eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.4هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•‌<💌> •< > . . 😌|. از همان اوایل زندگے گاهے وقت‌ها، تو؎ خانہ «عُلیــا مُخــدره» صدایم مےڪرد. اطرافیان این را نمےدانستند. ☺️|. یڪ بار ڪہ ولے رفتہ بود منطقہ، برا؎ اینڪہ تنهــا نباشم، رفتم خانہ خودمــان و ولے زنگ مےزند آنجــا. 📞|. یڪ بار زنگ ڪہ زد، خواهــرم گوشے را برداشت. شنیدم بہ آقایی ڪہ پشت خط است، مےگوید: «آقا اشتباهے گرفتہ‌اید اینجا مخــابرات نیست.» 😅|. شستم خبــردار شد ولے است. خواهــرم علیا مخــدره را مخــابرات شنیده بود. دویدم گوشے را ازش گــرفتم و صحبت ڪردم. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•‌<💌> •< > . . 🕌•• برا؎ اولیـن بار رفتیم حــرم و بعد بہشت رضــا(؏) برا؎ زیارت شہدا. 💍•• وقتی برمی‌گشتیم، آقا ولی گفت: مثل این ڪه رسـم است، داماد حلقـه را به دست عــروس می‌ڪند. خندیـدم. 😉•• گفت: حلقــه را به من بدهید. ظاهرا مادرم اشتبــاهی دست شما ڪرده. حلقــه را گرفت و دوبــاره دستم ڪرد. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•‌<💌> •< > . . 😓° ولۍالله اخلاق خاصۍ داشت؛ نامه ڪه نمۍنوشت، خیلۍ ڪم تلفن مۍڪرد! آدرسش را هم نمۍداد تا برایش نامــه بنویسم. 😔° مۍگفتم: تلفن ڪه نمۍزنۍ، نامـه هم ڪه نمۍدهۍ، پس اقـلاً مرا هم با خودت ببــر. 🙃° مۍگفت: مۍتوانم ببرمت؛ اما اینجا خیــالم راحت است. اگر ببرمت دل مشغـولۍ برایم مۍآورد و نگران مۍشوم. نامـه هم ڪه بدهۍ نه وقت جواب دادنش را دارم و ذهنـم هم درگیر مۍشود. 😌° دستش را برا؎ احتــرام رو؎ چشمش گذاشت و گفت: اینجا ڪه هستم، دوست دارم خدمت شما باشم. جبهـه هم ڪه مۍروم خدمت بسیجۍها، مثل خودشان، مثل یڪ بسیجۍ. 😉° یڪۍ از عڪس‌هایم را برداشت و گفت: عڪست را مۍگذارم داخل عڪس‌هایم و هـروقت دلم تنگت شد، نگاهش مۍڪنم. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•‌<💌> •< > . . 💜/° د؎ مــاه ۶۱ بود. از بعد از جــار؎ ڪردن خطبہ عقــد توسط امام خمینی (ره) بہ مشهـد برگشتیم. 🧕/° شام مهمــانِ خانہ ولی‌اللـہ بودیم. وقتی نشستیم، مادر همســرم با یڪ روسـر؎ برگشت و سرم ڪرد و گفت: حالا قشنگ‌تر شــد؎. 😉/° آقا ولی‌اللـہ نگــاهی ڪرد و خندید و گفت: شما همین طور؎ هم برا؎ من زیبــائید! 📔/° بلند شد رفت طـرف ڪتابخانہ‌اش و یڪ ڪتاب آورد و گفت: این هدیہ من بہ شما؛ این اولین هدیہ من بود. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal