eitaa logo
اشعار زیبا
444 دنبال‌کننده
1هزار عکس
116 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار زیبا
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود شاعر: قادر طهماسبی (فرید) ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شب یازدهم محرم – مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه امروز پا به معرکه کربلا زدی از صبح گریه کردی وناله ها زدی من هر چه را شنیده ام آقا تو دیده ای نالیده ای،خمیده ای وداغ دیده ای دلواپسی به جوش دلت مثل خُم شده شاید سه ساله عمه ی ناز تو گم شده در بین دود و آتش صحرا چه می کنی با ناله های زینب کبریی چه می کنی امشب چقدر خسته ای و دل شکسته ای امشب بداغ شام غریبان نشسته ای گویا تو نیز سر بروی نیزه دیده ای یا آنکه پابه پای یتیمان دویده ای آیا به پای ناز شما خار رفته است یا قاتلی بروی زمینت کشانده است امشب کنار کشته ی مولا چه می کنی با قامت خمیده ی زهرا چه می کنی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
خوشا از دل نم اشکی فشاندن     به آبی آتش دل را نشاندن     خوشا زان عشقبازان یاد کردن     زبان را زخمه فریاد کردن     خوشا از نی خوشا از سر سرودن     خوشا نی نامه ای دیگر سرودن     نوای نی نوایی آتشین است     بگو از سر بگیرد، دلنشین است     نوای نی نوای بی نوایی است     هوای ناله هایش، نینوایی است     نوای نی دوای هر دل تنگ     شفای خواب گُل، بیماری سنگ     قلم، تصویر جانکاهی است از نی     علم، تمثیل کوتاهی است از نی     خدا چون دست بر لوح و قلم زد     سر او را به خط نی رقم زد     دل نی ناله ها دارد از آن روز     از آن روز است نی را ناله پرسوز     چه رفت آن روز در اندیشه نی     که اینسان شد پریشان بیشه نی؟     سری سرمست شور و بی قراری     چو مجنون در هوای نی سواری     پر از عشق نیستان سینه او     غم غربت، غم دیرینه او     غم نی بندبند پیکر اوست     هوای آن نیستان در سر اوست     دلش را با غریبی، آشنایی است     به هم اعضای او وصل از جدایی است سرش بر نی، تنش در قعر گودال     ادب را گه الف گردید، گه دال     ره نی پیچ و خم بسیار دارد     نوایش زیر و بم بسیار دارد     سری بر نیزه ای منزل به منزل     به همراهش هزاران کاروان دل     چگونه پا ز گل بردارد اشتر     که با خود باری از سر دارد اشتر؟     گرانباری به محمل بود بر نی نه از سر، باری از دل بود بر نی     چو از جان پیش پای عشق سر داد     سرش بر نی، نوای عشق سر داد     به روی نیزه و شیرین زبانی!     عجب نبود ز نی شکرفشانی     اگر نی پرده ای دیگر بخواند     نیستان را به آتش می کشاند     سزد گر چشم ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند     شگفتا بی سر و سامانی عشق!     به روی نیزه سرگردانی عشق!     ز دست عشق در عالم هیاهوست     تمام فتنه ها زیر سر اوست! شاعر: شادروان قیصر امین پور ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
  نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر   فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر   قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر   نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر   سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر   هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر   همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر   سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر   زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر   سپس به معرکه عبّاس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر   بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر   خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر   در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر   سری  که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر   پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر   امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر   میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طاها سر   حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر   تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر   نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -   جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر   صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر   بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر   چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر   عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر   دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر سید حمید رضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   از بس حسین بخشش بسیار می کند لطفش مرا همیشه بدهکار می کند   این اشک های قیمتی روضه های او خیلی برای عاقبتم کار می کند   دستش درست انکه دلم را به دست عشق در این جهان دین زده دیندار می کند   او دلبرانه بین من و هر چه غیر خود با دست های عاطفه دیوار می کند   با دانه های اشک که خون نامه های ماست ما را چه عاشقانه وفادار می کند   خاکش مسیح بود و چه زیبا دل مرا دوری کربلاش گرفتار می کند   شعر از :حسن کردی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   آتش عشق تو در سینه ی سوزان من است عکس لبخند تو در دیده ی گریان من است   چه نثار تو کنم،تا که قبولت افتد بهترین هدیه ی ناقابل من،جان من است آنچه آرد یم لطف و کرمت را به خروش قطره اشکی است،که غلطیده به دامان من است   به گداییِّ سر کوی تو عادت کردم این گدایی،شرف و عزّت و عنوان من است هر که گردید سگ کوی تو،من خاک رهش هر که شد سائل درگاه تو،سلطان من است   به طبیبم چه نیازی بُوَد،از نسخه چه سود تو اگر درد دهی،دارو و درمان من است   اگر از خویش برانی،به کجا روی کنم جز سر کوی تو،عالم همه زندان من است   عضو،عضوِ بدنت سوره و زخمت آیات مصحف صورت خونین تو،قرآن من است حرم پاک تو،بیت الحرم کعبه ی دل کربلای تو،بهشت من و رضوان من است   شعر میثم شرر ناله ی مظلومی توست گریه ی ماتم تو،باعث غفران من است   غلامرضا سازگار ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
حضرت امام حسین (علیه السلام)   دردی مثال درد و غمت، میشود مگر؟ رنگی سیاهی علمت، میشود مگر؟ ای کشته ی فتاده به هامون،قتیل اشک کس ناامید از کرمت، میشود مگر؟ یک جمله ی تو حر و زهیر و حبیب ساخت آخر بدون فیض دمت، میشود مگر؟   اصلا بهشت با همه ی حور و کوثرش باب ورودی حرمت، میشود مگر؟ بی لطفت ای امیر دلم هیچ شاعری مقبل و یا که محتشمت،می شود مگر؟   تغییر کرده قافیه در بیت آخرم بی ذکر روضه و المت،می شود مگر؟   *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* داغی شبیه هرم لبت،می شود مگر؟    بهنام فرشی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
خیلی حسین زحمت مارا کشیده است شخصیتی که زحمت مارا کشیده است    عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم     خیلی حسین زحمت مارا کشیده است منت نهاده بر سرمان اشک جاری است    از دل بگو حسین تورا او خریده است بین قلم و لطف تو هست ارتباط اگر     حرفی به روی برگه کاغذ خزیده است من با زبان شعر نوشتم که این حسین     ماضی مضارع و به هر علت مزیده است کشف قمر پدیده شده؟بچه بازی است     ارباب ما برای جهان یک پدیده است مارا به حالت خودمان ول نکرده است     چون بوی کربلا به مشامم رسیده است در روضه ات زبان گرفتم و ناگه زبان گرفت   مردم ولی به عشق تو قلبم تپیده است من پیله میکنم که برایش بسوزم و     هیئت به اذن او به مدارم تنیده است از دکتر و مطب به خدا بیمه میشود     هرکس که طعم چایی او را چشیده است این رفت و آمدی که برایم رقم زده   از گریه ی شبانه مهدی دمیده است ایام فاطمیه شد و روضه های سخت   آقا بیا که مادر تو قد خمیده است شاعر اگر زمیخ درو سینه مینوشت    میمرد آن ک روضه کوچه شنیده است لرزی اگر ز سردی این بیت حس شده     از لا بلای چادر خاکی وزیده است شرمنده ام به خدمتتان عرض میکنم     او مادر حسین همان سر بریده است شاعر: امیرحسام یوسفی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
از دردهایم با تو میگویم پدرجان از گوشواره از النگویم پدرجان تنها نشانی مانده آن هم جای زخم است دشمن شبیخون زد به گیسویم پدرجان ⛱کانال اشعار زیبا https://eitaa.com/asharziba
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب وقت سفر رسیده ببین حری یا حبیب هرجا دو راهی است هر آیینه کربلاست خود را ببین دوباره که آیینه کربلاست مردی هنوز چشم به راه جواب ماست یه کربلا مقابل هر انتخاب ماست تصمیم حر در اول هنگامه روشن است تکلیف کربلا و امان نامه روشن است با عشق اوست هر که به جایی رسیده است خیلی حسین زحمت ما را کشیده است به خدا سخت است که فراموشش کنیم در بندر چشمهایمان پهلو گرفته است گلوی بریده اش دنیا رو نورانی کرد گلوهایمان به فدایش روی گونه ها با اشک نوشتیم یا زهرا به خدا هرگز حسین را فراموش نمیکنیم با او خدا را پرستیدیم و با خونمان فدایش شدیم و امروز بر سر پیمان خود هستیم و نزد امام حسین آمدیم ما با فطرت زائرش هستیم و با فطرت عاشقش شدیم یا زهرا به خدا هرگز حسین را فراموش نمیکنیم ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
آبروی حسین به کهکشان می‌ارزد یک موی حسین بر دو جهان می‌ارزد گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست گفتا که حسین بیش از آن می‌ارزد ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید دیگری هم اَنا قتّالُ عــرب می گوید دارم از مستیِ بی حدّ خدا می گویم شور القارعه ما القارعه را می گویم پرده افتاده و پیـدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز ! از اعجاز فراتر دیدند زور و بازوی علی(علیه السلام) را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوه ، سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه ، طوفـــانی تر شانه در شانه دوتا کوه ،خودت می دانی در دلِ لشکرِ انبوه ، خودت می دانی که در آن لحظه جهان ، از حرکت افتاده ست اتفاقی است که یکبار فقط افتاده ست باز کرده است خدا هم درِ أو أدنی را تا تماشا کند این منظره ی زیبا را ماه را من چه بگویم که چنین ست و چنان شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان ماه ، در کسوت سقا به میان آمده بود رود برخواست ، که موسی به میان آمده بود رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد ماه افتاد در آئینه به تصویر بگو مشک لبریز شد از علقمه ، تکبیر بگو ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت لب اگر تر کند از چشمه ی دریا عباس(علیه السلام) چه جوابی بدهد ام بنین را عباس(علیه السلام) ؟ دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست چشم امید رباب است که بر شانه ی اوست می توانست به آنی همه رو سنگ کند نشد آنگونه که می خواست دلش ، جنگ کند دستش افتاد ولی ، راه دگر پیدا کرد کوه غیرت ، گرهِ کار به دندان وا کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند داستان را همه ی اهل حرم می دانند  بعد عباس(علیه السلام) دگر آب سراب است ، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب  چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟ ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد... بنویسید که در علقمه سقا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهراء(سلام الله علیها) افتاد پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده کور شود  آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد  مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم اتفاقیست که افتاده ، بیا برگردیم آه !!! برخیز که گهواره به غارت نرود دختر فاتح خیبر به اسارت نرود  سید حمیدرضا برقعی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام   در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام   پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام   ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام   نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام   من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
یاسر مسافر کاش این قبر تو گم باشد و پیدا نشود اگرم شد سر نبش قبر بلوا نشود از تو گهواره ای مانده ببرندش غارت ولی ای کاش سر راس تو دعوا نشود گفته بودم بنشینی به سر تیغ پسر که به سرنیزه سر کوچک تو جا نشود کاش با دیدن تو در همه ی راه علی بیش از این قامت خم گشته ی من تا نشود ؟ من هنوز از نگه حرمله ها می ترسم کاش دیگر کسی مشغول تماشا نشود لب به گریه نکنی باز اگر می خواهی بوسه ی چوب به لبهای تو پیدا نشود گر چه خالیست علی جای تو در آغوشم ولی بهتر که زآغوشه ی زهرا نشود غارت اینجا نه فقط درهم و دینار و زر است کاش این سوخته معجر زسرم وا نشود ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
گاهی دلم برای پدر تنگ می شود دلگیر از این زمانه ی نیرنگ می شود اینجا کسی یتیم نوازی نمی کند اینجا نصیب صورتمان چنگ می شود عمه بیا اجازه بده تا رها شوم رحمی بر این یتیم که دلتنگ می شود عمه بگو چگونه تماشا کنم، ببین دارد سرِ عبایِ عمو جنگ می شود پیراهنی که داشت عمویم سپید بود از فرط  زخم، قرمز پُر رنگ می شود من میروم سپر بشوم حیف کوچکم پیشانی اش ولی هدف سنگ می شود ناکام اگر که من بروم باز بهتر است این زندگی بدون عمو ننگ می شود شکرخدا نصیب من و اصغرت یکیست شمشیر با سه شعبه هماهنگ می شود نـوكــر نـوشــت: حـسـیـن جـان احلی من العسل نه فقط مال قاسم است وقتش شده فدای تو و مادرت شوم صلي الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين ملت_امام_حسینیم ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
خواندی حدیث خود را، هیهات منا الذله پیچید بین صحرا ، هیهات منا الذله تو فاطمی‌سرشتی، با خون خود نوشتی در موجی از بلایا ، هیهات منا الذله تو حیدری مرامی، تو حجتی، امامی گفتی به پیش اعدا ، هیهات منا الذله خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار یک‌جا شده‌است معنا، هیهات منا الذله تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی پر گشت از تو صحرا ، هیهات منا الذله هم روی خاک صحرا ، هم پیش چشم زهرا بنوشت خون سقا، هیهات منا الذله با داغ اکبر تو ، با خون اصغر تو حک شد به آسمان‌ها، هیهات منا الذله با نغمه‌ی رضائک، صبرا علی بلائک گفتی تو در مصلا، هیهات منا الذله ای در گلوی نیزه، حتی به روی نیزه پیچید از تو آوا، هیهات منا الذله در راه دین و مکتب، می‌خواند خطبه زینب با ما رأیت و الا...، هیهات منا الذله با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت شد ذکر ما به هرجا، هیهات منا الذله روز ظهور مهدی ، با عشق و با هم‌عهدی باشد شعار دنیا، هیهات منا الذله خورشید آشنایی، شد نغمه‌ی "وفایی" در سایه‌ی تولا، هیهات منا الذله 🔸شاعر:سید هاشم وفایی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
(س) سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود شعر از : قادر طهماسبی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
⁨🏴علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم 🏴دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم 🏴تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک 🏴گیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم 🖤 حسینی بر آقا عج و همه شیعیان و مسلمانان تسلیت باد🖤 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
افتادی از بلندی و آقا سرت شکست ته مانده های زخمی بال وپرت شکست وقتی عمود آمد وشقّ القمر که شد تیر کمان میان دو چشم ترت شکست با نیزه های لشگریان زیر و رو شدی در زیر نیزه ها به خدا پیکرت شکست در لحظه ای که تا شدی و دست وپا زدی سقا کنار خیمه قد خواهرت شکست بر روی پای فاطمه گفتی بیا اخا بنگر به نیزه ای کمر لشگرت شکست یک یا حسین گفتی و زینب دلش گرفت آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
چشم‌ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محوِ چشمم، چشم‌ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب من سراپا چشم و چشمم جانبِ ارباب بود ... ژولیده نیشابوری 🏴 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
بین الحرمین بین الحرمین ، سلام ما به عباس و حسین نوکر شده ام نوکر شده ام ، نوکر این دو برادر شده ام شور و شِینم یا حسین ، نور و عینم یا حسین عاشق این پرچم یا حسینم ، یا حسین غم تو در آب و گِل به دلم شد منتقل آقاجون کرب و بلا میمیرم من یحتمل ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... من بی سر و پا ، ولی شوری به سر پایین پا با هر نفسم عشقم اینه به محرم برسم ثانیه به ثانیه ، تو دلم طوفانیه باشه هر جا روضتون بی بی زهرا بانیه توی روضت حالیه ، آقا دستم خالیه میرسم من با تو به مقامات عالیه ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... با چشمای خیس ، بر حسینیه ی دل سینه زنید جان ها به فدات ، روز به روز زیاد میشن سینه زنات تا حرم نیست فاصله ، سینه زن ها هَروله کی دلش تو علقمه ست کی دلش تو مقتله باید امشب سیدی برات مارو بدی چقد از تو دَم زدم خودت آقا شاهدی ... حسین ارباب ، حسین ارباب ، حسین ارباب ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟ اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!! در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه ! تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟ گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟ در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه ! یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟ اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ، تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟ دست گناهکار مرا روز رستخیز ، یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟ التماس دعا 😭😭😭 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
كمتر بر این غریب بدون كفن بزن این ضربه ی دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اینقدر این شهید مرا زیر و رو نكن مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند قبول كن كه شبیه حصیر افتادی قبول كن ته گودال گیر افتادی مخواه تا كه سر من به گریه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی بگو چكار كنم از تو دست بردارند برای پیكر تو یك لباس بگذارند میان گریه ی من این سنان چه می خندد دهان باز تو را نیزه دار می بندد آهای شمر عبا را كسی ربود برو بیا النگوی من را بگیر و زود برو برای غارت پیراهنت بمیرم من چرا لباس ندارد تنت بمیرم من قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند بلند مرتبه شاه مرا زمین زده اند شاعر:علی اکبر لطیفیان ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
🖤شام غریبان🖤 اندک اندک لحظه ی شام غریبان می شود خیمه ها می سوزد و عالم پریشان می شود اشک ها ی آسمان خشکیده از هول و هراس آب هم شرمنده ی سردار عطشان می شود روز عاشورا خبر گوید زمین از سِّر خود نیزه ها می بارد و یکباره طوفان می شود ماه بانویی سه ساله می دود از خیمه ای پای نازش زخمی از خار مغیلان می شود عرش صیحه می زند ، می نالد از این ماجرا فاطمه می آید و محشر نمایان می شود پیکر پاک شهیدان ، بی کفن روی زمین قطعه قطعه زیر آن سُّمِّ ستوران می شود دست و پای کودکان زنجیر سوزان بسته اند یوسف زهرا بیا ، زینب هراسان می شود بی کس و تنها و بی یاور اسیری می روند از برای عمه اش، سجاد گریان می شود خدیجه درستی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
💠 آیا می دانید؟ در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟ آیا میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدند که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین 😭 ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی میشود . 👇👇👇👇👇👇 *تِزورونی اَعاهِـدکُم* به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم ▪ *تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم* می‌دانید که من شفيع شمایم ▪ *أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم* اسامی‌تان را ثبت می‌کنم ▪ *هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید ▪ *وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه* قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او ▪ *أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه* من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید ▪ *یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه* ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید ▪ *عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه* بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران! ▪ *تواسینی شَعائرْکُم* عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد ▪ *تْرَوّینی مَدامِعْـکُم* و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند ▪ *اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم* من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ* خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید ▪ *إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ* آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما ▪ *وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر* قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر ▪ *اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ* در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم ▪ *عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم* در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم ▪ *مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم* پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی* ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید ▪ *تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟* می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟ ▪ *بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی* به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب ▪ *صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی* و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد ▪ *کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ* تیر هجرت کمرم را شکست ▪ *نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ* بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید ▪ *اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ* سفارش این پرچم را به شما می‌کنم ▪ *هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ* ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید ▪ *اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ* حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست ▪ *وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ* قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم ▪ *یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ* زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم ▪ *اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ* برادر زینب به خاطرتان شاد شد ▪ *هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم* خوش آمدید صدایتان می‌زند ▪ *یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم* مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی* زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید: ▪ *تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!* کاش در جنگ حاضر می‌شدید ▪ *ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی* که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند ▪ *و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی* با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند ▪ *تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره* صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت ▪ *اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم* شما را بر این مصیبت می‌گریانم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من،‌خوش آمدید. ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》