◾️ #کیسه_به_دوش
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره✅
یک شب برای کاری رفتم به سمت منزل آقا. فکر میکنم شب جمعه هم بود. حدود ساعت یازده بود. در پیچ کوچه که آخرش بنبست میشد، دیدم آقا آمده داخل کوچه و با قبا و عرقچین یک پلاستیک حدود پنج شش کیلو برنج هم در دستشان هست. آقا آمدند در خانۀ یکی از همسایهها و در زدند و برنج را به آنها دادند. متوجه شدم به خانههای دیگر هم داده بودند و فقط یکی مانده بود. از من خواستند آن یکی را هم من ببرم. پیرمردی بود که زیر گذر یک مغازه لبنیاتی داشت. فرمودند: داخل کوچه که شدید دست راست اولین درب را بزنید و این کیسه را بدهید به آنها. این عادت ایشان بود. خیلی از موارد را هم خود ایشان میبرد و ما خبر نداشتیم.
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
◾️ #کیسه_به_دوش
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره✅
یک شب برای کاری رفتم به سمت منزل آقا. فکر میکنم شب جمعه هم بود. حدود ساعت یازده بود. در پیچ کوچه که آخرش بنبست میشد، دیدم آقا آمده داخل کوچه و با قبا و عرقچین یک پلاستیک حدود پنج شش کیلو برنج هم در دستشان هست. آقا آمدند در خانۀ یکی از همسایهها و در زدند و برنج را به آنها دادند. متوجه شدم به خانههای دیگر هم داده بودند و فقط یکی مانده بود. از من خواستند آن یکی را هم من ببرم. پیرمردی بود که زیر گذر یک مغازه لبنیاتی داشت. فرمودند: داخل کوچه که شدید دست راست اولین درب را بزنید و این کیسه را بدهید به آنها. این عادت ایشان بود. خیلی از موارد را هم خود ایشان میبرد و ما خبر نداشتیم.
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
هدایت شده از ❤️کانال پست مرگ و آخرت 👿
◾️ #کیسه_به_دوش
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره✅
یک شب برای کاری رفتم به سمت منزل آقا. فکر میکنم شب جمعه هم بود. حدود ساعت یازده بود. در پیچ کوچه که آخرش بنبست میشد، دیدم آقا آمده داخل کوچه و با قبا و عرقچین یک پلاستیک حدود پنج شش کیلو برنج هم در دستشان هست. آقا آمدند در خانۀ یکی از همسایهها و در زدند و برنج را به آنها دادند. متوجه شدم به خانههای دیگر هم داده بودند و فقط یکی مانده بود. از من خواستند آن یکی را هم من ببرم. پیرمردی بود که زیر گذر یک مغازه لبنیاتی داشت. فرمودند: داخل کوچه که شدید دست راست اولین درب را بزنید و این کیسه را بدهید به آنها. این عادت ایشان بود. خیلی از موارد را هم خود ایشان میبرد و ما خبر نداشتیم.
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
هدایت شده از ❤️کانال پست مرگ و آخرت 👿
◾️ #کیسه_به_دوش
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره✅
یک شب برای کاری رفتم به سمت منزل آقا. فکر میکنم شب جمعه هم بود. حدود ساعت یازده بود. در پیچ کوچه که آخرش بنبست میشد، دیدم آقا آمده داخل کوچه و با قبا و عرقچین یک پلاستیک حدود پنج شش کیلو برنج هم در دستشان هست. آقا آمدند در خانۀ یکی از همسایهها و در زدند و برنج را به آنها دادند. متوجه شدم به خانههای دیگر هم داده بودند و فقط یکی مانده بود. از من خواستند آن یکی را هم من ببرم. پیرمردی بود که زیر گذر یک مغازه لبنیاتی داشت. فرمودند: داخل کوچه که شدید دست راست اولین درب را بزنید و این کیسه را بدهید به آنها. این عادت ایشان بود. خیلی از موارد را هم خود ایشان میبرد و ما خبر نداشتیم.
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135