eitaa logo
نشر خوبی های مسجد جامع
87 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند 😢ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم😭. در این هنگام امام حسین(ع)💚 او را صدا زد و فرمود: «خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد🌷برگرد و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.» پس او نزد زنان بازگشت... ══════🇮🇷═════ 🛑 (عماریون313🇮🇷) https://eitaa.com/joinchat/3426418882C61d71d8716 ══════🇮🇷═════ ✳️همراهی شما موجب دلگرمی است.
🥀 پیش از ظهر عاشورا، شمر بن ذی‌الجوشن که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام😔 هجوم بردند. در این حمله هانی بن ثبیت و بکیر بن حی تیمی عبدالله بن عمیر🥀 را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او ✔️دومین شهید کربلا بود🥀 ══════🇮🇷═════ 🛑 (عماریون313🇮🇷) https://eitaa.com/joinchat/3426418882C61d71d8716 ══════🇮🇷═════ ✳️همراهی شما موجب دلگرمی است.
🥀 پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد😞 رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند😭 گفته‌اند او شهید در واقعه کربلا بود.🥀 ══════🇮🇷═════ 🛑 (عماریون313🇮🇷) https://eitaa.com/joinchat/3426418882C61d71d8716 ══════🇮🇷═════ ✳️همراهی شما موجب دلگرمی است.
مداحی_آنلاین_من_یه_نوکر_در_به_درم.mp3
4.4M
🔳 احساسی 🌴من یه نوکر در به درم 🌴چند ساله همش منتظرم 🎙 ══════🇮🇷═════ 🛑 (عماریون313🇮🇷) https://eitaa.com/joinchat/3426418882C61d71d8716 ══════🇮🇷═════ ✳️همراهی شما موجب دلگرمی است.
1_2246045685.mp3
11.85M
🔴 صلوات ضراب اصفهانے 🎙با صداے: استاد فرهمند 🌷اَللّهُم عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِحَقِّ الحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ🌷 🍃〰〰〰〰〰 🤲 و 👇 https://eitaa.com/joinchat/3061055870C0c0fe96038 🤲نشر این پست است
💢وضو انگشتر النگو ┄┅─✵🍁✵─┅┄ 〰〰〰〰〰  🔖لطفا حتما به بگذارید👇 ╭═⊰🍃📚🍃⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍃📚🍃⊱━╯
💢وظیفه کثیرالشک 〰〰〰〰〰  🔖لطفا حتما به بگذارید👇 ╭═⊰🍃📚🍃⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍃📚🍃⊱━╯
💠 غلام سیاه ✅ سیاه پوست بود، صورتش زیر نور آفتاب برق خاصی میزد، برای خودش شمشیر بزرگی ساخته بود. 🔹 با ذوق و شوق جلو اومد و گفت: منم به میدان برم؟ 🔸 امام به غلام گفت: من تو را در راه خدا آزاد کردم، از کربلا برو. 🔹 اشک روی صورت غلام جاری شد و گفت: من توی روزای خوب کنارتون بودم، حالا که جنگ شده برم؟ 🔸 شاید چون سیاهم و بدنم بوی بدی میده، قبولم نمی کنید! شایدم چون پدر و مادرم مثل شما نبودن لیاقت سپاه شما رو ندارم. 🔹 امام با شنیدن این حرف ها اونو در آغوش گرفت و به میدان فرستاد. 🔸 وقت شهادت که رسید، سرش روی زانوی امام بود. با دعای حضرت صورتش سفید شد و بوی عطر بدنش تمام میدان را فرا گرفت. 📌 الارشاد، ج 2، ص 93 📌 ابصار العين، ص 176 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 @banketolidat