eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🍃••• #قرار_عاشقی گفتنے نیست ڪـه گویمـ{😞} ز فراقتـ{💔} بـه چـــــه حـالـمـ{😭} #آقا‌سلام #ڪاسه‌ےاشڪے‌به‌من‌بدهیـد ●°• @Asheghaneh_halal •°● •••🍃•••
🏴✨🏴 ✨🏴 🏴 #همسفرانه راهے ڪربلا بودند مثل هر سالـ💞 از همسرشـ👨 پرسیدم؟! گفت: شرط ازدواجمـ💍 سفــر اربعینـ❤️ هر سال است! جوابش ما را ڪربلایے😌 ڪرد خوش بھ حال او و شرطهایشــ😢 @asheghaneh_halal 🏴 ✨🏴 🏴✨🏴
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😌] زیـلِـ پامـ آفسالتـ سبز سُـد😕 منـ آماده امـ😍 بیایینـ بلیمـ هیئتـ دیجـه☺️👌 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر✋ ─═┅✫✰🌙✰✫┅═─ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
♥️📚 📚 #عشقینه🌸🍃 #ناحلہ🌺 #قسمت_صدوهشتاد_وشش °•○●﷽●○•° کارای فاطمه برام عجیب بود. لباس و پوشیدم و بع
♥️📚 📚 🌸🍃 🌺 °•○●﷽●○•° یه روزایی شاد بودم و یه روزایی بدون اینکه بخوام اعصابم خورد میشد میفهمیدم‌محمد ازم ناراحته ولی با این حال چیزی نمیگفت. از نظر مامانم رفتارم طبیعی بود ولی خودم‌حس میکردم دیوونه شدم . باورم نمیشد آدمی که تا این حد بهش بی توجه شدم و اذیتش میکنم و اون فقط سکوت میکنه محمدیه که با سختی به دستش آوردم. حوصله ام سر رفته بود. رومبل جلوی تلویزیون نشسته بودم. محمد با عصبانیت به صفحه موبایلش نگاه میکرد. اینجور وقت ها برای اینکه بحثی نشه و حرصش رو روی من خالی نکنه هیچی ازش نمیپرسیدم و سعی میکردم اصلا سر به سرش نزارم. اونم برای اینکه آروم بشه یکی دوساعتی میرفت بیرون قدم میزد و سرحال بر میگشت. مشکلات بیرون از خونه رو به من نمیگفت و سعی میکرد تمام غصه ها و سختی ها رو شونه ی خودش باشه . البته به خودشم گفته بودم‌که با اینکارش موافق نیستم ودلم‌میخواد به منم از مشکلات بگه. هر چیزی هم‌که قبول نداشتم راجع به هر مسئله ای بهش میگفتم و با حرفاش قانع ام میکرد. خلاصه زندگی عاشقانمون عاری از مشکل نبود ولی خوبیش این بود خیلی خوب هم دیگه رو درک میکردیم و سعی میکردیم اجازه ندیم مشکلات حالمون رو بد کنن. واسه اینکه ریشه ی زندگیمون محکم باشه خیلی جاها من کوتاه میومدم و خیلی جاها محمد هم سکوت میکرد و من چقدر خداروشکر میکردم از اینکه همسرم میدونه کجاها باید بشه همسن من و بامن دیوونه بازی در بیاره و چه جاهایی باید بشه همون محمد پخته و محکم و با منطق رفتار کنه. نمیتونم بگم تو زندگی با محمد دقیقا شدم همونی که اون میخواد،نه خیلی جاها بر خلاف میل رفتار میکردم و اون فقط با نگاهش بهم میفهموند که چه کاری درسته و چه کاری نه! چشمم بهش بود که رفت تو اتاق و با عصبانیت در و بست. رفتم و واسش دمنوش درست کردم. میدونستم یه ساعت دیگه حالش خوب میشه. طبق حدسی که زده بود یه ساعت بعد اومد و کنار کتاباش نشست و دوباره به گوشیش زل زد. بهش چشم دوخته بودم،متوجه نگاهم شد و سرش رو بالا گرفت. یه لبخند زدم و بالحنی که خیلی سعی کرده بودم خوب باشه گفتم : _آقا محمد یهو خیلی جدی گفت : +هیچی نگو فعلا بهت زده نگاهش میکردم.من تو شرایطی بودم‌که اگه کسی بهم(‌تو) میگفت گریه ام‌میگرفت. برام عجیب بود که چرا بعد شنیدن این حرفا از زبون محمد سکته نکردم. با بهت و چشمای در اومده پرسیدم: _محمد تو به من چیزی گفتی به اطرافش و بالای سرش نگاه کرد و گفت : +مگه جز تو،کسی دیگه ای اینجاست؟ از حرص نفس نفس میزدم کوسن روی مبل و پرت کردم که صدای خنده هاش بلند شد _خجالت بکش.بچه ات صداتو میشنوه، میفهمه داری با مامانش دعوا میکنی و میخوای سرش هوو بیاری +نترس !تازه بچم مثل باباش زرنگه،میدونه دارم با مامانش شوخی میکنم. چپ چپ نگاش کردم وگفتم: _محمداگه میدونستم پشت اون چهره ی مغرور واخمو و سر به زیرت چه پسری و پنهون کردی.. +خب؟اگه میدونستی چیکار میکردی؟ سعی کردم مثل خودش چهره ام جدی نشون بدم: _میدونی از اون جایی که شما همین الانشم به اندازه کافی اعتماد به نفس داری و به شدت خطری شدی، من از ادامه دادن به جمله ام معذورم قیافه اش و مظلوم کرد و گفت: _آیا کنجکاو کردن من کار درستی است؟ +بله خیلی خودکارش رک برداشت و رفت طرف برگه ی آچاری که به دیوار خونه چسبونده بودیم‌ چله ی ترک گناه گرفتیم و الان روز پونزدهم بودیم. محمدموشکافانه به جدول خیره شد و گفت: +خب امروز غیبت کردی؟ ابروهام روو بالا دادم و با لبخند گفتم: _خیر اونم مثل من ابروهاشو بالا داد و گفت: _منم خیر دو تا علامت جلوی این گناه زد و اومد نشست و گفت: +فاطمه جدی بگو اگه از اول میدونسی من همچین آدمیم چیکار میکردی؟خیلی با ظاهرم فرق میکنم؟ دلم براش سوخت و گفتم: _قول بده پررو نشی تا بگم +باشه بگو _خب اگه از اول میدونستم چه شخصیتی داری شاید زودتر عاشقت میشدم +عه یعنی انقدر خوبم‌؟ با اخم گفتم: _محمد قول دادی پرو نشی خندید و گفت: _فاطمه واسه محرم امسال کلی برنامه دارم بہ قلمِ🖊 💙و 💚 🤓☝️ هرشب از ڪانال😌👇 ♥️📚| @asheghaneh_halal
°🌙| #آقامونه |🌙° °|  مـــا منتـظــــريمـ -[🙏]- /° تــا مـحــــرمـ گــــردد -{😔}- °\ هنـگامــه امتـحـــــانـ -[😎]- /° فــراهـــمـ گـــردد -{👌}- °\ مـــا مے‌دانــيــــمـ و -[😉]- /° تيــــغـ و حلقــــومـ شمـا -{💪}- °\ يـڪ مـــو ز ســر علـے -[😘]- °| اگــــر ڪــمـ گــــردد -{✋}- #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(145)📸 #ڪپے⛔️🙏 🔘| @Asheghaneh_Halal
#صبحونه سلامـے بےجوابـ ـ😌ـ از جانبـ خـوبان نمےماند☝️ به سمتـ ڪربـ💚ــلا هر صبـ🌤ـح میگویمـ #ســـلام آقـا😍✋ #حسین_مرادے #السلام‌علیڪ‌یااباعبدالله❣ 🍃🌸| @asheghaneh_halal
💚🍃 #پابوس ▪️امام‌رضـا(ع): اگـر دوست‌ دارے ڪه ثواب شهیدکربلا را داشته باشے، هرگاه به ياد آن حادثه افتادے بگو: ڪاش من‌ نيز با آنان بودم و با آنان به رستگارى بزرگ مے‌رسيدم... {وسائل الشيعه ج۱۴ ص۴۱۷} #چهارشنبـه‌های‌امــام‌رضــــایــی•🌀• ♥•• @asheghaneh_halal 🍃💚
#همسفرانه •|سوزش چشــــ👀ــــــمِ •|من از لـذتِ زیبایـــے توستـ🌸 •|خیـرھ بھ تــ😍ـو بودم •|پلـــڪ زدن یــــــــادم رفتـ☹️ #عـاشڨ‌ونـہ☺️ 🎈•| @asheghaneh_halal
🏴🍃 🍃 توے جلسات خواستگارے از ریزترین جزئیات مسائل اعتقادے هم سوال ڪنید مثلا ممڪنہ یہ نفر اینطورے باشہ ڪہ بخواد هرشب تو ایام محرم بره روضہ ولے در مقابل ممڪنہ یہ نفر فقط بخواد شب عاشورا و تاسوعا بره هیئت..این یہ مثال جزئیہ در مورد هرچیزے تو مسائل اعتقادے ڪہ شاید بعدها سوءتفاهم ایجاد ڪنہ بپرسید 😊 پ.ن: نمیدونم! 🚫 🍃 @asheghaneh_halal 🏴🍃
°•| 🍹|•° [یہ ایده جدید واسہ استقبال از همسرتون] || روے چند تا برگہ بہ صورت قطارے متن استقبال و عاشقانہ تون رو بنویسید بہ یہ ربان یا نخ ببندید یہ طرف نخ رو به بالاے در و طرف دیگہ رو بہ دستہ در وصل کنید وقتے آقاے همسر در رو باز میڪنہ نخ از هم باز میشه و مجبوره اول متن رو بخونہ بعد وارد خونہ بشہ! || 😊 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
#طلبگی ازغم ڪربُ بَلایش دل وجان بے تاب است•[💚]• بےحسین بن علے(ع) زندگے ام برآب اسـت🍁 از،اَزل حضرت حق بر،بـَدنم،حـڪ بنمود{💓} سبب خلقت تو نوڪرےارباب اسـت✨ #همسر_طلبه_من #زندگی_طلبگی_باعطر_نرگس😌 @asheghaneh_halal
🌷🕊🇮🇷🕊🌷 #چفیه🕊 #کلام_شهید 🌷 پيروي از هواي نفس(✋) شخص را از #حق باز مي‌دارد(👌) #شهید_حسن_فتاحے(حسن_آمریکایی) •| @Asheghaneh_Halal |• 🌷🕊🇮🇷🕊🌷