺چهارده معصوم💐 وفرزندان پاک وصالحشان,🌸 وارواح مطهر شهدا به ویژه #حاج_قاسم_سلیمانی🌷وصالحان وهمه رفتگانمان
#به مدت ۴۰شب
◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
4_5821170618824919432.mp3
12.01M
📻 #بشنوید | #سربند_سرخ
☑️ قطعهی صوتی (سوز عطش)
🕌 ایّام محـرّمالحرام ١٤٠٠-١٤٤٣
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#گاهی_میل_به_این_گاهی_میل
#به_آن_داریم❗️
حضرت آیتالله بهجت ره:🌺
اگر تشخیص دهیم که باید در زندگانی با مطالب و علوم و ادعیه و فرمایشات اهلبیت علیهمالسلام باشیم، کارمان تمام و کامل است؛ ولی چه کنیم که گاهی میل به این و گاهی میل به آن داریم
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
آیت الله فاطمینیا:
#حیفتان_نمیآید_مادرها_را_اذیت_میکنید؟
سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: "بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟" دست مادر که بالا میرود بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را میرنجاند؛ قبول باشد!
#درس_اخلاق
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
☘ خاطره دیدار آیت الله بهجت (ره)
✍ شنیده بودم آیتاللّٰهی هست به نام آقای بهجت که اهل معناست. دوست داشتم ببینمش،جست و جو کردم و خانهاش را یافتم. رفتم پشت درِ خانه و در زدم... پیرمردی با لباسِ خانه و محاسنی کوتاه در را باز کرد. در مورد آقا پرسیدم. گفت: «امری دارید؟» گفتم: «با آقا عرضی دارم.» گفت: «بفرمایید مطلب را!» گفتم: «با خودشان عرضی داشتم.» پیرمرد لبخند زد و گفت: «همین مقدور است!» فکر کردم فایده ندارد؛ اجازه نمیدهد که آقا را ببینم.ناچار خداحافظی کردم و برگشتم.
💥 توی راه با خودم گفتم: «به مسجد میروم و با خودش قراری میگذارم.» غروب در مسجد نشسته بودم و در این فکر بودم که چه هیئتی خواهد داشت؟ مدتی بعد از اذان، روحانیِ سادهای وارد مسجد شد و بهسمت محراب رفت.گفتم: «اینجا هم که نشد.» کمی دلگیر شدم.
پرسیدم: «آقای بهجت نمیآیند؟» همان روحانیِ ساده را نشان داد و گفت: «ایشان که آمدند.»همان پیرمردی بود که درب منزل دیدم. شصت سال بود در وادی علوم دینی و معرفتی سیر میکردم؛ فکر میکردم میتوانم با یک نگاه، یا یک جمله، سِره را از ناسِره تشخیص دهم، اما نتوانستم بین حضرت آقا و یک خادم فرق بگذارم.
تمام نماز مغرب و مقداری از نماز عشا را در این افکار غرق بودم که روایتی از سیرۀ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به یادم آمد: «در میان اصحاب ، چنان بود که هیچ غریبهای نمیتوانست تشخیص دهد کدام رسولالله (صلی الله علیه و آله) است.»
📚 این بهشت ، آن بهشت ، ص۴٢-۴۴
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
✍ آیت الله علوی بروجردی در نقل تکان دهندهای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است، بیان میکند که مرحوم علامه در مجلس روضهای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میراز را قرائت میکرده است از او میخواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک میریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام میشود و سپس فرموده است: ای کاش ایرج میرزا آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر (علیه السلام) سروده است، به من میداد و من المیزان را به او میدادم. بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است:
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانۀی مرغ پریده را..!
آیت الله علوی بروجردی ادامه میدهد: من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را میشناسید؟ او هجو سرا است. علامه میفرماید بله میشناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه میفرماید مع ذلک،ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من میداد و من المیزان را به او میدادم و ادامه میدهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (علیه السلام) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.
متن کامل شعر ایرج میرزا از این قرار است:
رسمست هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز. چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یکچند دعوتش بگل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه، هرکس به طریقی ز. روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین.
چون دید نعش ا. کبر در خون تپیده را
آیا که غم گساری و اندوه بری نمود
لیلای داغدیدهی محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانۀی مرغ پریده را..!
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🌱 علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی :
🍂 «تمام فیوضات به دست امام حسین (عليهالسلام) میباشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليهالسلام) است» .
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
☘ #خیلی_جالبه_بخونید_و_برای_دوستانتان_بفرستید 👇👇👇
روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد:
🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🔸بههرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم."
🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام )، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم
🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمیافتم من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
🌷صلی الله علیک ایها العبد الصالح
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#تاسوعا_تسلیت_باد🖤
علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم
تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش
حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد
او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم
قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم
به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم
کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم
خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی
مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم
نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم
تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید
نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم
بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم
#یاعباس😭🖤
◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
AUD-20210810-WA0036.
8.42M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارت عاشورا
#صوتی
#زیارت_عاشورا
📖ثواب اين زيارت پرفضيلت را تقديم ميکنيم
🙏به ارواح طيبه انبيا 🌹واوليا🌺چهارده معصوم💐 وفرزندان پاک وصالحشان,🌸 وارواح مطهر شهدا به ویژه #حاج_قاسم_سلیمانی🌷وصالحان وهمه رفتگانمان
#به مدت ۴۰شب
◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️◼️◾️
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
آیتالله حائری شیرازی
@behjat135
🏴حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
💦 فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند، اشک بر سیدالشهدا علیهالسلام را مثل دانۀ درّی برایش نقد میکنند.
📚 رحمت واسعه، ص٢٧١ ( مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه السلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادتونه بعضیها سال گذشته میگفتن بعد محرم سونامی وحشتناک کرونا توی عراق راه میوفته
حالا بشنوید سخنان استاندار نجف : از نبود کرونا در اجتماعات حسینی شوکه ایم
هر موقع مراسم میلیونی برگزار شده شیب کرونا توی عراق نزولی شده
#معجزه_حسین
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🌷 آیت الله بهجت (ره) :
✍ دنیا دار امتحان است. شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید. ما بینِ خودتان و خدایتان عایقی ، مانعی پیدا نشود.
👌 اگر اصلاح کردید ، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🌷 آیت الله حق شناس (ره) :
✍ در مجلس موعظه و روضه شرکت کنید برخورد امام حسین (علیه السلام) با عزادارش ما فوق تصور ماست در بابت رحمت.
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
🌷 آیت الله بهجت (ره) :
✍ دنیا دار امتحان است. شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید. ما بینِ خودتان و خدایتان عایقی ، مانعی پیدا نشود.
👌 اگر اصلاح کردید ، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
کمی تا بهجت🌷
@behjat135
☘ ماجرای جالب درس خواندن آیت الله شبیری زنجانی نزد آیت الله بهجت (ره)
کمی تا بهجت🌷
@behjat135