eitaa logo
اشعار زیبا
372 دنبال‌کننده
971 عکس
108 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد میدان فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد شهر تاریک است وقتی نیست یار هم‌زبانی خانه روشن می‌شود وقتی که مهمان حمزه باشد بولهب لب بسته، پنهان می‌شود در خانۀ خود آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد صف به صف دشمن‌شکن با نیزۀ شیرافکن خود می‌شکافد کوه را وقتی به میدان حمزه باشد زخم تحریم و غم شعب ابی‌طالب چه باشد تا میان شام هجران ماه تابان حمزه باشد؟ با رسول‌الله پیمان بسته با جان و دل خود بر سر پیمان خود تا دادن جان حمزه باشد صف‌شکن، رزم‌آشنا، شیر رسول‌الله حمزه می‌چکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه، حمزه :: حمزه را باید زمان جنگ و در میدان ببینی روبروی جهل بوجهلان و بوسفیان ببینی حمزه را باید کنار مرتضی و جعفر، آری حمزه را باید میان لشکر ایمان ببینی حمزه همراه ملائک، خوب‌تر از بدر تابان باید او را پابه‌پای یاسر و سلمان ببینی حمزه دوشادوش مولا با رسول‌الله همره حمزه را باید کنار مرد مردستان ببینی سرنوشت عاشقانت مرگ در بستر مبادا عشق را باید میان خون خود غلتان ببینی حمزه یعنی أیّها الکفّار ایمان جلوه‌گر شد دور شو شیطان که نام نیک انسان جلوه‌گر شد.. :: چشم پیغمبر ز داغ حمزه گریان است امشب عرش اعلا سوگوار فخر مردان است امشب با ردای مصطفی تا عرش اعلا رفت حمزه بند بند پیکرش تفسیر قرآن است امشب کربلا در پیش چشمان رسول‌الله آمد گوییا شرح کتاب داغ انسان است امشب سبحه‌ای از تربت پاک عمویش ساخت زهرا بی‌‌گمان محراب مولا غرق باران است امشب.. خواهری مشق صبوری می‌کند بر داغ سنگین یا صفیّه، زینبی کن، شام هجران است امشب.. بر سر پیمان خود تا پای جان جنگید حمزه جان به جانان داد و بر این وعده جان بخشید حمزه :: یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم شاعر:نغمه مستشار نظامی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر زیبا خونده برای رئیس جمهور شهیدخدمت خادم ملت یعنی همه بگن :یه خواب راحت کن بسه یه ذره استراحت کن،تو دفترت بشین و خدمت کن خادم ملت یعنی... ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
خادم ملت یعنی... خادم ملت یعنی همه بگن :یه خواب راحت کن بسه یه ذره استراحت کن تو دفترت بشین و خدمت کن خادم ملت یعنی با مردمت باشی تا پای جان صبح باشی تهران و غروب باشی کرمان بهت بگن سید محرومان خادم ملت یعنی همون که مولا علی فرموده نداشته باشی خواب آسوده تا بشکنی دستهای آلوده خادم ملت یعنی پشت سرت حرف و سخن باشه عاقبتت شهید شدن باشه لباس نوکریت کفن باشه خادم ملت یعنی نوکر بی نام و نشون باشی با همه کس تو مهربون باشی رئیس باشی ،روضه خون باشی خادم ملت یعنی آخرش هم مثل حسین تنها تنت بمونه شب توی صحرا همین ختم کار نوکرها ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باد، ببين پيرهن آورده باز ياد تو را ياد من آورده باز رفتي و مشكي شده رنگ غزل سخت شكسته دل تنگ غزل بعد تو چون ابر، بهاران گريست سنگ به داغ دل ياران گريست سفره غمگين دلش را گشود ابر، كه بر سينه باران گريست جاي تو و خالي يك صندلي بعد تو در كنج جماران گريست پشت زمان خم شد و تا شد زمين مهدي موعود (عج ) به قرآن گريست دفتر خرداد به سوگت نشست رفتي و سرتاسر ايران گريست روح خدا بودي و رفتي به اوج بعد تو مانده ست نفس‌هاي موج كاش شريك غم داغت شود اشك اگر مرهم داغت شود كاش غم دوري تو چاره داشت هيچ كسي اين همه بيچاره داشت ؟! نيل گرفتار عصاي تو بود معجزه در شور صداي تو بود عشق كه هر ثانيه مست تو شد بت‌شكني پيشه دست تو شد باد، ببين پيرهن آورده باز ياد تو را يا من آورده باز ياد تو را پير جماران عشق عاشق آزاده دوران عشق ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شعر درباره رحلت امام خمینی (ره) آن روز دیدی عشق با یاران چه می کرد با شوره زار چشم ها باران چه می کرد دیدی زلال چشم مست آسمانیش با جان خاک آلود هشیاران چه می کرد بیداری اش آشوب خواب مردگان بود هم خواب او دیدی به بیداران چه می کرد دیدی نهال رسته از لطف بهاریش بی دست و پا در پای جو باران چه می کرد فرش قدوم ساده خدمتگزاری دیدی سپاه اشک سرداران چه می کرد این سیل را آرام روحشن رام می داشت ورنه خدا داند به کهساران چه می کرد ابر آمد و طوفان گرفت و دود برخاست غم بین که در جان عزاداران چه می کرد مظلوم ما را کاینچنین مسموم کردند جز شهد جان در جام دلداران چه می کرد آنشب که بر سنگیندلان زنجیر غم زد در حلقه شوق سبکباران چه می کرد حسن کلعلی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
«به کجا می برم امشب دل بارانی را غم آن مردتر از مرد جمارانی را» غم توبرده قرار از دل ما می دانی؟ که فراقت زده آتش دل طوفانی را توکه رفتی گل وگل زار و دمن پژمردند مپسند این همه زاری و پریشانی را عملت پیروی از راه رسول الله است تو نمودی به جهان آیه ی قرآنی را رخ توجلوه حق بود و خدا می دانست که به ما داده بشارت مه شعبانی را نفست چون دم عیسای مسیحا می داد به همه مرده دلان مستی و حیرانی را همه ی نقشه ی تو نقش خداوندی بود که به هم بر زده هر نقشه ی شیطانی را تو که رفتی غزلت بر لب مردم جاری است تو به ما داده ای آن مکتب عرفانی را به بلندای وجودت قسم ای روح الله که خدا داده به تو آن همه پیشانی را ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانت‌است هر آیه که از تو جا مانده که آشنا سخنش نزد آشنا مانده تبر به دوش شکستی تمام بت‌ها را تو وارثی به هرآنچه از انبیا مانده به دوش می‌کشد اکنون رسالتت را عشق بهار رفته و باغ اقاقیا مانده قدم به راه تو صبحی نهاده‌است که او از ازدحام شب و تیرگی جدا مانده پس از غروب تو، خورشید شب شکن! افسوس چه غربتی به دلِ تنگِ سایه‌ها مانده اگرچه رفته‌ای اما نبسته‌ای در را و نور می‌خزد از لای در که وامانده شکست نیست در این کشتیِ پُر از طوفان هزار شکر که قاموس ناخدا مانده هنوز نقش تو بر لوح جان و دل باقی‌است به ذهنِ آینه‌ها جلوه‌ی خدا مانده و از کرامتِ چشمت تنفسِ صُبحیم تو ای به خال لب دوست مبتلا مانده! پرنده‌ایم که پر باز کرده‌ایم ای ماه به شوق عطرِ حضورت که در هوا مانده خدا کند همه سلمانِ راهِ تو باشیم هزار راهِ نرفته به دوشِ ما مانده همیشه خوب‌ترین‌ها کنارِ خوبان‌اند کنار عکسِ شما عکسِ جان‌فدا مانده به هرکه گفت چه‌ شد قصه‌ی تو؟ می‌گوییم هنوز قسمتِ اصلیِ ماجرا مانده  الهه سلطانی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها زنده است هم‌چنان، زنده است بین ما.. با عمامه سرو را، دیده‌اید تا به حال؟ تا به حال رود را، دیده‌اید با عبا؟ ابتدای حرف او، نفحه نفحه «لا شریک» انتهای نقل او، جرعه جرعه «هل أتی» بوی «اِبن بابوِیه»، داشت دست او چقدر چشم او چقدر داشت، رنگ «کاشف الغطا» پای حرف‌های او، آسمانیان به صف تشنۀ صدای او، هر فرشتۀ خدا لهجۀ سلیس او، راوی «چهل حدیث» چشم‌های خیس او، روضه‌خوان کربلا خالی است چشم او از دروغ، از ریا دست‌های او پر است، از بلوغِ ربنا انقلاب او چقدر، انفجار نور بود! چیست این حماسه را، غیر عشق خون‌بها؟ در نماز نهضتش، در شکوه قامتش پابرهنه‌ها همه، کرده‌اند اقتدا ای امامِ عادلی که غرور ظالمان با تو می‌شود هدر با تو می‌شود هَبا ما مقلد توییم! تا همیشۀ جهان امرکن به عاشقان! امر کن امام ما   رضا یزدانی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاخدا هست،،، کسی تنهانیست،،، من اگر گم شده ام،،، تو اگر خسته شدی،،، درپس پرده ی اشک من وتو،،، مأمن گرم خداست،،، او همین جاست،،، کنار من وتو،،، سال ها منتظراست؛ تابه سویش بدویم ازسرشوق،،، تا صدایش بزنیم ازسر عجز،،، وبفهمیم که او مونس واقعی خلوت ماست... ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🏴شهادت امام جواد(ع) تسلیت باد🏴 سائل شبی که زائر باب المراد شد تسبیح وار، گرم دمِ "یا جواد" شد در اولین قدم به مراد دلش رسید... سائل دمی که ساجد باب‌الجواد شد ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ای شيعه بزن ناله و فرياد امشب ▪️از غربت آن غريب کن ياد امشب ▪️مسموم شد از زهر، جواد ابن رضا ▪️در حجره ی در بسته ی بغداد امشب 🏴سالروز شهادت غريبانه ی امام جواد علیه السلام تسليت باد... ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکرهء کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگی‌‌ِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابیطالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آینه هستی و با آینه باید باشی خانه زادِ پسر آمنه باید باشی همهء غائله ها گشت فراموشِ نبی کودکی های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت رفته دردانه کعبه به سردوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران می شوم از دور شدن ها ی تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن  وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری    بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همهء دهر اگر شعب ابی طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم می رود قصه ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام شعر از : سید حمید رضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«می‌رسد قصه به آن جا که علی دلتنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «ان یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمه توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایه هم فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبه یک دست سفید عشق تا قبل همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشه عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحه گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریه او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده،‌ تلاطم دارد چادرت را بتکان،‌ قصد تیمم دارد می‌رود قصه ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام» ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》