eitaa logo
اشعار زیبا
480 دنبال‌کننده
1هزار عکس
118 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم‌ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محوِ چشمم، چشم‌ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب من سراپا چشم و چشمم جانبِ ارباب بود ... ژولیده نیشابوری 🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع امشب همه اذن از او بگیرند تا در یم خون وضو بگیرند امشب همه در راز و نیازند فردا به بهشت در نمازند امشب شب بیعت حبیب است در دشت شمیم بوی سیب است امشب شه دین به خیمه گاه است فردا به میان قتلگاه است امشب، شب قیامت کبرای دیگر است هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است امشب رسد به گوش، مناجات عاشقان فردا، به روی خاک، بدن‌های بی‌‌سر است امشب، علم به دست علمدار کربلاست فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار زیبا
بین الحرمین بین الحرمین ، سلام ما به عباس و حسین نوکر شده ام نوکر شده ام ، نوکر این دو برادر شده ام شور و شِینم یا حسین ، نور و عینم یا حسین عاشق این پرچم یا حسینم ، یا حسین غم تو در آب و گِل به دلم شد منتقل آقاجون کرب و بلا میمیرم من یحتمل ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... من بی سر و پا ، ولی شوری به سر پایین پا با هر نفسم عشقم اینه به محرم برسم ثانیه به ثانیه ، تو دلم طوفانیه باشه هر جا روضتون بی بی زهرا بانیه توی روضت حالیه ، آقا دستم خالیه میرسم من با تو به مقامات عالیه ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... با چشمای خیس ، بر حسینیه ی دل سینه زنید جان ها به فدات ، روز به روز زیاد میشن سینه زنات تا حرم نیست فاصله ، سینه زن ها هَروله کی دلش تو علقمه ست کی دلش تو مقتله باید امشب سیدی برات مارو بدی چقد از تو دَم زدم خودت آقا شاهدی ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقــــٰـاجـــــٰآن.. عٰالــم به شـــوق آمَدنـــــت ندبه خـــــوٰان تــُـوست... ●چِشـــــم انتـــــظٰار تـــُــو ؛ حرم« عـمه جـــان »تـــوست... یـٰا ایــن دِل شِکــسته ی مــا را، صَبـــــور کُـــــن... یـــا أز بــرٰای زِینــب کبُــری ظُهــور کـُــــن... أللَّھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفَـرَج🤲🥀 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟ اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!! در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه ! تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟ گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟ در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه ! یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟ اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ، تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟ دست گناهکار مرا روز رستخیز ، یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟ التماس دعا 😭😭😭 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد بردیا محمدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد بردیا محمدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كمتر بر این غریب بدون كفن بزن این ضربه ی دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اینقدر این شهید مرا زیر و رو نكن مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند قبول كن كه شبیه حصیر افتادی قبول كن ته گودال گیر افتادی مخواه تا كه سر من به گریه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی بگو چكار كنم از تو دست بردارند برای پیكر تو یك لباس بگذارند میان گریه ی من این سنان چه می خندد دهان باز تو را نیزه دار می بندد آهای شمر عبا را كسی ربود برو بیا النگوی من را بگیر و زود برو برای غارت پیراهنت بمیرم من چرا لباس ندارد تنت بمیرم من قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند بلند مرتبه شاه مرا زمین زده اند شاعر:علی اکبر لطیفیان ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🖤شام غریبان🖤 اندک اندک لحظه ی شام غریبان می شود خیمه ها می سوزد و عالم پریشان می شود اشک ها ی آسمان خشکیده از هول و هراس آب هم شرمنده ی سردار عطشان می شود روز عاشورا خبر گوید زمین از سِّر خود نیزه ها می بارد و یکباره طوفان می شود ماه بانویی سه ساله می دود از خیمه ای پای نازش زخمی از خار مغیلان می شود عرش صیحه می زند ، می نالد از این ماجرا فاطمه می آید و محشر نمایان می شود پیکر پاک شهیدان ، بی کفن روی زمین قطعه قطعه زیر آن سُّمِّ ستوران می شود دست و پای کودکان زنجیر سوزان بسته اند یوسف زهرا بیا ، زینب هراسان می شود بی کس و تنها و بی یاور اسیری می روند از برای عمه اش، سجاد گریان می شود خدیجه درستی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین ای کنز مخفی ازلی یک نفر نگفت ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین آرد صدای گریة ما سر بر آسمان از اشک بی صدای تو یا زین العابدین تا حشر انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه های تو یا زین العابدین در کوچه های شام فقط سنگ های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله گردید رونمای تو یا زین العابدین "میثم" سلام می دهد از دور صبح و شام بر صحن با صفای تو یا زین العابدین حاج غلامرضا سازگار شهادت جانگداز شهادت بزرگ مرد مناجات، سید سجده کننده آل طه، امام عابدان و عارفان،بر همه محبّان حضرت تسلیت باد ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست تدبیر خدا بود که در تب باشد (ع)🥀 🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
1_1141177161.mp3
9.4M
سرها بر سر نی ها در سفر بود از تب جان تو مولا شعله‌ور بود خورشید زمینی زین العابدینی ای گل زهرا نور چشمان مومنینی 🎙 (ع)🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از آن واقعه ی سرخ، بلا سهم تو شد پیکر سوخته ی کرب و بلا سهم تو شد بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست ناگهان داغ دل آینه ها سهم تو شد بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد بعد از آن واقعه، خون جوش زد از چشمانت خطبه ی اشک، برای شهدا سهم تو شد بعد از آن واقعه در هروله ی آتش و خون در شب خوف و خطر خطبه ی «لا» سهم تو شد بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد خیمه ی نور تو در فتنه ی شب سوخت ولی کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد بعد از آن واقعه، اِی زینت سجاده ی عشق از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد بعد از آن واقعه، ای کاش که می مردم من مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد بعد از آن واقعه ی سرخ، حقیقت گل کرد کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد رضا اسماعیلی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》