┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_18_نهج_البلاغه؛#نکوهش اختلاف
✨و من كلام له (علیه السلام) في ذم اختلاف العلماء في الفتيا و فيه يذم أهل الرأي و يكل أمر الحكم في أمور الدين للقرآن:
ذم أهل الرأي:
تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ، ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ؛ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ، أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟
الحكم للقرآن:
أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ، أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى؟ أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً، فَقَصَّرَ الرَّسُولُ (صلی الله علیه وآله) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ؟
📕ترجمه:(نكوهش از اختلاف رأى عالمان در احكام قطعى اسلام):
1️⃣. نكوهش اهل رأى (خودمحورى در قضاوت):
دعوايى نسبت به يكى از احكام اجتماعى نزد عالمى مى برند كه با رأى خود حكمى صادر مى كند.(1) پس همان دعوا را نزد ديگرى مى برند كه او درست بر خلاف رأى اوّلى حكم مى دهد. سپس همه قضات نزد رييس خود كه آنان را به قضاوت منصوب كرده، جمع مى گردند. او رأى همه را بر حق مى شمارد.(2) در صورتى كه خدايشان يكى، پيغمبرشان يكى، و كتابشان يكى است. آيا خداى سبحان، آنها را به اختلاف، امر فرمود، كه اطاعت كردند يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند.
2️⃣. مبانى وحدت امّت اسلامى:
آيا خداى سبحان، دين ناقصى فرستاد و در تكميل آن از آنها استمداد كرده است آيا آنها شركاء خدايند كه هر چه مى خواهند در احكام دين بگويند و خدا رضايت دهد.(3) آيا خداى سبحان، دين كاملى فرستاد پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ابلاغ آن كوتاهى ورزيد؟
______________________________
(1) اشاره به علم: نس NESS (علم فتوى).
(2) آنها كه پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از عترت فاصله گرفتند، حلال را حرام و حرام را حلال مى كردند، و به خود اجازه مى دادند كه با قياس و رأى خود احكام دين را به دلخواه تغيير دهند. تنها عمر در حكومت ده ساله خود 94 حلال را حرام اعلام كرد، و نسبت به حجّ تمتّع و متعه گفت: تا ديروز حلال بود، من امروز آن را حرام اعلام مى كنم. (انا احرّمهما)! «تفسير مفاتيح الغيب، فخر رازى، ج 10، ص 54».
(3) در نفى تفكّر «اصلاح و باز سازى دين» يا «قبض و بسط تئوريك شريعت» يا اينكه مى گويند، (دين تفكّر بشرى است) مى باشد.
📖شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 626-608
📜خطبه در يك نگاه:
📃اين خطبه همان گونه كه اشاره كرديم، به عقيده بعضى از محققان جزيى از خطبه گذشته بوده است كه در كلام «سيّد رضى» از هم جدا شده است و محتوا و مضمون آن نيز گواهى بر همين معنى مى دهد، چرا كه در خطبه گذشته سخن از قضات ناآگاه و ناصالح بود كه با داوريهاى نادرست خود، امنيّت جان و مال مردم را به خطر مى افكنند و منشأ مفاسد بسيارى در سطح جامعه مى گردند. در اين خطبه نيز سخن از قضاتى به ميان آمده كه تكيه بر دلايل سست و بى اساسى همچون «قياس» و «رأى» و «استحسان» مى كنند و نتايج نادرستى از آن مى گيرند و از آن بدتر اين كه رئيس آنها آراى ضدّ و نقيض همه آنها را «حكم اللّه مى شمرد» و مطابق با واقع مى داند.
❇️سپس امام (ع) به ابطال نظريه تصويب (نظريه اى كه مى گويد آرا قضات و فتواى فتوا دهندگان هر چند با يكديگر در تضاد باشد همگى مطابق واقع و بر وفق حكم الهى است) مى پردازد و با تحليل بسيار دقيق و بيان موزون و مستدلّى اين عقيده را ابطال مى فرمايد و راه را براى وصول به حق، در اين مسأله مهم اسلامى كه بسيارى در آن سرگردان شده اند، كاملا هموار مى سازد.
اين خطبه در سه بخش خلاصه مى شود: بخش اوّل، سخن از طرز كار قضاتى به ميان مى آورد كه در مسير تصويب حركت مى كنند و همه آراى ضدّ و نقيض را «حكم اللّه» مى شمرند. بخش دوّم به ابطال اين نظريه مى پردازد و در بخش سوّم به تناسب، از عظمت قرآن سخن مى گويد كه مرجع حلّ همه مشكلات و اختلافات است.
#ادامه_دارد #قسمت_یکم_بخش_اول_خطبه_18_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍