فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خصوصیات رفیق واقعی👭💙
#رفیق
#خادم_زهرا
🕊بنت الزهرا🕊:
بسم رَب الشهدا..✨
#رمان_عشق_امنیتی
#پارت_دوم
به قلم:سارا بانو ❤️🍃
#اتاق_محمد
محمد:خب این یه ماموریت خیلی حساسه چون این آقای غلامی زیر دست یه خانم به اسم دنیز ولدون هست. یعنی اطلاعات و از اون میگیره. حسین غلامی زن و بچه داره و در مشهد زندگی میکنه.و یک شرکت مواد غذایی داره. دنیز ولدون میخواد به کمک حسین غلامی موادی رو به خورد مردم بده باید خیلی حواستون رو جمع کنید.
فرشید:آقا اسم شرکتش رو میدونید؟
محمد:اونو دیگه باید اسناد رسول بگن
رسول: بله دیگه من نبودم که کارتون لنگ بود.😌
محمد: خب دیگه مزه ریختن بسه بگوو ببینم استاد چه کردی
رسول: آقا طبق بررسی من شرکتش در مرکز شهر قرار داره و اسم شرکتش مهلا هست که اسم بچه اولش که ۶ سالشه هست.
داوود:بعد آدرس خوندم میدونی استاد؟
رسول: منو دست کم گرفتیاا
محمد:خب پس از الان پرونده رو شروع میکنیم. خانم قطبی و رسول و داوود و فرشید شب عازم مشهد هستید . از الان وسایلتون رو جمع کنید. علی سایبری و من هم از اینجا همراه شماییم.
همه باهم:چشم آقا
(همه رفتن وسایلشونو جمع کنن)
__________
رسول :کاش وقت بود میرفتم خونه و مامان زری و میدیدم ولی عیب نداره کاریش نمیشه کرد به ریحان میگم.
(مکالمه با ریحان)
ریحان:الو سلام داداشی خوبی چه خبر یادی از ما کردی
رسول: سلام خواهر گرامی والا امروز خونه بودم شما نبودی!؟
ریحان:توقع داری کجا باشم دانشگاه ام دیگه
رسول:چه خبر از دانشگاه.
ریحان:میگماا بحث دانشگاه شد. داداش چ..چ چیزه!؟
رسول:چیه؟
ریحان:داداش دیگه دکتر نمیشم
رسول:چرا اتفاقی افتاده مگه؟
ریحان:نه خودم نخواستم میخواستم....
رسول: خیلی عجیبه حالا میخواستی که چی بشه
ریحان:میخام همکار تو بشم!
رسول:همکار من؟!برو بابا مسخرمون کردی
ریحان:نه به جان خودم.....
(صدای جیغ ریحان)
رسول:ریحاااان چی شد چرا جیغ میکشی😱
ریحان:دد.داد..ش
(گوشی قطع شد)
رسول: ریحان..ریحان
#رسول
یعنی چی شده خیلی نگران ریحان بودم. یه نگاه به ساعت کردم ۱ ساعت دیگه باید بریم فرودگاه.😟 پس ریحان چی میشه؟؟
سریع رفتم سمت اتاق آقا محمد
--------------#اتاق_محمد-------------
رسول:آقا اجازه هست
محمد:بیا تو رسول جان
پ.ن:چی تو فکرشه🤔
ادامه دارد🙂
@dokhtaranmahdavi1
ریحانه حسینی☺️💕
خواهر رسول🙈😃
دکتری میخونده ولی اومده تو سایت پیش داداشش😊🦋
خوشگل...باهوش...تیزبین😁🦋
اطلاعاتی✨
#شخصیت
لطفا نظراتتون را در باره رمان توی ناشناس بگید🙏🌹
https://abzarek.ir/service-p/msg/319699
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز 2 ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟😂
#خادم_زهرا
#طنز
به مامانم گفتم :
کی می تونم بدون اینکه اجازه بگیرم
از خونه برم بیرون
مامانم کفت :
باباتم هنوز به این مرحله نرسیده 😂😂
#خادم_زهرا
#طنز
یه بار چند تا جن میخوان برن دزدی، کلی نقشه میچینن، میگن «شروع کنیم بچهها؟»
اون یکی میگه «شروع کنیم حاجی، بسم الله»
یهو همه غیب میشن😐😂
#خادم_زهرا
#طنز
و شبی میرسد
که میخندیم
به تمامِ رنجهایی که کشیده ایم...
پس به خاطر چیز های ناچیز ناراحت نشو و مشکلات بزرگ را به گذر زمان بسپر...
👌#خودم_گو👌