فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #ویتامینه ღ •]
🎥 { آثار نگاه به #نامحرم
در زندگی زناشویی}💞
#استاد_رائفے_پور
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
🍃💠
#پشتک
یا صاحب الزمان||💚•
ادرکنا||✋•
#اللهمعجللولیکالفرج||🌈•
خوشگل ــسازے😌👇
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃💠
عاشقانه های حلال C᭄
.
بي سبب نیست نامت آرامم میکند؛ تو همان امام رئوفی که روحِ خسته ام را زنده میکنی...
اللهم صل علی؛ علی بن موسی الرضا المرتضی✋
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_یک و خودش از جاش بلند شد و وارد دفتر نامی شد. فاطمه
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_دو
فاطمه نفسی کشید و گفت: با عرض معذرت اما شما و موکلید اشتباه کردید که به جای من تصمیم گرفتید، من اصلا و ابدا نمی خوام از همسرم جدا بشم و دلیلش هم ترس یا هر چیز دیگه ای که شما فکر میکنید نیست، در ضمن به اون موکل بی نام و نشونتون هم بگید این جور در زندگی دیگران سنگ نندازند.
بعد هم از جاش بلند شد که بره، اما برگشت و گفت: یک بار دیگه اگر از این جور دعوت نامه ها به دست من برسه مطمئن باشید حاضرم هر چقدر که پول بخوان به رقیباتون بدم تا متهمتون کنم
و بدون خداحافظی از دفتر وکالت خارج شد.
آقای نامی که مشخص بود ناراضیه گوشی رو برداشت و بعد از چند تا بوق گفت: آقای خانی، بنده خدمتتون عرض کردم کارمون اشتباهه، اما شما اصرار داشتید ادامه پیدا کنه، بنده از همین الان از این کار خارج میشم و دیگه تعهدی نسبت بهش ندارم. در ضمن خانم شاه حسینی گفتند بهتون سلام برسونم و بگم توی زندگی دیگران موش ندوونید.
محسن بعد از شنیدن حرفهای وکیلش گوشی رو گذاشت، نفسی کشید و با خودش گفت: یعنی اون مرد بی همه چیز این همه ارزش حمایت رو داره؟! ...
+++
-بله؟
-سلام، خانی هستم
-سلام، خوبید؟ بفرمایید
-ممنون، اگر براتون ممکنه تشریف بیارید کارگاه
-اما امروز من کلاس ندارم
-میدونم، میخوام باهاتون صحبت کنم
فاطمه فکری کرد و گفت: باشه تا نیم ساعت دیگه اونجام
و خداحافظی کرد و گوشی رو گذاشت، سهیل که کنار فاطمه نشسته بود گفت: کی بود؟
-خانی بود
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_دو فاطمه نفسی کشید و گفت: با عرض معذرت اما شما و موکلید
💐••
#عشقینهط
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_سه
-چی میگفت؟
-گفت باهام کار داره، باید برم کارگاه
-چرا امروز؟ نمیشد یه روزی که کلاس داشتی بری؟
فاطمه گفت: نمیدونم...
خودش هم نمیدونست چرا امروز باید بره
سهیل ساکت شد و چیزی نگفت، دلش گواهی بدی میداد، اما به روی خودش نیاورد
فاطمه که از ماشین پیاده شد نمی دونست سهیل یک ضبط صوت کوچیک توی کیفش جاسازی کرده تا بتونه حرفهای محسن و فاطمه رو بشنوه، با فرض اینکه حرفهای محسن در مورد کاره، وارد دفتر مدیریت شد و بعد از سلام کردن روی مبل نشست، محسن هم از پشت میزش بیرون اومد و رو به روی فاطمه نشست. فاطمه استرس بدی توی وجودش احساس میکرد، خودش هم نمیدونست چرا، اما وقتی محسن شروع کرد به صحبت فهمید حس شیشمش بهش دروغ نگفته.
-خانم شاه حسینی، میخوام یک حقیقتی رو بهتون بگم
فاطمه متعجب گفت: بفرمایید
-من از آقای نامی خواسته بودم وکالت شما رو بر عهده بگیرند
تمام تن فاطمه یخ کرد، بی روح گفت: و حتما نامه ای که توش بود رو هم شما نوشته بودید؟
-بله، البته میخواستم اعتمادتون رو جلب کنم ... که ... نشد.
فاطمه از جاش بلند شد که محسن سریع گفت: اجازه بدید حرفم رو بزنم، من در مورد شوهر شما همه چیز رو میدونم.
فاطمه نگاه غضبناکی بهش انداخت و گفت: زندگی من به شما ربطی نداره، شوهر من هر چیزی که باشه شوهرمه.
بعد هم به سمت در اتاق حرکت کرد که محسن فورا جلوی در ایستاد و نذاشت فاطمه بیرون بره و گفت: صبر کن ...
من عاشقت بودم و به خاطر تو و عشقت حاضر بودم از همه چیزم بگذرم، اما بهم جواب رد دادی و حالا داری با مردی زندگی میکنی که حتی به خودت هم وفادار نیست...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
[• #آقامونه😌☝️ •]
🗳\• این بار هم
به نام خدا، رأی مےدهیم
با استعانت از شهدا
رأی مےدهیم🇮🇷\•
💚\•ای رهبر عزیز
شما امر کرده ای
ما هم به عشق "امر شما"
رأی مےدهیم😉\•
۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید!
••چه تفاهم نابے داریم😉••
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات📿
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(661)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🦋•° @Asheghaneh_Halal
[• #ویتامینه ღ •]
نشآنہ یه زوج مـذهـبی حزب اللهی انقلابی☺️👇:
💞 بعد از گرفتن وضو و خوردن صبحآنه🍳🥖☕️
💞آقا به خآنومِش یا خآنوم به آقاش بگہ:
" جانانم بدو برو آماده شو صبح جمـعهاے هم یه پیاده روے ای بکنیم هم بریم تاثیرات شگرف بزاریم تو آیندهی ڪشـورمون🇮🇷 و راے بدیم به #اصلح"
#بـــلــہاینطوریاس😌👌
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal