eitaa logo
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
3.3هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
7.5هزار ویدیو
378 فایل
🌺براے بهره‌منـבے از پیامبر ص و سایر ائمه(علیهم السلام) نیز بایـב از واسطه‌ے ؋ـیض الهے بهره‌منـב گشت و از בریچه‌ے وجوב حجت زماט از انوار سایر معصومین(علیهم السلام) بهرـہ منـב شـב.تمام سعاבت و شقاوت انساט בرگرو معر؋ـت امام زماט عج اللـہ است‌ 🌼 @cyber_2017
مشاهده در ایتا
دانلود
[••🌿••]↴ 1⃣یڪ: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [شهر‌سامرا‌در‌حاݪ‌سقوط‌بود. داعش‌هر‌لحظه‌‌مناطق‌بیشترۍ‌را‌تحـت‌سیطـره‌خود‌ قرار‌میداد. طبق‌وعده‌رهبرےایراݩ،‌قرا‌ر‌بود‌سپاه‌قدس‌به‌منطقه‌ اعزام‌شود. نگران‌شرایط‌وخیم‌شهر‌بودم‌ڪه‌ناگـهاݩ‌یڪۍفریاد زد:جݩگنده‌ها‌آمدند. چندجنگݩده‌ایرانۍ‌ڪه‌تمام‌مواضـع‌داعش‌را‌بمباراݩ ڪردند. الله‌اڪبر! الله‌‌اڪبر! همه‌خوشحال‌به‌هم‌تبریڪ‌میگفتیم. به‌یڪےاز‌فرمانده‌هاےبسیج‌گفتم: فرمانده‌سپاه‌قدس‌را‌میشناسۍ؟! گفت:بله! «شخصۍ‌به‌نام‌قاسم‌سݪیمانۍ‌اسٺ.»] ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ |راوۍ‌:امام‌جمعه‌سامࢪا| 「•،ص¹³،¹⁴」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 1⃣یڪ: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [شهر‌سامرا‌در‌حاݪ‌سقوط‌بود. داعش‌هر‌لحظه‌‌مناطق‌بیشترۍ‌
[••🌿••]↴ 2⃣دو: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [درحاݪ‌تمیز‌ڪردن‌ماشینم‌بودم‌ڪه‌ناگهـاݩ‌آقایۍ‌ به‌شانه‌ام‌زد.بامهربانۍ‌گفت: مرابه‌منزلم‌میرسانۍ؟! خواسـتم‌چمــدان‌هایش‌را‌در‌صنـدوق‌بگذارم،‌ولۍ‌ مانع‌شد‌و‌گفت:خودم‌این‌ڪاررا‌انجام‌میدهم! ترافیڪ‌سنگینۍ‌بود. نگاهم‌را‌به‌آیینه‌انداختم.باخودم‌گفتم‌چـقدر‌چـهره این‌مسافر‌،‌شبیه‌سردارسلیمانۍ‌است! آنقدرنگاهش‌ڪردم‌تاخودش‌پرسید: چه‌شده؟چهره‌ام‌برایت‌آشناست؟! گفتم:بله!باسردارسلیمانۍ‌نسبتۍ‌دارید؟ خنــده‌اۍ‌ملیـح‌ڪردو‌گفـت:«من‌خـود‌سلیمانےام» خندیدم‌وگفتم:حاجۍ‌مارو‌دست‌ننداز! سردار‌با‌ماشین‌هاےگرون‌و‌ضـدگلـوله‌تـردد‌میڪنه، محافظ‌داره،‌چطور‌ازماشین‌من‌سر‌درآورده؟!!! بازخندیدوگفت:بخدا‌من‌سلیمانۍ‌ام. از‌من‌پرسید:جواݩ‌زندگۍ‌ات‌چطوره؟! گفتم:شما‌ڪه‌درماشـین‌من‌هســتی،‌هیـچ‌مشڪلۍ ندارم‌و‌زندگۍ‌ام‌خوب‌است.] ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ |راوۍ‌:خود‌سردار| 「•،ص¹⁵،¹⁶」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 2⃣دو: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [درحاݪ‌تمیز‌ڪردن‌ماشینم‌بودم‌ڪه‌ناگهـاݩ‌آقایۍ‌ به‌شانه‌
[••🌿••]↴ 3⃣سه: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [داعش‌به‌دروازه‌هاۍ‌اربیل‌عراق‌رسیده‌بود‌وبیم‌ِآن‌ میرفت‌ڪه‌شهر‌بزودۍ‌اشغال‌شود. ساعت‌۱۲شب‌بود‌ڪه‌حاج‌قاسم‌رسید‌پیش‌مݩ. گفت:تا‌طلوع‌آفتاب،‌صدوبیـست‌فرمانده‌عمـلیاتۍ لبنانۍ‌ازشما‌میخواهم. گفتم:حاجےالان‌دوازده‌شـب‌است.ازکجا‌براےشـما صدوبیست‌فرمانده‌عملیات‌بیاورم؟ گفت:‌راه‌حل‌دیگرےنداریم. این‌تنها‌درخواستش‌ازما‌بود،‌آن‌هـم‌براۍ‌عراق. آن‌شـب‌پیـش‌‌من‌ماند.به‌زحمـت‌توانسـتیم‌شــصت‌ فرمانده‌میدانےجورڪنیم. نمازصبح‌با‌هواپیمایے‌ڪه‌خود‌حاجے‌میرفت،راهۍ‌ دمشق‌وسپس‌عراق‌شدند. حاج‌قاسم‌پیشتاز‌میدان‌بود. برایش‌مهم‌نبودآسیـب‌دیده،‌کُرد،عرب،شـیعه‌،سـنۍ‌ یامسیحی‌است. برایش‌مهم‌نجات‌مظلـوم‌و‌مبارزه‌‌بادشــمنـےبودڪه‌ یک‌ملت‌راآواره‌ڪرده‌بود. سریعـا‌به‌محــل‌درگیرےرفتـندودر‌چـندساعت‌‌همــه چیز‌به‌نفع‌ما‌پیش‌رفت.] ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ |راوۍ‌:سیدحسن‌نصرالله| 「•،ص¹⁷،¹⁸」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 3⃣سه: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [داعش‌به‌دروازه‌هاۍ‌اربیل‌عراق‌رسیده‌بود‌وبیم‌ِآن‌ میرف
[••🌿••]↴ 4⃣چهار: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [هواروبه‌تاریڪۍ‌بود. باخواهرم‌براےخریدمیوه‌بیرون‌رفته‌بودیم. مشـغول‌سوا‌ڪردن‌میــوه‌هاشدیم‌ڪه‌ناخــودآگـاه‌ چهــره‌مردے‌داخل‌ماشین‌جـلوےمـغـازه‌جلب‌توجه‌ ڪرد! چهره‌خیلۍآشنا‌بود‌،ولےبخاطـر‌نـمیآوردم‌ڪیست! خواهرم‌به‌شانه‌ام‌زد‌و‌گفت: چی‌شده؟!چرا‌خشڪت‌زده؟! گفتم:به‌اون‌مرد‌نگاه‌ڪن‌،‌براٺ‌آشنا‌نیست؟! بادقت‌نگاه‌ڪرد‌و‌گفت: چقدر‌شبیه‌سردارسلیمانیه.‌شاید‌خودش‌باشه! خندیدم‌و‌گفتم: چقدر‌ساده‌اےتو! سـردار‌با‌ڪلۍ‌محافـظ‌وماشیــن‌‌ضـدگــلوله‌رفت‌‌و آمد‌میڪنه‌ها! خواهرم‌گفت:ازخودش‌بپرسیم. با‌انگشت‌به‌شیشه‌زدم. مرد‌سرش‌رابالاآورد.‌شیشه‌راپایین‌داد. آب‌دهانم‌روابا‌استرس‌قورت‌دادم‌و‌گفتم: شما‌سردار‌سلیمانےهستید؟! بالبخندۍ‌گفت:علیڪ‌سلام.بله‌من‌سـلیمانےهسـتم. ازتعجب‌دستمان‌را‌روےدهانمان‌گذاشتیم. باذوق‌وشوق‌ازسردار‌یادگارےخواستیم‌. یک‌تسبیح‌ازجیبش‌درآورد‌وبه‌ماداد. وقتۍ‌ازایشان‌خداحافظۍ‌ڪردیم‌سـر‌تسبـیـح‌کمی‌ دعوایمان‌شد.‌من‌میــگفتم‌مال‌من‌و‌خـواهرم‌میـگفت مال‌من. سردار‌،دوباره‌شیشه‌را‌پایین‌دادو‌گفت: بیاییداین‌انگشتر‌را‌هم‌بگیرید‌تا‌دعوایتــان‌نشود! عجب‌رزقۍ‌نصیبمان‌شد.] ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ |راوۍ‌:مردمۍ| 「•،ص²⁰،²¹」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 4⃣چهار: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [هواروبه‌تاریڪۍ‌بود. باخواهرم‌براےخریدمیوه‌بیرون‌رفته
[••🌿••]↴ 5⃣پنج: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [اینجاآمرلۍ،شمال‌عراق،‌شهرےبا‌هجده‌هزار‌ شیعه‌ترڪمن. داعش‌تمام‌روستاهاےاطراف‌را‌گرفـته‌بودوتقـریبابه‌ دروازه‌هاےشهررسیده‌بود. هم‌قسم‌شدیم‌تا‌پاےجان‌از‌شهرمان‌دفاع‌ڪنیم‌هرچه آب‌وغـذاداشتیم‌بین‌خودمان‌تقسیم‌ڪردیم. دورتادورمان‌را‌خاڪ‌ریززدیم.مـردها‌پشـت‌خاڪریز هابودندوزن‌ها‌هم‌درخانه‌مسلح. داعش‌هرروز‌شهر‌را‌باخمپاره‌میڪوبید. چندبار‌جلوی‌تانک‌هایشان‌را‌که‌میخواستندواردشـهر شوند‌راگرفتیم‌. چندروزےبودآذوغـه‌نداشتیم‌و‌هیـچ‌راهـےبرای‌ورود آب‌و‌غذانداشتیم. داعش‌برق‌وآب‌راهم‌قطع‌ڪرد. چاه‌ڪندیم‌ولےبه‌آب‌شور‌رسیدیم. دولت‌برایمـان‌‌بابالگــرد،‌موادغـذایی‌میفرستادولی‌به حدۍ‌نبود‌که‌به‌همه‌برسد. خیلی‌از‌زن‌ها‌وبچه‌هاازبےغذایی‌تلف‌شدند. ۸۰روزازمحاصـره‌۳۶۰درجه‌اےمامیگـذشت.وماهـم‌با قحطےمیجنگیدیم‌و‌هم‌با‌حمله‌بےامان‌داعشۍ‌ها. شب‌بود‌ڪه‌بالگردی‌آمد. یڪ‌فرمانده‌ارشد‌نظـامی‌بود.جانـش‌را‌ڪـف‌دستـش گرفته‌بود‌و‌آمده‌بود‌. دیدنش‌به‌ما‌قوت‌قلب‌داد. اوحاج‌قاسم‌بودو‌اگـر‌او‌نبـود‌آمــرلۍ‌بعـد‌از‌۸۴روز‌آزاد‌ نمیشد. آری.همانطور‌ڪه‌رهبر‌انقلاب‌گفت: تنها‌حاج‌قاسم‌بود‌ڪه‌توانـست‌وارد‌شــهرۍ‌شـودڪه درمحاصره‌۳۶۰‌درجه‌اےدشمن‌است. ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ 「•،ص²²,²³」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 4⃣چهار: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [هواروبه‌تاریڪۍ‌بود. باخواهرم‌براےخریدمیوه‌بیرون‌رفته
[••🌿••]↴ 5⃣پنج: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [اینجاآمرلۍ،شمال‌عراق،‌شهرےبا‌هجده‌هزار‌ شیعه‌ترڪمن. داعش‌تمام‌روستاهاےاطراف‌را‌گرفـته‌بودوتقـریبابه‌ دروازه‌هاےشهررسیده‌بود. هم‌قسم‌شدیم‌تا‌پاےجان‌از‌شهرمان‌دفاع‌ڪنیم‌هرچه آب‌وغـذاداشتیم‌بین‌خودمان‌تقسیم‌ڪردیم. دورتادورمان‌را‌خاڪ‌ریززدیم.مـردها‌پشـت‌خاڪریز هابودندوزن‌ها‌هم‌درخانه‌مسلح. داعش‌هرروز‌شهر‌را‌باخمپاره‌میڪوبید. چندبار‌جلوی‌تانک‌هایشان‌را‌که‌میخواستندواردشـهر شوند‌راگرفتیم‌. چندروزےبودآذوغـه‌نداشتیم‌و‌هیـچ‌راهـےبرای‌ورود آب‌و‌غذانداشتیم. داعش‌برق‌وآب‌راهم‌قطع‌ڪرد. چاه‌ڪندیم‌ولےبه‌آب‌شور‌رسیدیم. دولت‌برایمـان‌‌بابالگــرد،‌موادغـذایی‌میفرستادولی‌به حدۍ‌نبود‌که‌به‌همه‌برسد. خیلی‌از‌زن‌ها‌وبچه‌هاازبےغذایی‌تلف‌شدند. ۸۰روزازمحاصـره‌۳۶۰درجه‌اےمامیگـذشت.وماهـم‌با قحطےمیجنگیدیم‌و‌هم‌با‌حمله‌بےامان‌داعشۍ‌ها. شب‌بود‌ڪه‌بالگردی‌آمد. یڪ‌فرمانده‌ارشد‌نظـامی‌بود.جانـش‌را‌ڪـف‌دستـش گرفته‌بود‌و‌آمده‌بود‌. دیدنش‌به‌ما‌قوت‌قلب‌داد. اوحاج‌قاسم‌بودو‌اگـر‌او‌نبـود‌آمــرلۍ‌بعـد‌از‌۸۴روز‌آزاد‌ نمیشد. آری.همانطور‌ڪه‌رهبر‌انقلاب‌گفت: تنها‌حاج‌قاسم‌بود‌ڪه‌توانـست‌وارد‌شــهرۍ‌شـودڪه درمحاصره‌۳۶۰‌درجه‌اےدشمن‌است. ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ 「•،ص²²,²³」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛
کانال ܫߊ‌ܢܚ݅ܧߊ‌ࡍ߭ ܥ݆ܣߊ‌ܝ‌ܥ‌‌ܘ ܩܫࡎࡐ‌ܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊ‌ܠܢܚܠߊ‌ܩܢ
[••🌿••]↴ 5⃣پنج: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [اینجاآمرلۍ،شمال‌عراق،‌شهرےبا‌هجده‌هزار‌ شیعه‌ترڪمن. د
[••🌿••]↴ 6⃣شــش: 🔸【بࢪگے‌از‌یڪ‌ڪتابـــ📖】 ⋮🌻⋮ [باهم‌رفتیم‌هتل‌ڪسرۍ‌وبا‌روزے۲۵ریال‌مشغول‌به ڪار‌شدیم. او‌[حاج‌قاسم]سرمیزها‌غذاسرو‌میڪرد. البته‌بعد‌ش‌دفتردارشد. قبل‌از‌انقلاب‌بود‌وبےحجابۍ‌درشهر‌عادۍ‌بود. دخترےباپوشــش‌نامناسب‌از‌چــهارراه‌ردمیشدڪه‌ مورد‌اهانت‌‌وتعرض‌پلیس‌شهربانےقرارگرفت. اوطاقت‌نیاورد‌که‌به‌خانومی‌تعرض‌شود. تا‌این‌صحنه‌را‌دید‌از‌هتل‌بیرون‌پرید. رفت‌زد‌زیــرڪلاه‌پاســبان‌و‌تا‌به‌خـودش‌بیـایدبا‌یڪ ضربه‌فنۍ‌نقش‌برزمینش‌ڪرد. ماموران‌شهــربانےآمدند.قاسـم‌را‌دستگیـر‌ڪننـد‌ولے اوفرار‌ڪردو‌رفت‌اتاق‌ڪارگرها‌و‌زیر‌تخت‌پنـهان‌شد. اوراپیدا‌نڪردند‌و‌رفتند. ..𓂃🪴 ــــــــــــ ـ ـ °•[🔖↓‌]⇘ [راوۍ:علےمحمدۍ،همشهرےسردار] 「•،ص²⁴」 👇👇 ┏━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┓ @Asheghan_Amiralmomenin ┗━━━🍃🌷♻️🔰🌷🍃━━━┛