eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊 🕊 #چفیه مادر گفت: نرو بمانـ😢 دلم میخواد پسرم عصای دستم بآشد گفت:هرچه تو بگویے•• فقط یڪ سوال!؟ میخواهے پسرت عصآی این دنیایتـ باشد یا آن دنیا؟ مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه‌اش ڪرد ): رفتـ و شهید شد💔😞 #یارراعاشق‌شوی‌آخرشهیدت‌میکنند °•🕊•° @asheghaneh_halal
#ریحانه 📜 وَصـیٺ‌نامہ‌ شھیدحججے‌ بہ‌ بآنوان: 🌸 هَمیشہ این بیٺ شعر را بہ یا‌د بیآورید...🌸 🌻آن زمآنے کہ حضرٺ رقیہ سلام‌اللہ خِطآب بہ پدرش فرمودند: ۼصــہ‌ۍ‌ حجآبــ🍃 من‌ را نخورۍ‌ بآبآجـ✨ـان... چــآدرم‌ سوخٺـ🔥ـہ‌ اما‌ بہ‌ سَــرم‌ هَسٺ‌ هنـ😔ـوز... #شھیدحججی🇮🇷 #حجاب‌مصونیت‌است✌️ ┅═══🍃🌸🍃═══┅ @asheghaneh_halal
😜•| |•😜 همهـ چے آرومهـ پیازِ جانِ دل✋ پـــیاز هم سیـــر صعودی دلار را در پــــیش گـــرفتهـ😜 از وقتے گــرون شـــده آدم دلش مےخواد یه نفـــر باشهـ هے بهش بگــهـ 😎😂😂 دیگــهـ هیڇڪس از لـــایهـ بیرونے پـــیاز نمےگــذره😁😂 همــهـ تا لایهـ های آخرش ایشونو👆 نـــوش جـــان مےڪنند😋 همــچنـــان منتـــظریــم تــا از رونمایے بشــهـ😅 پــــیاز در حفاظے از 👆👆 ڪمــربند ایمنے☺️ مـــاشین تیـــبا باشهـ😎 پــیاز هم یڪے از سرنشینان باشهـ قطعا ارزشش شبیهـ 😂😂 مـــراقـــب باشید تـــرورتون نڪنند😄 طنــزتــرینها👇👇 •|😜|• @asheghaneh_halal
🌼🍃🌼🍃 #قائمانه نشــاط این بهــــارمــ🌱•° بے گــل رویـــتـ🌸 •° چہ‌کار آید؟➖•° تــــو گـــــر آیـــــے🌤•° طـــرب آیــــد🎉•° بهـشت آیـد💐•° بهار آید🌿•° #السلام‌علیک‌یاقائم‌آل‌محمد #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #توبیایےبهارمےآیدمهدے‌جان #جمعہ‌هاے‌بے‌قرارے @asheghaneh_halal 🌼🍃🌼🍃
🕗🍃 🍃 خوشا دردے!که درمانشـــ💊 تو باشے خوشا راهے! که پايانشـــ🏁 تو باشے خوشا چشمے!که رخســ😌ـار تـو بيــند خوشاملکے! که سلطانشــ👑 تو باشے خوشا آن دل! که دلدارشــ❤️ تو گردے خوشا جانے! که جانانشــــ💚 تو باشے 😌💓 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
✨💫 💫 #آقامونه به مسائل فرعی، حاشیه ای و اختلاف افکن نپردازید😎🙏 مرزها با دشمن را پر رنگ کنید اما با خودی ها و نیروهای داخلی با اندک فاصله ای مرز ایجاد نکنید✌️ #سخن_جانانــــ💛 ⭐️•° @ASHEGHANE_HALAL
💍🍃 🍃 #همسفرانه تـــمامـ حـــجمـ دلــمـ را تـو اشغال ڪـرده ایۍ•|😬 بہ اندازه تمامـ حجمـ دلمـ•|💚 دوســــــــتت دارمــ•|😍 #very_love_you😘 🍃 @asheghaneh_halal 💍🍃
🎯•| #غربالگرے |•🎯 ڪلیسایے ڪه در آتش سوخت و بالگـــردهای آب پــاشے ڪه خیالے بـــودند و نـــردبانهای بلنـــدے ڪه توهمے بیـــش نـــبودند✋ ای وای خوش بهـ حال اروپــایےها چــــقد خوشبخـــتـن😒😒 •|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_و_نودو_هفت ♡﷽♡ نگاهی به شکمم می اندازم و میگویم: مامانی من واقعا
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ و بعد سینی به دست از آشپز خانه بیرون میروم ....کنارش مینشینم و میگوید:راضی به زحمت نبودیم _نوش جونت باکلی تعریف و تمجید کیک و شربت را میخورد میپرسد:دختر بابا چطوره؟ _ناز نازیــــــــ میخندد و نگاهم میکند. میگویم:تو واقعا شش تا بچه از من میخوای؟ بابا همین یکشیو نمیشه جمع کرد و نازشو خرید وای به حال بقیه! دوباره میخندد و بعد میگوید:عزیزم اگه خیلی ناراحتی من علی رقم میل باطنیم یه راه حل دارم...زن دوم و سوم و چهارم!!! ببین فکر بد نکنیا! اصلا گذاشتن واسه همین موقع ها! واسه راحتی زن اول... فکرشو بکن وظایف یه نفر بین چهار نفر تقسیم بشه!این عالی نیست!؟ چشم غره ای میروم و میگویم:سکوت کن عزیزم...من واقعا نمیخوام بچمو بی پدر بزرگ کنم قهقه ای میزند و میگوید:اسم چی گذاشتی حالا برای دختر بابا؟ لبخند میزنم و میگویم:گفتن از حقوق پدره انتخاب اسم برای بچه میخندد:من ازحقم میگذرم بفرمایید بانو... _نمیدونم راستش تا خود دیروز فکر میکردم باید پسر باشه و قاعدتا اسمش علی باشه! ولی خب نشد...واسه اسم دختر فکری نکردم... فکری نگاهم میکند ومیگوید: منکه عاشق دختر بودم و خدا هم طرف من بود...ولی هیچ وقت اسمشو در نظر نداشتم... بعد یکهو از جا بلند میشود و چند لحظه بعد با قرآن جیبی اش بر میگردد. راه حل خوبی بود. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_و_نودو_هشت ♡﷽♡ و بعد سینی به دست از آشپز خانه بیرون میروم ....کن
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ کنارم نشست و بعد چشمهایش رابست و بعد از چند لحظه قرآن را گشود.... هیجان زده خیره نگاهش کردم و منتظر بودم ببینم چه میشود؟ لبخندی زد و نگاهم کرد...و بعد زمزمه کرد:مشکات! اندکی آشنا آمد برایم... در سوره ی نور آمده بود به گمانم...هان یادم آمد متعجب گفتم:مشکات؟ اسم بچمونو بزاریم چراغدون؟ بلند خندید وگفت:چراغدون نه...معنی ظاهریش میشه چراغدان... درتفاسیر اومده منظور همون امام علی (ع).. آخرشم حرف تو شد! علی! لبخندی میزنم و ذوق میکنم....امیر یعنی علی حیدر یعنی علی و آیه یعنی علی و مشکات یعنی علی! راستی خدا چه شاعرانه نوشتی نثر زندگی ام را! از ذوقم جیغ خفیفی میکشم و او به قهقه زدن میافتد... دست از کار که میکشم صورت مضحکش روحم را شاد میکند.. بی هوا گوشی اش را برمیدارم و از خودمان و این لحظات شیرین عکس میگیرم... امیرحیدر سمت دستشویی میرود و من دوباره به عکسهایمان خیره میشوم و بلند بلند میخندم... عکسهای خودمان رد میشود و میرسم به عکسهایی که در نیروگاه همراه همکارانش گرفته بود. عکسهای جالب بود. در این میان مرد میانسالی بود که به شدت به نظرم آشنا می آمد. دور اما نزدیک.... امیرحیدر از دستشویی بیرون می آید و کنارم مینشیند. بی هوا میپرسم: این آقاهه کیه حیدر؟ نگاه عکس میکند و میگوید:ایشون آقای مقدمه... جدیدا رییسمون شدن چطور؟ متعجب اول به حیدر و بعد به عکس نگاه میکنم...خدا خدا میکردم حدس و گمانم درست باشد واین شباهت ها واقعی...هول میپرسم:اسمش؟ اسمش چیه؟ تعجب میکند از دستپاچگیم و میگوید:عیسی...عیسی مقدم...چی شده آیه؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_و_نودو_نه ♡﷽♡ کنارم نشست و بعد چشمهایش رابست و بعد از چند لحظه ق
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ ناباور نگاهش میکنم...مگر میشد؟... دوباره به عکس نگاه میکنم... نه اشتباه نمیکردم...خودش بود.همان عمو عیسی با صورتی پیر ترمطمئن بودم با صدای بلندی میگویم:خدایا شکرت...خدایا شکـــــرت! امیرحیدر متعجب نگاهم میکند و میگوید:چت شده زن؟ چی شده آخه؟ وارد لیست مخاطبین میشوم و شماره خانمان را میگیرم و در همان حال میگویم: عمو عیسی است...شوهر مامان عمه خودشه! مبهوت میشود ومن نیز مبهوت قدرت خدا... چه خوب که مامان عمه این همه سال منتظر بود... چه خوب که نام این مرد میانسال عیسی بود... چه خوب خدا خدایی میکرد و چه خوش رنگ بود زندگیمان.... گاه می اندیشم چه خوب میشد سفت خدا را بغل کنی و روی ماهش را ببوسی بابت خلق این همه زیبایی... شکرت عزیزم شکرت.... 💚... یاعلی... ساعت ده و هفده دقیقه ی صبح بیست و دومین روز زمستان سرد سال هزارو و سیصد و نود و چهار (نیل2) بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_سیصد ♡﷽♡ ناباور نگاهش میکنم...مگر میشد؟... دوباره به عکس نگاه میکنم...
🍃💗 سلامم حال و احوال؟☺️ خب دیگہ الان جا داره بگم: "بہ پایان آمد این دفتر حڪایت همچنان باقیست"💚 ممنونم از همہ ڪسانے ڪہ همراهمون بودن،نقدڪردن و خلاصہ بهره بردن😊 امیدوارم ڪسانے ڪہ نخوندن هم ان شاءالله بہ زودے شروع ڪنن این داستان رو...🍃 و یہ مژده اینڪہ بزودے این رمان رو در ڪانال قرارمیدیم.😉 حرفے،حدیثے بود در خدمتیم👇😌 🆔: @fb_313 💗