eitaa logo
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
3.4هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
8.7هزار ویدیو
386 فایل
🌺براے بهره‌منـבے از پیامبر ص و سایر ائمه(علیهم السلام) نیز بایـב از واسطه‌ے ؋ـیض الهے بهره‌منـב گشت و از בریچه‌ے وجوב حجت زماט از انوار سایر معصومین(علیهم السلام) بهرـہ منـב شـב.تمام سعاבت و شقاوت انساט בرگرو معر؋ـت امام زماט عج اللـہ است‌ 🌼 @cyber_2017
مشاهده در ایتا
دانلود
☘🌺☘🌸☘🌼☘🌺☘🌸☘🌼 🌀ابن رفاعه بن رافع 🔷طبری می‌نویسد: هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از ربذه به بصره، برای سرکوب سپاه ناکثین، عزیمت نمود، فرزند رفاعة بن رافع ایستاد و عرضه داشت: ای امیر مؤمنان! چه قصدی دارید و با ما کجا خواهید رفت؟ » ✨حضرت در پاسخ فرمود: «أما الذی نُرید و ننوی فالاصلاح، إن قبلوا منّا و أجابونا إلیه؛ ما قصد و نیت مان اصلاح است، اگر اصلاح و آرامش را از ما بپذیرند و به خواست ما جواب دهند، ما هم می‌پذیریم و جنگی نداریم. » ابن رفاعه پرسید: اگر حاضر به اصلاح نشدند و شما را اجابت نکردند؟ ✨حضرت فرمود: «نَدعُهم بعذرهم و نعطیهم الحق و نصبر؛ آنها را به عذر خودشان وامی گذاریم و حقوقشان را می‌دهیم و در برابر مخالفتشان صبر می‌کنیم. » باز پرسید: اگر به این مقدار راضی نشدند؟ حضرت فرمود: «نَدَعَهم ما ترکونا؛ مادامی که به روی ما شمشیر نکشند، رهایشان می‌کنیم. » ابن رفاعه پرسید: اگر ما را رها نکردند و مزاحم بودند؟ ✨ حضرت فرمود: «امتنعنا منهم؛ از آنها می‌خواهیم مزاحم ما نباشند» در این جا ابن رفاعه انصاف داد و گفت: بسیار خوب است، و امام علیه السلام را همراهی کرد. (۱). 🌸☘🌺☘🌼 📚تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۷۹. ☘🌺☘🌸☘🌼☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌼☘🌸☘🌺☘ 🌺☘🌼 ☘ 🌀 گفتگوی ابو الاسود با سران ناکثین هنگامی که خبر حرکت طلحه و زبیر و عایشه و سپاهیان آنها به عثمان بن حنیف (والی امیرالمؤمنین در بصره) رسید که در «حضر ابی موسی» نزدیکی بصره اردو زده اند، فوری دو شخصیت بزرگ بصره «ابو الاسود دوئلی» و «عمران بن حصین» را نزد عایشه فرستاد تا از مقصد و مقصود آنها آگاه شود. ابو الاسود نخست نزد عایشه رفت و از او پرسید: هدف شما از لشکرکشی چیست؟ عایشه موضوع خون خواهی عثمان را مطرح کرد. ابو الاسود گفت: کسی از قاتلان عثمان در بصره نیست. عایشه گفت: راست می‌گویی قاتلین عثمان در مدینه و همراه علی بن ابی طالب هستند؛ اما من آمده‌ام تا مردم بصره را برای جنگ با علی بن ابی طالب آماده کنم؛ آیا چگونه از تازیانه عثمان بر شما خشمگین باشم ولی از شمشیرهای شما بر عثمان به خشم نیایم؟ ابو الاسود گفت: تو را با تازیانه و شمشیر چه کار؟ و باز افزود: تو باید به دستور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خانه بمانی و بیرون نیایی، و مشغول تلاوت قرآن باشی، جنگ و جهاد بر زنان روا نیست و خون خواهی کسی هم بر عهده زنان گذاشته نشده است و به علاوه علی به عثمان از تو سزاوارتر و از لحاظ خویشاوندی نزدیک تر است؛ زیرا هر دو از نسل عبد مناف هستند. عایشه گفت: من از این راهی که آمده ام، باز نمی گردم و کاری را که برای آن آمده ام، انجام می‌دهم. سپس از ابو الاسود پرسید: آیا می‌پنداری کسی اقدام به جنگ با من خواهد کرد؟ ابو الاسود گفت: آری به خدا سوگند، جنگی که سست ترین آن هم بسیار شدید خواهد بود. ابو الاسود چون دید نصیحت و گفت و گوهایش با عایشه مؤثر واقع نشد، برخاست و با «عمران بن حصین» پیش زبیر رفت و او را نیز نصیحت کرد و گفت: ای زبیر (ای ابا عبداللَّه)، مردم هنوز به یاد دارند که در جریان بیعت با ابوبکر آن روز تو شمشیر به دست داشتی و می‌گفتی هیچ کس برای خلافت سزاوارتر از پسر ابی طالب نیست و اکنون این حرکت تو کجا و کار آن روزت کجا؟! زبیر نیز سخن از خون خواهی عثمان به میان آورد. ابو الاسود پاسخ او را داد و گفت: تو خوب می‌دانی که عثمان در بصره کشته نشده است تا در این جا خونش را مطالبه کنی؟ و نیز تو بهتر از ما قاتلان او را می‌شناسی! و به ما خبر رسیده که تو با طلحه و عایشه، مردم را در قتل عثمان تشویق می‌کردید، اکنون برای چه به دنبال قاتلین او می‌گردید. آیا مگر در شورای خلافت، بیعت با علی علیه السلام با رضایت تو نبود که امروز آن را نقض می‌کنی؟ زبیر که پاسخ مناسبی نداشت، گفت: پیش طلحه برو، ببین چه می‌گوید!! سپس ابو الاسود و عمران با طلحه ملاقات کردند و در گفت و گوی با او دریافتند که او برای جنگ از عایشه و زبیر مصمم تر است. از این رو به بصره بازگشتند و گزارش خود را به اطلاع ابن حنیف (استاندار وقت) رساندند و یادآور شدند که برای مقابله با ناکثین کمر همت ببندد. عثمان بن حنیف به مکه و مدینه سوگند یاد کرد که می‌جنگم و کارزار را پی می‌گیرم، لذا دستور داد منادی ندا دهد که مردم سلاح‌ها را بردارند و آماده کارزار و جنگ شوند. (۱). ☘🌺☘🌸☘ 📚ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۳۱۳ و ج ۶، ص ۲۲۶؛ الجمل، ص ۲۷۴ و با کمی تفاوت تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۶۱. ☘🌺☘🌸☘🌼☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌸☘🌺☘🌼☘🌸☘🌺☘🌼🌺☘🌼☘ ☘🌸☘ 🌼 🔷 ابو الاسود دوئلی (ظالم بن عمرو) اشاره نام او، ظالم فرزند عمرو و کنیه اش «ابو الاسود دوئلی» است. وی از علمای تابعین (۱) و شجاعان و شعرا و خطبای نامی عصر خویش بود. او زمان رسول خداصلی الله علیه و آله را درک کرد، ولی حضرت را ندیده است، از این رو در زمره تابعین است. البته «ابو عبیده» می‌گوید: او در جنگ بدر در رکاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جنگیده است. اما دیگران این قول را تأیید نکرده اند. ابوالاسود از اصحاب و موالیان امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام بود و هم چنین از طرف عمر بن خطاب، عثمان و حضرت علی علیه السلام در بعضی بلاد اسلامی حاکم بوده؛ وی در زمان خلافت عمر بن خطاب به بصره هجرت کرد و در عصر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام شمشیر زد و پس از آن از سوی امام علی علیه السلام حاکم بصره شد. (۲). ابو الاسود شخصی حاضر جواب و دارای اشعار زیبایی بود، او با ارشاد و راهنمایی امیرالمؤمنین علیه السلام اولین کتاب را در علم نحو نوشت و قرآن را نقطه گذاری کرد. وی سرانجام در سال ۶۹ هجری به سن ۸۵ سالگی به مرض طاعون در بصره از دنیا رفت. (۳). * تابعین؛ به کسانی گفته می‌شود که هم عصر با پیامبر صلی الله علیه و آله نبوده و با اصحاب هم زمان بوده اند و یا در عصر آن حضرت بوده اند، ولی موفق به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشدند؛ چنان چه درباره اویس در رجال کشی، ص ۹۹ ذیل حدیث ۱۵۶ آمده است: «اویس از بهتر تابعین است؛ زیرا او در عصر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود و اسلام آورده، اما مصاحب آن حضرت صلی الله علیه و آله نبوده و حضرت را هم ندیده است. » 📚اسدالغابه، ج ۳، ص ۶۹. تهذیب التهذیب، ج ۱۰، ص ۱۳؛ الاغانی، ج ۱۲، ص ۳۸۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۱۱۹. ☘🌺☘🌸☘🌼☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌺☘🌸☘🌼☘🌺☘🌸☘🌼 🌸☘ ☘ 🔷 گفتگوی ابو الاسود با سران ناکثین هنگامی که خبر حرکت طلحه و زبیر و عایشه و سپاهیان آنها به عثمان بن حنیف (والی امیرالمؤمنین در بصره) رسید که در «حضر ابی موسی» نزدیکی بصره اردو زده اند، فوری دو شخصیت بزرگ بصره «ابو الاسود دوئلی» و «عمران بن حصین» را نزد عایشه فرستاد تا از مقصد و مقصود آنها آگاه شود. ابو الاسود نخست نزد عایشه رفت و از او پرسید: هدف شما از لشکرکشی چیست؟ عایشه موضوع خون خواهی عثمان را مطرح کرد. ابو الاسود گفت: کسی از قاتلان عثمان در بصره نیست. عایشه گفت: راست می‌گویی قاتلین عثمان در مدینه و همراه علی بن ابی طالب هستند؛ اما من آمده‌ام تا مردم بصره را برای جنگ با علی بن ابی طالب آماده کنم؛ آیا چگونه از تازیانه عثمان بر شما خشمگین باشم ولی از شمشیرهای شما بر عثمان به خشم نیایم؟ ابو الاسود گفت: تو را با تازیانه و شمشیر چه کار؟ و باز افزود: تو باید به دستور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خانه بمانی و بیرون نیایی، و مشغول تلاوت قرآن باشی، جنگ و جهاد بر زنان روا نیست و خون خواهی کسی هم بر عهده زنان گذاشته نشده است و به علاوه علی به عثمان از تو سزاوارتر و از لحاظ خویشاوندی نزدیک تر است؛ زیرا هر دو از نسل عبد مناف هستند. عایشه گفت: من از این راهی که آمده ام، باز نمی گردم و کاری را که برای آن آمده ام، انجام می‌دهم. سپس از ابو الاسود پرسید: آیا می‌پنداری کسی اقدام به جنگ با من خواهد کرد؟ ابو الاسود گفت: آری به خدا سوگند، جنگی که سست ترین آن هم بسیار شدید خواهد بود. ابو الاسود چون دید نصیحت و گفت و گوهایش با عایشه مؤثر واقع نشد، برخاست و با «عمران بن حصین» پیش زبیر رفت و او را نیز نصیحت کرد و گفت: ای زبیر (ای ابا عبداللَّه)، مردم هنوز به یاد دارند که در جریان بیعت با ابوبکر آن روز تو شمشیر به دست داشتی و می‌گفتی هیچ کس برای خلافت سزاوارتر از پسر ابی طالب نیست و اکنون این حرکت تو کجا و کار آن روزت کجا؟! زبیر نیز سخن از خون خواهی عثمان به میان آورد. ابو الاسود پاسخ او را داد و گفت: تو خوب می‌دانی که عثمان در بصره کشته نشده است تا در این جا خونش را مطالبه کنی؟ و نیز تو بهتر از ما قاتلان او را می‌شناسی! و به ما خبر رسیده که تو با طلحه و عایشه، مردم را در قتل عثمان تشویق می‌کردید، اکنون برای چه به دنبال قاتلین او می‌گردید. آیا مگر در شورای خلافت، بیعت با علی علیه السلام با رضایت تو نبود که امروز آن را نقض می‌کنی؟ زبیر که پاسخ مناسبی نداشت، گفت: پیش طلحه برو، ببین چه می‌گوید!! سپس ابو الاسود و عمران با طلحه ملاقات کردند و در گفت و گوی با او دریافتند که او برای جنگ از عایشه و زبیر مصمم تر است. از این رو به بصره بازگشتند و گزارش خود را به اطلاع ابن حنیف (استاندار وقت) رساندند و یادآور شدند که برای مقابله با ناکثین کمر همت ببندد. عثمان بن حنیف به مکه و مدینه سوگند یاد کرد که می‌جنگم و کارزار را پی می‌گیرم، لذا دستور داد منادی ندا دهد که مردم سلاح‌ها را بردارند و آماده کارزار و جنگ شوند. (۱). ☘🌺☘🌸☘ 📚ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۳۱۳ و ج ۶، ص ۲۲۶؛ الجمل، ص ۲۷۴ و با کمی تفاوت تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۶۱. ☘🌸☘🌺☘🌼☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌺☘🌸☘🌼☘🌺☘🌸☘🌼🌸☘ ☘ 🔷ابو الاسود به همراه امام در بیت المال بصره 🔶ابو الاسود نقل می‌کند: هنگامی که سران گروه ناکثین، «عثمان بن حنیف» را با اکراه از بصره بیرون کردند، طلحه و زبیر وارد بیت المال شدند و به اطراف و جوانب آن محل دقت کردند، چون طلا و نقره بسیار دیدند، گفتند: این غنایمی است که خداوند وعده آن را به ما داده و در اختیار ما خواهد بود. ابو الاسود می‌گوید: این سخنان را درباره بیت المال از این دو شنیدم تا این که پس از پیروزی سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بر آنها، حضرت علی علیه السلام با گروهی از از مهاجر و انصار که من هم در میانشان بودم، به بیت المال بصره وارد شد؛ چون چشمش به آنچه در آن بود افتاد، فرمود: یا صفراء و یا بیضاء، غُرّی غیری، المالُ یعسوبُ الظلمة و أنا یعسوب المؤمنین؛ ای طلاها و نقره ها، دیگری را بفریبید، همانا مال، رئیس ستمگران است و من رئیس مؤمنانم. ابو الاسود می‌گوید: به خدا قسم علی علیه السلام هیچ توجهی به آن اموال نکرد و گویا خاک بی ارزشی نیست. از دیدن این منظره تعجب کردم و با خود گفتم: آنها چه گفتند و علی چه می‌گوید، آنها دنبال دنیا بودند اما علی علیه السلام دنبال آخرت است. در این جا بصیرت و شناختم نسبت به حضرت بیشتر شد. (۱). * 📚الجمل، ص ۲۸۵. ☘🌼☘🌸☘🌺☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘️🌺☘️🌸☘️🌼☘️🌺☘️🌸☘️🌼☘️🌸☘️ 🌸 💠ابو الاسود به همراه امام در بیت المال بصره ابو الاسود نقل می‌کند: هنگامی که سران گروه ناکثین، «عثمان بن حنیف» را با اکراه از بصره بیرون کردند، طلحه و زبیر وارد بیت المال شدند و به اطراف و جوانب آن محل دقت کردند، چون طلا و نقره بسیار دیدند، گفتند: این غنایمی است که خداوند وعده آن را به ما داده و در اختیار ما خواهد بود. ابو الاسود می‌گوید: این سخنان را درباره بیت المال از این دو شنیدم تا این که پس از پیروزی سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بر آنها، حضرت علی علیه السلام با گروهی از از مهاجر و انصار که من هم در میانشان بودم، به بیت المال بصره وارد شد؛ چون چشمش به آنچه در آن بود افتاد، فرمود: یا صفراء و یا بیضاء، غُرّی غیری، المالُ یعسوبُ الظلمة و أنا یعسوب المؤمنین؛ ای طلاها و نقره ها، دیگری را بفریبید، همانا مال، رئیس ستمگران است و من رئیس مؤمنانم. ابو الاسود می‌گوید: به خدا قسم علی علیه السلام هیچ توجهی به آن اموال نکرد و گویا خاک بی ارزشی نیست. از دیدن این منظره تعجب کردم و با خود گفتم: آنها چه گفتند و علی چه می‌گوید، آنها دنبال دنیا بودند اما علی علیه السلام دنبال آخرت است. در این جا بصیرت و شناختم نسبت به حضرت بیشتر شد. (۱). * 📚الجمل، ص ۲۸۵. ☘️🌸☘️🌺☘️🌼☘️ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌺☘🌸☘🌼☘🌺☘🌸☘🌼🌸☘ ☘ 💠 ابو الاسود در مسند قضا «ابن إخوه» حکایت می‌کند: امیرالمؤمنین علیه السلام ابو الاسود دوئلی را به منصب قضا منصوب و پس از مدت کوتاهی او را عزل کرد. وقتی ابو الاسود فرمان عزل خود را شنید، نزد امام رفت و علت را پرسید. امام علیه السلام فرمود: اگر چه تو در دعوای خود صادق و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای، لکن بازرسان من گزارش داده اند که در هنگام محاکمه، صدای تو بلندتر از صدای متخاصمان بوده؛ بدین جهت تو را عزل کردم. (۱). ابوالاسود، خیرخواه امام بود، و نارسایی‌هایی که از برخی کارگزاران مشاهده می‌کرد، گوشزد می‌نمود؛ از جمله خبر خیانت ابن عباس به بیت المال و فرار او را به مکه گزارش کرد. (۲). ابو الاسود در سوگ امیرالمؤمنین علیه السلام و بیعت با امام حسن علیه السلام پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام ابو الاسود بر فراز منبر رفت و خطبه جالبی ایراد کرد و چنین گفت: ای مردم! مردی از دشمنان خدا که از دین خارج شده، امیرالمؤمنین علیه السلام را - که خداوند چهره اش را با کرامت گرداند و او را پاداش عنایت کند - در حالتی که برای تهجد و نماز شب به مسجد آمده بود و در شبی که امید می رفت، شب قدر باشد، به قتل رسانید. آه! چه شهید بزرگواری که خداوند مقتل و روحش را گرامی بدارد، همانا روحش با نیکی و پرهیزگاری و ایمان و احسان به سوی خدا عروج کرد و با خاموش شدن نورش، نور خدا در روی زمین خاموش گشت و بعد از این، دیگر روشن نمی گردد و رکنی از ارکان خدا از بین رفت که دیگر کسی مثل او نمی آید. در مقابل این مصیبت از خدا طلب صبر می‌کنیم. «إنا للَّه و انا الیه راجعون». سلام و رحمت خدا بر آن و روزی که او به دنیا آمد و روزی که به شهادت رسید و روزی که زنده و مبعوث خواهد شد. » سپس بسیار گریست، بعد مردم را به امامت امام حسن علیه السلام سفارش کرد و مطالبی در عظمت حضرت حسن علیه السلام بیان کرد؛ به دنبال سخنان وی، مردم با امام حسن علیه السلام بیعت کردند. (۳) وی سوگ سروده‌هایی هم در رثای امام علی علیه السلام دارد. (۴). * 📚معالم القربه، ص ۲۰۳. ر. ک: عقد الفرید، ج ۴، ص ۳۵۴. الاغانی، ج ۱۲، ص ۳۸۰. ر. ک: اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۰۳ در مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۲۸ و الاغانی، ج ۱۲، ص ۳۱۸. ☘🌸☘🌼☘🌺☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘🌺☘🌼☘🌺☘🌸☘🌼☘🌸 🌸☘ ☘ 💠 عشق ابوالاسود با علی علیه السلام 🔷روزی زیاد بن ابیه از ابوالاسود درباره به علاقه او به حضرت علی علیه السلام پرسید، ابوالاسود گفت: همانا محبت علی علیه السلام دائماً در قلب من زیاد می‌شود، چنانچه محبت معاویه در قلب تو زیاد می‌شود، پس همانا من به محبت علی، خدا و دار آخرت را می‌جویم، و تو به محبت معاویه، دنیا و زیبایی‌های آن را می‌طلبی. سپس با اشعاری حالت خود و زیاد را مجسم نمود. (۱). * 📚ربیع الابرار، ج ۳، ص ۴۷۹. ☘🌺☘🌸☘🌼 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍 🌺☘ ☘🌸 🌼☘🌺☘🌸☘🌼☘🌺☘🌸☘
☘🌸☘🌺☘🌼☘🌸☘🌺☘🌼🌺☘🌼 ☘🌸 🌼 💠 ابو الهیثم بن تیهان (مالک بن تیهان) اشاره مالک فرزند تیهان فرزند مالک انصاری و معروف به «ابو الهیثم بن تیهان» است. او از چهره‌های سرشناس قبیله اوس و از اصحاب جلیل القدر رسول خداصلی الله علیه و آله و یکی از برجسته ترین یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام است. قبل از ظهور پیامبر، از بت و بتکده متنفر بود و به وحدانیت و یگانگی خدا ایمان داشت و اعتقاد خود را آشکارا اظهار می‌نمود. وی اشعاری در رثای پیامبر و تجلیل از مقام شامخ امیرالمؤمنین علیه السلام سروده است. ابن تیهان در تمامی غزوه‌های صدر اسلام در رکاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جنگید (۱) و از کسانی است که روایت غدیر را نقل کرده است. (۲). ☘🌺☘🌼☘🌸☘ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍