زیارتنامه امام زین العابدین(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْمُتَّقِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ الْمُسْلِمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ النّاظِرِینَ الْعارِفِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْوَصِیّـِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خازِنَ وَصایَا الْمُرْسَلِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ الْمُجْتَهِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سِراجَ الْمُرْتاضِینَ
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ذَخِیرَهَ الْمُتَعَبّـِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَهَ الْعِلْمِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَکِینَهَ الْحِلْمِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیزانَ الْقِصاصِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَهَ الْخَلاصِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَحْرَ النَّدى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَدْرَالدُّجى،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصّابِرُ الْحَکِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَئِیسَ الْبَکّائِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یامِصْباحَ الْمُؤْمِنِینَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبا مُحَمَّد، أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اللهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِینِهِ وَابْنُ اُمَنائِهِ، وَأَنَّکَ ناصَحْتَ فِی عِبادَهِ رَبِّکَ، وَسارَعْتَ فِی مَرْضاتِهِ، وَخَیَّبْتَ أَعْداءَهُ، وَسَرَرْتَ أَوْلِیاءَهُ،
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ عَبَدْتَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، وَاتَّقَیْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ، وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ، حَتّى اَتیکَ الْیَقِینُ، فَعَلَیْکَ یا مَوْلایَ یَاابْنَ رَسُولِ اللهِ أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
#یا_زینب
#میلاد_امام_سجاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|•🦋•|
#مهدویت
#استوری📱
کاشدرصحرایمحشر . . .!
وقتیخـ☝️🏻ــدابپرسد:
بندهیمنروزگارتراچگونہگذراندی؟🤔
مھدیفاطمہبرخیزدوبگوید:
منتظرمنبود :)🕊
آقـٰاے مــهربانے ها سَلامْ✋🏻!
دِلبہٺودادَمنِمۍبَࢪۍ..😢
#آقاجانمبیا💚
#امام_زمان
#یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا میخوام.. 💔
#مدیر
#عشق_در_جاده_خدا
#قسمت_هفتاد_وهفتم
صبح زود از خواب بلند شدم و صبحانه خوردم و رفتم حمام....
شومیز سفید با دامن سورمه ای رو که خریده بودیم پوشیدم ....روسری سفید و سرمه ای سرم کردم و کیف سرمه ایم رو از کمد خارج کردم و وسایلم رو داخل گذاشتم.
یک کت سرمه ای پوشیدم و از اتاق خارج شدم.....
بابا حاضر روی مبل نشسته بود ...نگاهی انداختم به مامان که داشت روسری می پوشید.
یک کت و شلوار طوسی تنش بود ....
گوشیم رو برداشتم و پیام دادم به النا آخه قرار بود با ما بیاد(النا تا یک ربع دیگه جلوی در باشیا)
گوشیم رو گذاشتم داخل کیفم.
مامان با لبخند از جلوی آینه خارج شد و گفت:من آماده ام.
بابا دوباره رفت جلوی آینه و به موهاش شونه زد و گفت:بریم.
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه ی النا حرکت کردیم.
وقتی رسیدیم النا جلوی در منتظر بود.
تا ما رو دید اومد سمت مون و سوار ماشین شد.
یک کت و دامن زرشکی و روسری سفید پوشیده بود و کلی آرایش کرده بود.
-چه خوشگل شدی.
النا:توهم همینطور....
قرار بود ما زودتر بریم خونه خاله الناز و توی کار ها کمک کنیم....
وقتی رسیدیم خاله و سجاد داشتن کار ها رو انجام میدادن.....
کلی کار کردیم و کار هارو تموم کردیم بعد راه افتادیم سمت محضر .....
وقتی ما رسیدیم بعد چند دقیقه شیرین اینا و بقیه مهمون ها هم اومدن....
همه خوشحال بودن اما من ته دلم ناراحت بود.
دلم واسه حدیثه تنگ شده بود....جای اون الان اینجا خالیه.
ادامه دارد.......
#دلنوشتہ
🔴 #تلنگر
استاد دفتࢪ را روی میز گذاشت...📖
+سعیدی.... حاضر🙋🏻♂
+محمدی...حاضر🙋🏻♂
+فرامرزی...حاضر🙋🏻♂
+مجاهد...حاضر🙋🏻♂
+حسینی...!!!
+حسینی...!!!🤨
_استاد امروز هم غایبه...
استاد نگاهی کرد...👀
_چهار روز هستش که حسینی نیومده...🤨
ازش خبر ندارین!؟🧐
بچه ها همگی سکوت کردند...🤐
استاد ناراحت شد...😔
سرخی گونه اش تا پیشانیش کشیده شد...😡
ناگهان فریاد زد...🤬
خجالت نمیکشید که چهار روز...
چهار روز...
از رفیقتون بی خبرین!؟😤
نگرانش نشدین!؟🤔😕
چهار روز بی خبر!!!؟
به شما هم میگن دوست!!!؟😏
رفیق...!؟😒
صد رحمت به دشمن...🤭
چشمهایمانبه زمین دوختهشد...
توان بالا آمدن نداشت...
شرم و خجالت میسوزاندمان...
اما واقعا... از حسینی چه خبر⁉️
محمد چهار روز نیامده!!!
نگران شدیم... واقعا نگران...😰
استاد سکوت کرده بود...
کتاب را ورق میزد...📖
زیر لب چه میگفت...خدا میداند!
کار او به من هم سرایت کرد...🔗
الکی کتاب را ورق میزدم...📖
آشوبی در دل...
نگرانی موج میزد...
واقعا محمد کجاست⁉️
چه شده⁉️
چهار روز...‼️
چقدر بی فکرم...🤦🏻♂🤦🏻♀
لحظه ها به سکوت گذشت...
با صدای استاد شکست...
حسین ... امروز نوبت کنفرانس تو هست!
منتظریم...
فیشهای خلاصه کنفرانسم را برداشتم...
بلند شدم...
پای تخته رفتم...👨🏻🏫
بااجازه استاد...🙋🏻♂
با علامت سر ، اجازه داد...
ذهنم ...🧠
قلبم...🧡
فکرم...🧠
روحم...👻
روانم...
پیش محمد هست...
چهار روز غیبت کرده!😞
کجاست!؟
چرا بی خبرم!؟
وای بر من...
چطوری کنفرانس بدم!؟
چی بگم!!!
با کدام زبان!؟
سرم را بالا آوردم...
نگاهم به انتهای کلاس افتاد...
به آن تابلوی خوشنویسی ...
دلم دوباره لرزید...
مثل همان لحظه ای که استاد فریاد زد...
فیش های خلاصه را در دستم مچاله کردم...
شروع کردم...
بسم الله الرحمن الرحیم...
بنده حقیر ...
حسین ...
دوست محمد هستم...
کسی که چهار روز غایب است
و از او بی خبریم...
استاد با تعجب به من نگاه کرد...
دقیقا عین نگاه همکلاسیها...
آری ... من حسینم...
دوست رفیق غایبمان...
کسی که چهار روز غیبت کرده...
و بخاطر بی خبری از اوموأخذه شدیم...
شرمسارم...😓
خجالت زده ام...😢
حرفی ندارمکه انقدر بی تفاوت...
اشکهایم جاری شد...😭
بغض تارهای گلویم رازیر و بم میکرد...🥺
حرف زدن برایمسختتر از نفس کشیدن در آب بود!!!
به هر زحمتی بغض و اشکم را خوردم...😵
ادامه دادم...
ممنونم استاد...🙏
که امروزبیدارمان کردی...
بیدار از یک حقیقت تلخ...
و یک خواب نه چندان شیرین!!!
بیدار شدیم تا بفهمیم...
چقدر زمان گذشته!؟
یک روز!!!
نصف روز!!!
یا مثل اصحاب کهف!!!
که سیصد سال در خواب...
و وقتی بیدار شدند کهدیگر سکه آنها ...
مال عهد دیگری بود...
عهد دقیانوس!!!😏
امروز بیدار شدیم...
و نمیدانیم چقدر خوابیدیم!
چهار روز!!!؟
سیصد سال!!؟
بیشتر...!؟
آری خیلی بیشتر...
۱۱۸۷ سال در خواب هستیم!!!
و کسی نبود که بر ما نهیب بزند!!!
کسی نگفت که اگر محمدچهار روز غایب است...
مهدی۱۱۸۷ سال است که غایب است!!!
و کسی فریاد نزد...
چطور از وی بی خبرید...⁉️
او که نه تنها دوستبلکه بهترین دوستمان...
بلکه پدر مهربان...
بلکه صاحب نفوس مان ...
بلکه صاحب این زمان ...
کسی ما را ملامت نکردکه خجالت نمیکشید...⁉️
شبها راحت میخوابیدو نمیدانید این غایب
آیا به راحتی خوابیده است⁉️
یا تا صبح به درگاه الهی ندبه میکند...😇
که خدایا...
شیعیان ما ...
از اضافه طینت ما خلق شدند...
به خاطر ما...
به آبروی ما...
غفلت آنها را ببخش...🤲
و چقدر نابرابر...⚖
که او بخاطر ما در زنجیر غیبت است...⛓
اما...❗️
من راحت میخوابم...‼️
و او نگران من بیدار...
خودش گفته است...
انا غیر مهملین لمراعاتکم...
محال است که هوایتان رانداشته باشیم...
و این بزرگترین غایب زندگیمانهرگز باعث نشد...
که استاد مارا ملامت کندبه اندازه چهار روز غیبت دوستمان!!!
دیگر قدرت مقابله با بغض نبود...
مثل استاد...
مثل بچه های کلاس...
مثل تابلوی نستعلیق اخر کلاس...
که با بغض ...
اما مظلومانه....
نوشته اش را فریاد میزد....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
🌱🌸آقا جان مارا ببخش به خاطر اینکه ۱۱۸۷سال حتی یادی از شما نکردیم. ما را ببخش تا در روز محشر مقابل حضرت زهرا روسیاه نشویم😭😔
#امام_زمان
#اللہمعجللولیڪالفرج
#مدیر
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا۰۰۰
همه میرن از زندگی من اما محاله تو یک روز تنهام بزاری❤️🙃
خودم خیلی دوست دارم کلیپشو😍
#خدا
#ساخت_خودم کپی حلال✅
#یا_زینب
وقتی شوخ طبع ترین دوستت ، حوصله شوخی نداره😢
خواهران ، دعا کنید همه چیز مرتب بشه💛
#یا_زینب
YEKNET.IR - sorood 4 - milad sardarane karbala 1399.12.27 - narimani.mp3
6.69M
🌸🌿
🌿
یه دعا سر سجاده ی نمازت
برای ما کن یا زین العابدین✨
(بانوایسیدرضانریمانی)
#میلاد_امام_سجاد
#ماه_شعبان
#یا_زینب