☘️🌾🍃🌷🌿🥀🕊
🥀🌿🌾
🍀🌷
🍃
#نامه_دهم_نهج_البلاغه
🌴ترجمه و شرح نامه 10 نهج البلاغه؛ بخش اول: نصایح امیرالمؤمنین به معاویه
🌟و من كتاب له (علیه السلام) [إلى معاوية] إليه أيضا:
وَ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا تَكَشَّفَتْ عَنْكَ جَلَابِيبُ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَبَهَّجَتْ بِزِينَتِهَا وَ خَدَعَتْ بِلَذَّتِهَا؟ دَعَتْكَ فَأَجَبْتَهَا وَ قَادَتْكَ فَاتَّبَعْتَهَا وَ أَمَرَتْكَ فَأَطَعْتَهَا؛ وَ إِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَقِفَكَ وَاقِفٌ عَلَى مَا لَا يُنْجِيكَ مِنْهُ [مُنْجٍ] مِجَنٌّ. فَاقْعَسْ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ وَ خُذْ أُهْبَةَ الْحِسَابِ وَ شَمِّرْ لِمَا قَدْ نَزَلَ بِكَ وَ لَا تُمَكِّنِ الْغُوَاةَ مِنْ سَمْعِكَ؛ وَ إِلَّا تَفْعَلْ، أُعْلِمْكَ مَا أَغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِكَ، فَإِنَّكَ مُتْرَفٌ قَدْ أَخَذَ الشَّيْطَانُ مِنْكَ مَأْخَذَهُ وَ بَلَغَ فِيكَ أَمَلَهُ وَ جَرَى مِنْكَ مَجْرَى الرُّوحِ وَ الدَّمِ. وَ مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ وَ لَا شَرَفٍ بَاسِقٍ؟ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ لُزُومِ سَوَابِقِ الشَّقَاءِ، وَ أُحَذِّرُكَ أَنْ تَكُونَ مُتَمَادِياً فِي غِرَّةِ الْأُمْنِيَّةِ، مُخْتَلِفَ الْعَلَانِيَةِ وَ السَّرِيرَةِ.
✨ترجمه:از نامه آن حضرت (ع) به معاويه:
چه مى كنى اگر اين حجابهاى دنيوى، كه خود را در آنها پوشيده اى، به كنارى روند دنيايى كه آرايه هايش به زيبايى جلوه گرند و خوشيها و لذتهايش فريبنده است. دنيا تو را به خود فراخواند و تو پاسخش دادى، و تو را در پى خود كشيد و از پى او رفتى و فرمانت داد و اطاعتش كردى. چه بسا، بناگاه، كسى تو را از رفتن باز دارد، به گونه اى كه هيچ سپرى تو را از آسيب او نرهاند. پس عنان بكش و از تاختن باز ايست، و براى روز حساب توشه اى برگير، و براى رويارويى با حادثه اى كه در راه است، دامن بر كمر زن، و به سخن گمراهان گوش فرامده. و اگر نكنى تو را از چيزى كه از آن غافل مانده اى، مى آگاهانم. تو مردى هستى غرقه در ناز و نعمت. شيطانت به بند كشيده و آرزوى خويش در تو يافته است و اينك در سراسر وجود تو چون روح و خون در جريان است.
اى معاويه، از چه زمان شما زمامداران رعيّت و واليان امر امّت بوده ايد و حال آنكه، نه در دين سابقه اى ديرين داريد و نه در شرف مقامى رفيع. پناه مى بريم به خدا از شقاوتى دامنگير. و تو را بر حذر مى دارم از اين كه، همچنان، مفتون آرزوهاى خويش باشى و نهانت چون آشكارت نباشد.
شرح و تفسیر:از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را نيز به معاويه نوشته است.(1)
#ادامه_دارد #قسمت_یک
☘️🌾🍃🌷🌿🥀
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
☘️🌾🍃🌷🌿🥀🕊
🥀🌿🌾
🍀🌷
🍃
#نامه_دهم_نهج_البلاغه
🌴ترجمه و شرح نامه 10 نهج البلاغه؛ بخش اول: نصایح امیرالمؤمنین به معاویه
💠نامه در یک نگاه:
🌀این نامه در حقیقت از چهار بخش تشکیل یافته است: در بخش اوّل امام(علیه السلام) معاویه را نصیحت مى کند و نسبت به سرنوشتش در قیامت و عواقب کارهایش هشدار مى دهد، هر چند او را اسیر شیطان مى داند و امید چندانى به هدایت او ندارد.
💠در بخش دوم این نکته را به معاویه گوشزد مى کند که چگونه مى خواهد زمامدارى امّت اسلامى را بر عهده بگیرد درحالى که نه سابقه درخشانى در اسلام دارد و نه از خانواده شریف و با تقوایى است.
در بخش سوم این نکته را گوشزد مى فرماید که چرا دعوت به جنگ کرده اى مردم را رها کن و تنها به میدان بیا و با من نبرد تن به تن کن تا تکلیف مسلمانان روشن گردد و گذشته تاریخ اسلام را که طعم شمشیر را بر جد و برادر و دایى ات نشاندم به یاد تو آورد.
❇️بالاخره در بخش چهارم بهانه خونخواهى عثمان را مطرح مى فرماید و مى گوید: تو به خوبى مى دانى چه کسى قاتل عثمان بوده است چرا به سراغ او نمى روى؟ در پایان مى فرماید: مى بینم که در میدان جنگ، ضجه و ناله لشکرت بلند مى شود و شکست بعد از شکست دامنت را مى گیرد و سرانجام به کتاب خدا پناه مى برى در حالى که به آن ایمان ندارى.
🔰نگاهى به آينده تاريک:اين نامه آغازى دارد که مرحوم سيّد رضى آن را در نهج البلاغه نياورده است. امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه بعد از حمد و ثناى الهى و اشاره به زودگذر بودن دنيا و زندگى آن، خطاب به معاويه مى فرمايد: اى معاويه تو ادعاى چيزى مى کنى که اهلش نيستى; نه در گذشته و نه در حال. نه دليل بر مدعاى خود (لياقت حکومت بر مسلمانان) دارى و نه شاهدى از قرآن مجيد و نه سخنى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه وآله). آن گاه دست او را گرفته و به عواقب زندگى دنيا برده و وقوف او را در قيامت در پيشگاه خدا در نظرش مجسم مى کند شايد از خطاهاى خود باز گردد و در صراط مستقيم گام نهد; مى فرمايد: «چه خواهى کرد آن گاه که لباسهاى (پر زرق و برق) اين دنيا را که در آن فرو رفته اى از تنت برگيرند، دنيايى که با زينت هايش خود را جلوه داده و با لذت هايش (تو را) فريب داده است»; (وَکَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا تَکَشَّفَتْ عَنْکَ جَلاَبِيبُ(2) مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَبَهَّجَتْ(3) بِزِينَتِهَا وَ خَدَعَتْ بِلَذَّتِهَا).
سپس مى افزايد: «اين دنيا تو را فرا خواند و اجابتش نمودى و زمامت را به دست گرفت و به دنبالش رفتى، فرمانت داد اطاعتش کردى»; (دَعَتْکَ فَأَجَبْتَهَا، قَادَتْکَ فَاتَّبَعْتَهَا، وَأَمَرَتْکَ فَأَطَعْتَهَا).
📚1 . سند نامه: اين نامه را نصر بن مزاحم که قبل از سيّد رضى مى زيسته، در کتاب صفين آورده و بعد از سيّد رضى ابن عساکر در تاريخ دمشق در شرح حال معاويه آن را نقل کرده البتّه آنچه را مرحوم سيّد رضى آورده تمام نامه نيست و نامه آغازى دارد که در مصادر نهج البلاغه آمده است (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 220). نامه مزبور ذيلى هم دارد که در کتاب تمام نهج البلاغه آمده است.
2 . «جلابيب» جمع «جلباب» بر وزن «مفتاح» (اين واژه به کسر جيم و فتح آن هر دو گفته مى شود و به معناى چادر و پارچه اى است تمام بدن را مى پوشاند و به پيراهن بلند و گشاد نيز اطلاق شده است).
3 . «تبهّجت» از ريشه «بهج» و «بهجة» به معناى زيبايى و طراوت گرفته شده و «تبهّج» به معناى مسرور شدن به سبب زيبايى است.
#ادامه_دارد #قسمت_دوم
☘️🌾🍃🌷🌿🥀
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍