eitaa logo
{عـــاشــــقان ظـــهور}[³¹³]
870 دنبال‌کننده
23هزار عکس
10.2هزار ویدیو
201 فایل
•《﷽》• ❀حࢪف‌دلٺ‌ࢪابگوبێ‌آنڪہ‌ڪسےهویٺت ࢪابشناسڊ↯♥️ https://abzarek.ir/service-p/msg/1664157 ❀پاسخ ڼأشڹٲسمون📮⛱↯ ❥ @Nashenas_Zohor ❀شرایط‌وٺبلیݟاٺ↯💰 ❥ @Sharayet_Zohor ❀﴿ڪانال‌وقف‌ِآقامون امام زمانه🫀🙂﴾ ⁅ᗘ@Asheghan_zhoor
مشاهده در ایتا
دانلود
بمونی برامون عزیزم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت24 عاطی: غلط کردی ! اول بیا عقدمون ،بعد بیا عروسیمون،بعد بیا بیمارستان بچه هامو ببین بعد مردی اشکال نداره.... - خیلی دیونه ای عاطی: من برم مامان داره صدام میزنه - برو عزیزم ،سلام برسون ساعت ۱۰ شب بابا اومد خونه ،غذا رو اماده کردم میز و چیدم بابا موقع شام اصلا حرفی نزدیم . بابا رضا: دستت درد نکنه بابا - نوش جونتون ،کارا مو رسیدم از پله ها خواستم برم بالا اتاقم - بابا رضا بابا رضا: جانم بابا - میخواستم بگم من راضی ام اگه میخواین ازدواج کنین اینو گفتم و رفتم ،بابا رضا هم حرفی نزد صبح با زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم لباسمو پوشیدم رفتم سمت دانشگاه دلم نمیخواست دانشگاه برم ولی مجبور بودم به اندازه کافی غیبت کرده بودم احتمالن حذف میشدم اگه نمیرفتم رفتم داخل کلاس اصلا به هیچ چیز توجهی نکردم و نشستم رو صندلی خدا رو شکر همه چی خوب و آروم بود کلاسم که تمام شد سوار ماشین شدم رفتم بازار که واسه عقد عاطفه یه مانتو بخرم کل پاساژ و گشتم هیچی قبولیم نشد دیگه پشیمون شدم میخواستم از پاساژ خارج شم که چشمم به یه مانتوی سفید که با شکوفه های صورتی و نباتی و مروارید محشرش کرده بود افتاد رفتم از فروشنده خواستم سایزمو بده ببینم توتنم چه جوره واقعن قشنگ بود ،یه شال شیری رنگ با یه شلوار سفیدم خریدم ،گوشیم زنگ خورد دیدم بابا رضاست - سلام بابا جون خوبی؟ بابا رضا: سلام بابا ،کجایی؟ - اومدم بازار واسه عقد عاطی لباس بخرم چیزی شده؟ بابا رضا: آخه دیر کردی ،نگران شدم - مگه ساعت چند؟ بابا رضا: ( خندید) حتمن خوش گذشته که امار زمانو نداری بابا (نگاه به ساعتم کردم ساعت ۹ شب بود) - واییی بابا جون ببخشید اصلا حواسم به ساعت نبود ،الان میام خریدامو کردم بابا رضا: سارا جان آروم تر بیا نمیخواد عجله کنی - چشم بابا جون ،فعلن بابا رضا: یاعلی تن تن رفتم پارکینک سوار ماشین شدم و رفتم سمت خونه رسیدم خونه، ماشین و گذاشتم پارکینگ رفتم تو خونه -سلام باباجون بابا رضا: سلام سارا جان بیا اشپز خونه - دارین چیکار میکنین بابا رضا : دارم غذا درست میکنم... بشین ببین چی درست کردم انگشتاتو باهاش میخوری (نشستم نگاه کردم دیدم املته) بابا رضا : چیه بابا؟ از گرسنگی که بهتره - اره بابا جون راست میگین شاممو خوردم رفتم تو اتاقم لباسامو درآوردم گذاشتم داخل کمد اینقدر خسته بودم که سه سوته رفتم اون دنیا. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد.... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━ ┏━━━∪∪━━━┓ @ARARARAR0 ┗━━━━━━━━━┛
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 نگاه خدا💗 قسمت25 نزدیکای ظهر بود که با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ( یعنی عجبم رییس جمهور اینقدر اندازه من زنگ خور نداره) شماره ناشناس بود - بله بفرمایید یعنی من عاشق همین لفظ قلم صحبت کردناتم (یاسری بود ،یعنی من ازدست این بشر به کجا پناه ببرم) - امرتون؟ یاسری: میخواستم به خاطر ،کار احمقانه ای که مرجان انجام داده عذر خواهی کنم - خوب عذر خواهی تونو کردین خدا نگهدار یاسری: نه نه قطع نکن سارا....... خانم - مگه حرف دیگه ای هم مونده؟ یاسری : میخوام ببینمت .! باهات کار دارم - من هیچ حرفی با شما ندارم تماس و قطع کردم و شمارشو گذاشتم داخل لیست سیاه که دیگه نتونه تماس بگیره بلند شدم که برم حمام دوباره گوشیم زنگ خورد بازم شماره ناشناس بود ای بابا چه سیریشیه این - ببینید دفعه اخرتون باشه مزاحم میشین ،دیگه تذکر نمیدم و قانونی بر خورد میکنم عاطی: چیه اعصاب مصاب نداری دختر - عاطفه تویی؟ عاطی: نه عممه، بیکار بود زنگ زد به تو - این خط کیه ؟ عاطی: گوشیم خاموش شد ،با گوشی اقا سید زنگ زدم برات - نمیری تو دختر عاطی: حالا چرا اینقدر اعصابت زیره صفره - هیچی بابا دیونه شدم از دست همه عاطی: سارا جان بعد ظهر یادت نره بیای ،منتظرتمااا - فک کن یه درصد نیام ،بله نمیگییی؟ عاطی: میکشمت نیای - الان کجایی ؟ عاطی : دارم میرم آرایشگاه - ای جوووونه دلم چه عشقی بشیی واسه اقا سید عاطی: زشته میشنوه - آخ ببخشید ،از طرفم به اقا سید تبریک بگو ،همچین دیونه ای نصیبش شده عاطی: مگه دستم بهت نرسه ،من برم کاری نداری؟ - نه عزیزم مواظب خودت باش بلند شدم رفتم آماده شدم لباسمو پوشیدم وااایییی چه جیگری شدم یه کفش سفید هم پوشیدم منو با عروس اشتباه نگیرن خوبه گوشیم زنگ خورد بابا رضا بود - جانم بابا بابارضا: سلام سارا جان خوبی؟ - مرسی خوبم بابا رضا: سارا جان من یه کم کار دارم نمیتونم بیام مراسم عقد عاطفه ، یه هدیه گذاشتم رو میز ناهار خوری ببر بده عروس داماد دست خالی نرو زشته - چشم بابا جون بابا رضا : چشمت بی بلا فعلن یا علی... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━ ┏━━━∪∪━━━┓ @ARARARAR0 ┗━━━━━━━━━┛
2پارت از رمان (نگاه خدا)تقدیم شما عزیزان😍😍😊
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
ممنون از صبوری شما عزیزان🙏🏻 در تایم تبادلات نه کانالی تایید میشه نه رد💥 هدف تبادل پیشرفت کانال هاست👊🏻 شرایط تبادلات: 1⃣کانالتون مذهبی باشه👌🏻 2⃣آمارتون +80 باشه🖐🏻 3⃣ در اینفو تب عضوباشید✌️🏻 جذب بستگی به بنر داره💯 +100جذب هم داشتم💣 برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در اینفوتب عضو شید"سنجاقه"🔥 https://eitaa.com/joinchat/2046886010C514de53f6c بعد از مطالعه شرایط و طرز کار؛ اگر شرایط رو داشتید، پی وی در خدمتتونم✋🏻 💫@Makh8807💫
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
کمی به عکس نگاه کنید ☝️🏻☝️🏻 فوق‌العادست 😍 این درآمد همون خانمی هست که : ⚡️بچه مدرسه ای داره و باید با شرایط آنلاین کمک کنه بچش درس هاشو یاد بگیره . ⚡️ کار خونه اش رو داره اما باهمه اونها درآمد امروز این بانو ۱۷/۳۷۱/۴۵۰ ریال بوده 💗 دوست عزیزم ، اگه میخوای تو هم به چنین موفقیتی برسی به لینک زیر بیا تا بهترررین درآمد برای خودت داشته باشی🌹 💎💎💎💎💎💎💎💎 💎@erfanian1389 💎 💎💎💎💎💎💎💎💎
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم بالا رو دیدی ؟! 😁 باز کن ببین وگرنه نمیفهمی چی میگم 😟🤳🏻 _وااای الان دیدی آره 💁🏻‍♀😃 _مگه میشه این همه تنوع در یک کانال ! تازه رمان هم میذاره پارت گذاری یه رمان رو فعلا شروع کرده 📚 🤗 _بله که میشه اگر خدا بخواد همه چی میشه 😁😅 _لینکشو بده خواااهش 😘🙏🏻🙏🏻 _باشه بفرما اومدی لفت ندی ها !😉 @Fereshteganzamin _نه بابا مگه میشه از این کانال دل کند 😌😍
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
سلام سلام 🙌🙌 امیدوارم که حالتون خوب باشه 🦋🌿 چرا ناراحتین ؟ آهان فهمیدم دونبال یه کانال دخترونه و مذهبی میگردین 😲🍀 خب اینکه ناراحتی نداره این یه کانال پر از چیزای دخترونه و مذهبی 🍁🍂🍃😃👇 🌹🌷 💎💟 زمینه💕 💞 🌺🌻 ادیت ♑⚜️ زود عضو این کانال شو وبه همه معرفیش کن 😃😃🦋💐👇 《@khadamattotfarangi♡♤》 دخترونه مذهبی 😎🇮🇷❤️👆🍃
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمونہ پسٺمون نگاش کن رد نشو😎🌈 ببین ،یاد بگیر ،ایده بگیر، درست کن برای ما ارسال کن قرعه کشی داره بعد جایزه می دن🤩🤩💛💛🧡🧡 معرفت کردگار ' دیدن این عالم است خوب جهان رو ببین " هرچه ببینی کم است!". 🧡💙https://eitaa.com/nagmegrafic/143
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
꧂بسم الله قاسم الجبارین꧁ یه کان͜͜͜͜ال ᷍پر از قاب عکس شهدا وتصاویرمذهبی🌌 تلنگرانه🚶‍♂️ .دلنوشته📃. استوری💿. خداشناسی.🤩 عکس نوشته های مذهبی📿 ....🖤 عکس و استوری های نظامی🪖 ␥طراحی نقاشی خطاطی بیا و ببین 😍🤤␥ اࣤࣤخ نگمࣦ برات از نقاشیایی که مࣤیزارن😌 تک تکه عکس های شهید و ‌کارای فره͍نگی⸙ تازه کل عکᷝسای خفن دارن از شهدا و حا⃟جی جا⃢نمون❢ ▸◂فقط کᷝافیه بزنی لینک زیر▸◂ https://eitaa.com/joinchat/954728584Ce597f2d20b
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
دنیا بھ دختࢪے ڪه قراره بشے احتیاج داࢪه‹.🌸🐋.› منبع پروف دختࢪونہ‌ 🤌🌱. @dokhtrone_1400✨ منبع جمله های انگیزشی 🙌💕. @dokhtrone_1400✨ پر از آموزش های رنگی🎟️🌸. @dokhtrone_1400✨ فقط حس خوب 🛍️🖇️ @dokhtrone_1400✨ دنیای دخترانه 🍓🌿!!
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
روایت یک خبرنگار از حضور بازیگر چادری در جشنواره فیلم فجر....!!!! این زن میتوانست مثل تمام بازیگران دیگر با لباس های رنگارنگ ظاهر شود امّا با چادر حاضر شد🥺💕 اطلاعات بیشتر در: @Celebrity_Land9 این پیجم فالو کنید لطفا(در اینستا) mahsima.sh.1400 منتظرم بجوین✨💜
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
روزمرگے هاے چندتا کیوت💜 روزمرگی های لحظھ بہ لحظھ :)🦋 این کانال متفاوت باکانالایہ دیگھ است ،حالا کہ مدرسہ ها شروع شده فعالیتش دوبرابر شده😁💕 اگھ کانال خاص میخوای بیا....🍉 بدو جانمونے،اومدنت با خودتھ اما برگشتن باخدا😂 برای اینکه معتادش میشے سوپرایز200تایمون : رفتن تو گوگل واتساپ سوپرایز300تایمون:رفع ریپورتے جانمونے رفیق:)💕 صندوقچھ ے صورتے من∞💕 ورود پسرا ممنوع❌ اینم لینکش💕🌸 https://eitaa.com/joinchat/1764688007Ce919f7c8ea
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
میخوای بخری یه سر هم به این کانال بزن😍 های دارن به چه خوشگلی واسه 🤱 عروسکای بیرون نخرید خوب نیست به جاش عروسکای خوشگل بخرید🧸 واسه از این اویز های گربه ای بخرید😻 دوستای برای همدیگه ببافید آموزش رایگان این دستبندا تو کانالشونه 😍 اصلا میتونید تو شرکت کنیدو خودتون کنید😌😉 https://eitaa.com/joinchat/3585015937C5c9e0b42e4
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
عکس بالا رو باز کن اسم عشقته❤️🖤 نبود هرکار میخوای بکن ولی اگر بود عضوشو👌✔️ ⚫️حسین(ع)⚫️حسین(ع)⚫️حسین(ع)⚫️
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
قرآن خواندن بهنام بانی در برنامه زنده دیدی😎 نه، دروغ نگو نخونده😳😳😳 دروغ نمیگم🤩 بیا کانال پایین گذاشته بدو ببین🤓 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 بکوب رو گل حاجی☺️ سنجاقه😍 کپی بنر حرام❌
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
میگفت‌؛ بھ‌علاوه‌خداکه‌باشی♥️ میتونی‌منهایِ‌همه‌زندگی‌کنی!(: ست کیف های دانشجویی پارچه بسیار مقاوم و عالی به همراه بند چرمی از کیف دوخت و پارچه هم که نگم براتون🤭🤭 قیمت محصول: 210/000 T آیدی جهت سفارش محصول: @mohibanoo313 گالری هنری گل نرگس :)https://eitaa.com/joinchat/2867789937C133ff724e5
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
کانال هایی که معرفی کردم📌 بهترین کانال های ایتا هستن🏆 تبادلات گل نرگس کانال ناجور معرفی نمیکنه✓ همه کانال هایی که ادمینم از نظر معنوی و اخلاقی تایید شدن🎗 مدیر ها حتما جذب ها پی وی گفته شه🖇 برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در اینفوتب عضو شید"سنجاقه"🔥 https://eitaa.com/joinchat/2046886010C514de53f6c بعد از مطالعه شرایط و طرز کار؛ اگر شرایط رو داشتید، پی وی در خدمتتونم✋🏻 💫@Makh8807💫
هدایت شده از ☆پایتخت☆
لطفا از طریق سایت شبکه آی فيلم به پایتخت رای بدید، و لینک رو هم پخش کنید💙 🔗 http://fa.ifilmtv.ir/ نظرسنجی در انتهای سایت قرار داره لطفا بعد از انتخاب گزینه موردنظر «پایتخت» روی تیک سبز رنگ پایین صفحه کلیک کنید تا رای شما ثبت بشه 😃🤞🏼 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3068723305Cd5bb27508f ‌┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‌
یه کانال میخوای که....🧐 وقتی عضو شدی تبدیل بشی به یه خانوم شیک پوش؟😍 اگه آره پس وقت رو تلف نکن و زود عضو شو تا از دستت نرفته😋 این کانال مخصوص خانومای با سلیقه ست😌 https://eitaa.com/joinchat/551485588C2d4cb25a72
https://eitaa.com/joinchat/1955594390G5a45ad3831 سلام بچه ها این گروه چت کانال هستش. دخترا عضو بشن.😊
شبتون فاطمی🌃 عشقتون حســـــــ♥️ـــینے دمتون مادرے🤩 نفستون حیدرے✨ آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫 یا عݪی مدد...✋🏻 وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻•• 📿♡➣ حلال کنیداگه خستتون کردیم🤲🏻🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح زیبـای سه‌شنبه تون بخیر🌸 امیدوارم روزتـون بانشاط🍃 لبتون پر از تبسم☕️ قـلب تـون پـراز نـور 🌸 روزگارتـون شـیرین 🍃 و نعمت های☕️ الـهی نصیبتون بـاد 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 چوب و هیزم در برابر طلا هیچ ارزشی ندارد. اما هنگام غرق شدن نجات جان ما به همان تکه چوب بی ارزش وابسته است و آنجا حاضریم طلاهایمان را به دریا بریزیم اما آن تکه چوب را دو دستی می چسبیم و به طلاهایمان توجهی هم نمیکنیم. هیچوقت دوستان خود را از دست ندهید حتی اگر شده مانند تکه چوبی باشند. @ARARARAR0
هدایت شده از عَــبدُالحِــیدَر"!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت26 رفتم هدیه بابا که یه ربع سکه بود برداشتم و راه افتادم تو مسیر دوتا دسته گل مریم خریدم رسیدم بهشت زهرا همه اومده بودن ،منم اول رفتم سمت مزار مامان فاطمه یه دسته گل رو سنگ قبر بود ، فهمیدم بابا رضا زودتر اومده بود اینجا منم یه دسته گل خودمو هم گذاشتم روی سنگ سلام مامانه گلم ،روزت مبارک ،این اولین سالیه که نیستی کنارمون چقدر سخته درک نبودنت ،چرا اینقدر زود همه فراموش میکنن مامان جون برام دعا کن ،خدا که نگاهی به من نمیکنه ،تو دعاکن شاید گره از مشکلم باز بشه یه دفعه با صدای صلوات مهمونا متوجه شدم عروس و دوماد اومدن منم رفتم سمت گلزار شهدا دور تا دور صندلی گذاشته بودن رفتم حاج احمد و خاله مریم با دیدن من اومدن سمتم ( خاله مریم منو بغل کرد و بوسید): سلام سارا جان خیلی خوش اومدی - سلام خاله جون مرسی ،تبریک میگم حاج احمد : سلام دخترم خوبی؟انشاءالله جشن عقد خودت - خیلی ممنونم ،در ضمن بابا رضا عذر خواهی کرد گفت کاری پیش اومده براش نمیتونه بیاد حاج احمد: میدونم دخترم، با من تماس گرفت گفت خاله مریم: سارا جان برو روصندلی بشین ،خسته میشی - چشم رفتم نشستم روصندلی به عاطفه نگاه میکردم چادرشو آورده بود پایین صورتش پیدا نبود خندم گرفت تو این لباس دیدمش ... آقا سید هم واقعن همون کسی بود که عاطفه آرزوشو میکرد حاج اقا شروع کرد به خوندن خطبه عقد بار اول که حاج اقا گفت وکیلم ،خواهر شوهر عاطفه گفت : عروس رفته گل بچینه بار دوم و گفتم خودم بگم که عاطفه بفهمه که من اومدم عاقد که گفت وکیلم ،تند گفتم عروس رفته گلاب بیاره با تکون خوردن چادر عاطفه متوجه شدم داره میخنده باره سومم که حاج آقا گفت وکیلم عاطفه هم گفت: بله همه شروع کردن به صلوات فرستادن بعد یکی یکی میرفتن جلو تبریک میگفتن و هدیه هاشونو میدادن منم صبر کردم که خلوت بشه برم تبریک بگم رفتم جلو - سلام اقا سید خوبین ،تبریک میگم انشاءالله که این دوستمون خوشبختتون کنه... عاطفه: وایییی سارا از دست تو آقا سید :( همون جور که سرش پایین بودگفت) خیلی خوشحال شدیم که تشریف آوردین - خواهش میکنم باید حتمن میاومدم میدیدم این شاهزاده عاطی خانومو(عاطی مانتو میکشید ،): سارا میکشیمت - ببخشید من یه لحظه برم ببینم عاطی چیکارم داره (سرمو بردم زیر چادر ). عاطی: واییی سارا زشته بروبیرون - ای جووونم چه عروسکی شدی تو عاطی: دختره دیونه اینا چی بود گفتی - وااا حقیقته دیگه ،دروغ که نگفتم عاطی: خدا چیکارت کنه ابروم رفت برو بیرون - دوست داشتم اولین نفری که تو رو میبینه من باشم ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━ ┏━━━∪∪━━━┓ @ARARARAR0 ┗━━━━━━━━━┛
هدایت شده از عَــبدُالحِــیدَر"!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت27 عاطی: حالا برو یه ملت پشت سرت هستن - ای وای ببخشید( صورت خوشگلشو بوسیدم ) خوشبخت بشی از همه خدا حافظی کردم رفتم خونه رسیدم خونه بابا هنوز نیومده بود منم رفتن یه چیزی خوردم و رفتم تو اتاقم ای کاش منم میتونستم یکی و پیدا کنم هر چه زودتر برم از اینجا دفترمو برداشتم شروع کردم به فکر کردن اسم چند تا از پسرای دانشگاه و نوشتم از بینشون سه نفرو انتخاب کردم گفتم فردا رفتم دانشگاه با یکیشون صحبت کنم ببینم چی میشه صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم اماده شدم برم دانشگاه ،رفتم پایین دیدم بابا مثل همیشه صبحانه رو برام آماده کرده بود یه لقمه برداشتم تو راه خوردم ، رسیدم دانشگاه ،وارد محوطه شدم دیدم شاهینی داره با چند نفر صحبت میکنه رفتم جلو ،دست و پام میلرزید نمیدونستم چی باید بگم - ببخشید اقای شاهینی ( شاهینی یه نگاهی کرد به من) شاهینی: بله بفرمایید -میشه یه لحظه بیاین کارتون دارم ( شاهینی اومد سمتم ،میخواستم حرفمو بزنم که دیدم یاسری داره از پشت نرده ورودی دانشگاه داره نگاهمون میکنه ،،از داخل کیفم کاغذ و خوردکار بیرون آوردم شمارمو نوشتم دادم به شاهینی) - ببخشید اینجا نمیتونم صحبت کنم اگه زحمتی نیست بعد کلاساتون بیاین پارک نزدیک دانشگاه اونجا حرفمو بزنم شاهینی : باشه چشم - خیلی ممنون ،دیگه مزاحمتون نمیشم ،فعلن ( از شاهینی که دور شدم رفتم سمت کلاسم، کلاسام که تمام شد ،سوار ماشین شدم رفتم سمت پارک نزدیک دانشگاه ، یه ساعتی منتظر شدم که شاهینی نیومد ، خسته شده بودم میخواستم بلند شم که برم ،گوشیم زنگ خورد ) - بله بفرمایید شاهینی : سلام خانم رضوی من تواومدم تو پارک کدوم قسمت بیام - سلام بیاین سمت غربی پارک من داخل آلاچیق هستم شاهینی: باشه چشم بعد پنج دقیقه بلاخره اقا تشریف اوردن ،سلام و احوالپرسی کردیم و اومد نشست - نمیدونم از کجا باید شروع کنم ،من میخوام از ایران برم ،پدرم یه شرطی گذاشته برام،که اینکه باید ازدواج کنم و من چون اصلا قصد ازدواج ندارم، میخواستم از شما بپرسم با من ازدواج میکنین که از ایران بریم وقتی رسیدیم اونجا از هم جدا شیم ؟(هوووووف نفس کم اوردم ) شاهینی: نمیدونم باید فکرامو بکنم ( هیچی حالا این واسه ما ناز میکنه) - باشه ، منتظر جوابتون میمونم ،فعلن با اجازه ( پسره خود خواه فکر کرده میشینم نازشو میکشم) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد.... ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━ ┏━━━∪∪━━━┓ @ARARARAR0 ┗━━━━━━━━━┛