❣﷽❣
🥀 #زمزمه_حضرت_رباب_س
🥀 #زمزمه_حضرت_علی_اصغر_ع
هرجا که ظرف آبی ، می دید گریه کرد
هر صبح با طلوع خورشید گریه می کرد
با یاد حنجری که شد پاره گریه می کرد
لالا همین که می خواند ، گهواره گریه می کرد
از تیر بر گلو بود بغضی که در گلو داشت
یادش بخیر روزی ، این مادر آرزو داشت
آغوش خالی او ، یک روز کودکی داشت
طفلی که تشنه بود و لبهای کوچکی داشت
یک جرعه آب می خواست ، زخم زبان نمی خواست
طفلی که رفتنی بود ، تیر و کمان نمی خواست
دندان نداشت وقتی جان داد طفل شیری
از حنجرش در آمد دندانه های تیری
تیر از کمان که آمد اول به حنجرش خورد
بعد از گلو در آمد ، بر قلب مادرش شد
یکسال داغدار پاشیدن گلو بود
با کودکی خیالی مشغول گفتگو بود
از آن غروب دلگیر تا این غروب آخر
آب خوش از گلویم پایین نرفته مادر
آخر تورا گرفتند از شیر با سه شعبه
تیر دگر هم او داشت ، آخر چرا سه شعبه
از زه صدا در آمد از حلق پاره ات نه !
بر نیزه بند آمد اشک از نظاره ات ؟ نه !
تا شام پر هیاهو ، با اضطراب رفتی
آغوش من چه کم داشت بر نیزه خواب رفتی
سنگت زدند و حتی یک آه هم نگفتی
بالا نشینم ای کاش ، از نیزه ها نیفتی
من پا به پای نیزه ، تو پا به پای مادر
سر دادی و خریدی سایه برای مادر...
(ناصر دودانگه)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
خورشیدم تویی آوارت منم
دلداده ی ضریح گهوارت منم
امیدم تویی بیچارت منم
بیچاره ی مادر بیچارت منم
گریه ببین کجا به کار اومده
پدر با طفل شیرخوار اومده
زلزله افتاده تو کربلا
پیمبری با ذوالفقار اومده
اگه شهید نمیشدی
تو رو تو خواب می بستن
تو رو به طناب می بستن
تو رو با رباب می بستن
خورشیدم تویی آوارت منم
دلداده ی ضریح گهوارت منم
امیدم تویی بیچارت منم
بیچاره ی مادر بیچارت منم
دستاش خونیه مردی که تو رو
می بوسه و لب های کوچیک تو رو
بوسید تا دمی که تیر بوسه زد
رگ های رو گلوی باریک تو رو
اگه تو رو ببینن اهل حرم
قبل اسارت می میرن همه
چی به سرت اومده که از رباب
تو خیمه ها رو می گیرن همه
اگه شهید نمیشدی
دیدن آب می کشتت
حجم طناب می کشتت
رنج و عذاب می کشتت
اگه شهید نمیشدی
حال رباب می کشتت
غم بی حساب می کشتت
بزم شراب می کشتت
خورشیدم تویی آوارت منم
دلداده ی ضریح گهوارت منم
امیدم تویی بیچارت منم
بیچاره ی مادر بیچارت منم
جسمت روی نی غوغا می کنه
دستات داره هنوز گره وا می کنه
روی نیزه ها چشماتو ببند
مادر داره تو رو تماشا می کنه
هرکی سر تو رو روی نیزه دید
برا دل مادر تو آه کشید
میگن هنوز تو ترکش حرمله اس
همون سه شعبه که گلوتو درید
اگه شهید نمی شدی
بعد قیام می مردی
علی الدّوام می مردی
تو ازدحام می مردی
اگه شهید نمی شدی
تو راه شام می مردی
هر شب باهام می مردی
تو هم کتک می خوردی
خورشیدم تویی آوارت منم
دلداده ی ضریح گهوارت منم
امیدم تویی بیچارت منم
بیچاره ی مادر بیچارت منم
گریه ببین کجا به کار اومده
پدر با طفل شیرخوار اومده
زلزله افتاده تو کربلا
پیمبری با ذوالفقار اومده
خورشیدم تویی آوارت منم
دلداده ی ضریح گهوارت منم
امیدم تویی بیچارت منم
بیچاره ی مادر بیچارت منم
4_5904309091047573670.mp3
4.97M
❣﷽❣
☑️#سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
☑️#زمزمه_حضرت_علی_اصغر_ع
☑️#آقای_طاهری
مرد میدان بابا روي دستان بابا
گریه کن جای خنده جان بابا
مهر طومارم هستی طفل سردارم هستی
این تویی کز گهواره یارم هستی
☑️لالایی اصغرلالا لالا لالا
میبرم پیکرت راخون گرفته سرت را
با چه رویی ببینم مادرت را
سرنهادی بردوشم مقتلت شد اغوشم
باعبا حلقومت را من می پوشم
☑️لالایی اصغر لالا لالا
پشت خیمه هراسان مخفی ازنیزه داران
میکنم تربتت را ای علی جان
می شود مثل زینب مادر تو جان برلب
گرببیند بررویت پای مرکب
☑️لالایی اصغر لالا لالا
☑️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)☑️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5922563127257335781.mp3
5.68M
❣﷽❣
🔳#سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
🎧#آقای_سیب_سرخی
لالایی گلم لالایی عزیز دلم
صدا هلهله میاد و میریزه دلم
بسه دیگه گریه، رمق نداره صدام
آخه هیچ کسی دلش نمیسوزه برات
شاید بارون بیاد طاقت بیاری
تو این غریبی یه وقت تنهام نذاری
لالایی گل پونه ، کی دردم رو میدونه
یه چشمم برات اشک و یه چشمم برات خونه
📿حسین جانم حسین....
اسیر خزون اسیر نامردی شدی
داری میری میدون ببین چه مردی شدی
(علی جان)
میریزه روی صورت تو اشک رباب
شده آرزوهام برا تو نقش بر آب
باشه حواست به من از روی نیزه
تنها نمیذارمت حتی یه لحظه
لالایی گل لاله ، من و گریه و ناله
خاطرات ما باهم نشد حتی یک ساله
📿حسین جانم حسین....
🔳هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Javad Moghadam - Dadash Asgharam (128).mp3
5.54M
داداش اصغرم بیتابی چرا خواهرت الهی بمیره
چشمامو ببین به جون بابا گریه کنی گریم میگیره
غصه میخوره مادرت رباب شرمندت شده شیر نداره
چند روزه الآن که نخورده آب مادرت که تقصیر نداره
گریه میکنی گرفته صدات از توی نگات غم میریزه
خیسیِ چشات خشکیِ لبات خیمه گاه رو بر هم میریزه
عمو رفته آب بیاره ، این دیگه نشد نداره
میرسه با مشک پُر آب اگه حرمله بذاره
... لالایی لالای لالایی ، لالایی لالای لالایی ...
معلومه چقدر تشنته علی خدا کنه طاقت بیاری
لالایی برات میخونم ولی نمیخوابی و بیقراری
داری خودتو میندازی زمین از میون گهواره داداش
فهمیدی عموت از بالای زین افتاد و نشد پاشه از جاش
دیدی آخرش چطور حرمله نذاشت که عمو آب بیاره
دیگه از فلک نداریم گله حتی اگه بارون نباره
تو هر خیمه گفت و گومه ، بعد از عمو آب حرومه
کار خودشونو کردن دیگه کارمون تمومه
... لالایی لالای لالایی ، لالایی لالای لالایی ...
رو دست بابا میری از حرم نازنین گلم ای عزیزم
با اشکای این چشمای ترم به پشت سرت آب میریزم
عجله نکن ای برادرم تا گل روتو ببوسم
منم خواهرم میخوام اصغرم زیر گلوتو ببوسم
تیری که زدن تو چشم عموت برای تو چشم انتظاره
بمیرم برات نازکه گلوت طاقت سه شعبه نداره
اومده سه شعبه انگار ، هم دستی کنه با مسمار
ای محسن کربلایی داداشی خدانگهدار
... لالا لالایی لالا لالایی ، لالا لالایی لالا لالایی
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
Javad Moghadam - Dadash Asgharam (128).mp3
5.54M
داداش اصغرم بیتابی چرا خواهرت الهی بمیره
چشمامو ببین به جون بابا گریه کنی گریم میگیره
غصه میخوره مادرت رباب شرمندت شده شیر نداره
چند روزه الآن که نخورده آب مادرت که تقصیر نداره
گریه میکنی گرفته صدات از توی نگات غم میریزه
خیسیِ چشات خشکیِ لبات خیمه گاه رو بر هم میریزه
عمو رفته آب بیاره ، این دیگه نشد نداره
میرسه با مشک پُر آب اگه حرمله بذاره
... لالایی لالای لالایی ، لالایی لالای لالایی ...
معلومه چقدر تشنته علی خدا کنه طاقت بیاری
لالایی برات میخونم ولی نمیخوابی و بیقراری
داری خودتو میندازی زمین از میون گهواره داداش
فهمیدی عموت از بالای زین افتاد و نشد پاشه از جاش
دیدی آخرش چطور حرمله نذاشت که عمو آب بیاره
دیگه از فلک نداریم گله حتی اگه بارون نباره
تو هر خیمه گفت و گومه ، بعد از عمو آب حرومه
کار خودشونو کردن دیگه کارمون تمومه
... لالایی لالای لالایی ، لالایی لالای لالایی ...
رو دست بابا میری از حرم نازنین گلم ای عزیزم
با اشکای این چشمای ترم به پشت سرت آب میریزم
عجله نکن ای برادرم تا گل روتو ببوسم
منم خواهرم میخوام اصغرم زیر گلوتو ببوسم
تیری که زدن تو چشم عموت برای تو چشم انتظاره
بمیرم برات نازکه گلوت طاقت سه شعبه نداره
اومده سه شعبه انگار ، هم دستی کنه با مسمار
ای محسن کربلایی داداشی خدانگهدار
... لالا لالایی لالا لالایی ، لالا لالایی لالا لالایی
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#بدیمه_در_موج_خون
#نوحه_حضرت_علی_اکبر_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
بَدیمه در موج خون «۲»
دس و پا زو مه جوون
علی بال بال زو و من «۲»
نـاله زومـه بـی اَمون
بَدیمه بُورده مه آسمون ماه
بعین مه داد بَرسین
به جای نفس دَرمه کَشمه آه
بعین مه داد بَرسین
داغ جوون هسه پِرسّه جانکاه
بعین مه داد بَرسین
دیگه گوم بَکردمه خیمه ی راه
بعین مه داد بَرسین
بَدیمه خون میون «۲»
دس و پا زو مه جوون
جوونا جوونا مه داد بَرسین
داغ پسر بدیمه
بعین روزگـار مـره بَـوینین
داغ پسر بدیمه
مره داغ بَـزونه این قوم لعین
داغ پسر بدیمه
علی اکبر ره تـا خیمه بَـورین
داغ پسر بدیمه
بَیته ایـن داغ مـه اَمـون«۲»
دس و پا زو مه جوون
بَـوینین جفای قـوم دغـا ره
دیگه بی اکبرمه
بَـزونه پیغمـبر کـربـلا ره
دیگه بی اکبرمه
دس دامن گیرمه جان خدا ره
دیگه بی اکبرمه
بی علی اکبر نِخوامه دنیا ره
دیگه بی اکبرمه
اَمـان از داغ جـوون «۲»
دس و پا زو مه جوون
تا خزان بَدیمه من شه ثمر ره
به خدا بَمردمه
پاره پاره در خون پاره جگر ره
به خدا بمردمه
بَدیمه خاک سر قـرص قمر ره
به خدا بمردمه
دس و پـا بـزوعنِ شه پسر ره
به خدا بمردمه
از جفـای قـوم دون «۲»
دس و پا زو مه جوون
از داغ پسر مه دل تَش وِشنه
چنّـه بلا بدیمه
چتی وداع بَـوّم دل نکشـنه
چنـه بلا بدیمه
مـره قـاتل خَـنّه زَنّـه اِشـنه
چنـه بلا بدیمه
این مصیبت آخر مـره کِشـنه
چنـه بلا بدیمه
مـره ایـن نَیّـه گمـون «۲»
دس و پا زو مه جوون
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبراسفندیار_مداح
1720857438048_-2147483648_-210014.ogg
1.38M
#نوحه_حضرت_علی_اکبر_مازنی
بدیمه در موج خون
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
میخای سلام بدی به علی اکبر ابی عبدالله
به نیابت از همه شهدا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
میخاد علیش رو راهی میدان کنه،
اَشبَهُ النّاس به پیغمبر رو داره میفرسته میدان
اول فرمود برو با حرم وداع کن
لذا فقط دو نفر با حرم وداع کردن، یکی خود ابی عبدالله ست، یکی هم علی اکبر، امام حسین دید وداع با اهل خیمه طول کشید،
همه دورش حلقه زدند، همه یکصدا حرفشون اینه، دور علی اکبر طواف میکردن با گریه ها و ناله هاشون میگفتند
اِرحَم غُربَتَنا
وداع ، طول کشید ابی عبدالله اومد وارد خیمه نشده
فرمود دَع عَلیا
علیمو رها کنید
فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله
هر طوری بود علی رو از بین زن و بچه و عمه ها و خواهرا جدا کرد حالا پدر و پسر دارن باهم قدم میزنن، علی داره جلو ابی عبدالله راه میره، یه نگاه کرد دید راه رفتنش مثل پیغمبره، دست برد زیر محاسنش، به پهنای صورت داره اشک میریزه، علی رو با اشکش بدرقه کرد ، برگشت سمت خیمه ها، حضرت سکینه میگه من کنار بابا بودم حواسم به بابام بود دیدم بابام، چشماش مثل یه محتضر در حال دورانه،
مرحوم شیخ جعفر مینویسد
ابی عبدالله سه تا احتضار داشت کربلا،
احتضار اول، همینجایی بود که علی رو راهی میدان کرد
احتضار دوم، علی وقتی برگشت گفت بابا، العَطَشُ قَد قَتَلَنی،
حضرت فرمود
هٰاتِ لِسانَک،
زبونتو بده پسرم، ابی عبدالله، زبان علی اکبر و گذاشت تو دهانش، علی اکبر آتیش گرفت گفت بابا، تو که از من تشنه تری، این احتضار دوم،
اما احتضار سوم، اون لحظه ای بود که صدا زد علیک منی السلام
ابی عبدالله مثل یه محتضر آمد بالاسر جوانش
تعبیر مقاتل اینه
العاطِلُ جَوارِحَه
اعضا و جوارح حسین دیگه از کار افتاد، چنان با صورت خودشو زمین انداخت
حسین....
====================
✍ حجتالاسلام میرزامحمدی
نوحه علی اصغر منوچهرحسن زاده ۴۰۵.mp3
5.96M
نوحه شور زنجیر زنی
بانوای#کربلایی_منوچهر_حسن_زاده
شاعر#مضطر_اردبیلی
منیم گل تک سولان اوغلوم
علی لایلای بالام لایلای
جفادن اوخلانان اوغلوم
علی لایلای بالام لایلای
عطش سنده نمایاندور
عجب حالون پریشاندور
بوغازون پیکرون قاندور
علی لایلای بالام لایلای
ستمله باغریقان اولدون
خدنگ سن نشان اولدون
آچوب گل تک خزان اولدون
علی لایلای بالام لایلای
منیم قلبیم باشی یاندی
کمکار جمله دوغراندی
بوغازون بیله اوخلاندی
علی لایلای بالام لایلای
شهیداولدون لبون عطشان
بوغازوندان آخور القان
سنی ویردیم قوزی قربان
علی لایلای بالام لایلای
باتوبدور قانه رخسارون
گوزلدور رنگ گلباران
اوغول بوش قالدی گهواره
علی لایلای بالام لایلای
#شب_هشتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
▪️درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز
▪️چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز
▪️آبرو دار بود هر که شود سائل یار
▪️با همه فقر خریدار بلاییم هنوز
▪️بارها توبه شکستیم ،به ما فرصت داد
▪️پُر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز
▪️تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم
▪️همه مدیون امام و شهداییم هنوز
▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد...
معلوم نیست دیگه زنده باشیم و حرمش رو ببینیم
▪️عمر رفت و دل ما زائر شش گوشه نشد
▪️به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز
یابن الحسن...
روز هشتم آقات
صدا بزن
یابن الحسن...
السَّلامُ علی ساکن کربلاء
السَّلامُ علی من جَعَلَ الله الشِّفاء فی تربته و مَنِ الاجابةُ تحتَ قُبَّتِه
السَّلامُ عَلَى الاعضاءِ الْمُقَطَّعاتِ
السَّلامُ عَلَى الاَجسادِ العاریات
روز جوان ابی عبدالله ست
السَّلامُ عَلیٰ علیٍ الکبیر
چه کردند با علی اکبرش که دیگه ابی عبدالله نتونست بدنش رو بیاره به خیمه ها
امروز همه جوون ها حسین رو کمک کنند
با چه شوقی ،با چه احترامی ، اهل خیمه علی رو راهی میدان کردند
▪️بیایید ای جوانان....
▪️بیایید ای جوانان
▪️گلاب آرید و قرآن
▪️که اکبر می رود به میدان
▪️بیایید ای ....(تو هم نوحه خون شو)
▪️بیایید ای جوانان
▪️گلاب آرید و قرآن
▪️که اکبر می رود به میدان
اما چیزی نگذشت همین ابی عبدالله صدا زد
▪️جوانان بنی هاشم بیایید(۲)
▪️علی را بر در خیمه رسانید
▪️خدا داند که من طاقت ندارم...
هفت قدم مونده بود برسه به بدن
دیدند حسین خودش رو از روی مرکب انداخت زمین،
فَنادیٰ بِاَعلیٰ صَوتِه
وا وَلَدا وا عَلیا
هفت مرتبه هی صدا میزد
وَلَدِی عَلی
حسین....
▪️با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
علی جانم
▪️ ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
▪️عمه ات آمده تا دست به معجر نبرند
▪️یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند
حسین....
▪️تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
▪️وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
صلی الله علیک یا اباعبدالله
دست گداییت رو بیار بالا
به جوان ابی عبدالله به محاسن سفید ابی عبدالله و به اون گریه های بلند بلند امام حسین
الهی العفو....
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
#شب_هشتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم
▪️گیرم نخرندم به کسی کار ندارم
▪️من دست تهی دارم و تو دست نوازش
▪️تو باغ گلی من به جز از خار ندارم
▪️من مشتری یوسف و هیچ ندارم
▪️جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم
▪️در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو
▪️مشتاق گلم ،کار به گلزار ندارم
یابن الحسن...
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
از امام صادق علیه السلام پرسیدن بالاترین لذتها برا پدر مادر داده چیه؟فرمود اینکه خدا به اونها فرزندی بده این فرزند جلو چشم پدر مادر بزرگ بشه قد بکشه
آقاجان تلخ ترین تلخیها برا پدر مادر،چیه
فرمود اینکه جلو چشمشون ببینند جوانشون پرپر بشه،
از همینجا بریم کربلا،
▪️تو اِرباً اِربا بدنی،من اِرباً اِربا جگرم
▪️جون بابا یه بار دیگه منو صدا کن پسرم
یه چیزی میگم تا آخر روضه ی علی اکبر بهش فکر کن،
تنها شهیدی که ابی عبدالله دیر رسید بالا سرش، وقتی رسید که علی جون نداشت
حالا ببین با چه حسرتی باهاش حرف میزنه
▪️پاک میکنم با خون دل لخته ی خون از رو لبات
▪️هر کی نبود تو مدینه یه کوچه باز کرده برات
اونایی که نبودن مادرمو بزنند،
انتقامش رو کربلا از تو دارند میگیرند
▪️بلند شو از جا پسرم،بیا زمین گیرم نکن
▪️عصای پیری حسین ،تو کربلا پیرم نکن
▪️خوش قد و بالای حسين ،افتادی زیر دست و پا
▪️اونقد تنت کوچیک شده،که جا شدی روی عبا
حسین....
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
▪️خیز و از جا آبرویم را بخر
▪️عمه را از پیش نامحرم ببر
به نیابت از همه شهدا صدا بزن
حسین جان....
====================
✍حجتالاسلام میرزامحمدی
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
میخای سلام بدی به علی اکبر ابی عبدالله
به نیابت از همه شهدا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
میخاد علیش رو راهی میدان کنه،
اَشبَهُ النّاس به پیغمبر رو داره میفرسته میدان
اول فرمود برو با حرم وداع کن
لذا فقط دو نفر با حرم وداع کردن، یکی خود ابی عبدالله ست، یکی هم علی اکبر، امام حسین دید وداع با اهل خیمه طول کشید،
همه دورش حلقه زدند، همه یکصدا حرفشون اینه، دور علی اکبر طواف میکردن با گریه ها و ناله هاشون میگفتند
اِرحَم غُربَتَنا
وداع ، طول کشید ابی عبدالله اومد وارد خیمه نشده
فرمود دَع عَلیا
علیمو رها کنید
فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله
هر طوری بود علی رو از بین زن و بچه و عمه ها و خواهرا جدا کرد حالا پدر و پسر دارن باهم قدم میزنن، علی داره جلو ابی عبدالله راه میره، یه نگاه کرد دید راه رفتنش مثل پیغمبره، دست برد زیر محاسنش، به پهنای صورت داره اشک میریزه، علی رو با اشکش بدرقه کرد ، برگشت سمت خیمه ها، حضرت سکینه میگه من کنار بابا بودم حواسم به بابام بود دیدم بابام، چشماش مثل یه محتضر در حال دورانه،
مرحوم شیخ جعفر مینویسد
ابی عبدالله سه تا احتضار داشت کربلا،
احتضار اول، همینجایی بود که علی رو راهی میدان کرد
احتضار دوم، علی وقتی برگشت گفت بابا، العَطَشُ قَد قَتَلَنی،
حضرت فرمود
هٰاتِ لِسانَک،
زبونتو بده پسرم، ابی عبدالله، زبان علی اکبر و گذاشت تو دهانش، علی اکبر آتیش گرفت گفت بابا، تو که از من تشنه تری، این احتضار دوم،
اما احتضار سوم، اون لحظه ای بود که صدا زد علیک منی السلام
ابی عبدالله مثل یه محتضر آمد بالاسر جوانش
تعبیر مقاتل اینه
العاطِلُ جَوارِحَه
اعضا و جوارح حسین دیگه از کار افتاد، چنان با صورت خودشو زمین انداخت
حسین....
====================
✍ حجتالاسلام میرزامحمدی
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
اومد سمت خیمه ها
انقده عمه ها و خواهرا، این دختران خردسال دورش حلقه زده بودن، همه یکصدا یک چیزو میگفتند،
میگفتند
اِرحَم غُربَتَنا
ابی عبدالله دید اگه وداع طول بکشه همینجا تو خیمه نگهش میدارند
از بیرون خیمه صدا زد
دَع عَلیا چ
علی رو رها کنید
فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله
علی غرق در خداست شما دیگه مانعش نشید
حالا پدر و پسر باهم از خیمه ها دارن میان
یه نگاه کرد دید بابا به پهنای صورت،
داره اشک میریزه،
دست برد زیر محاسن سفیدش،
پیرمردای جلسه، از شما میپرسم،
مگه ابی عبدالله، چند سال داشت ۵۸ سال،
اما همه محاسنش سفید شده،
دست برد زیر محاسن،
خدایا شاهد باش کیو دارم به میدان میفرستم
شب علی اکبر شب ویژه ست
ان شاءالله خیر از جونیت ببینی،
امشب جوونیتون رو بیمه کنید حق روضه ش باید ادا بشه،
یه جوری جنگیده میمنه و میسره رو بهم ریخته،
تا فهمیدند علی داره میاد میدان، تا فهمیدن شبیه ترین کس به پیغمبر داره میاد ، همه کمین کردند،
همشونم میدونستند، حاصل عمر حسینه،
لذا شیخ جعفر شوشتری یه تعبیری داره، میگه ابی عبدالله یه قتل داره، اونم قتل صبره، مال گوداله،
اما یه موت هم داره، مرگش بالا سر علی اکبرش بود
فقط خدا میدونه به حسین چه گذشت،
من از خیمه ها ابی عبدالله رو همراهی کنم
سکینه بنت الحسین میگه من کنار بابام ایستاده بودم تا صدای داداش اکبرم از میدان آمد
عَلیک مِنِّی السّلام
دیدم چشمان بابام مثل یه محتضر در دورانه، با چه عجله ای خودشو رساند بالا سر جوانش علی اکبر،
۷ قدم مونده بود به پیکر برسه،
دیدند حسین خودشو از مرکب رو زمین انداخت
پدران شهدا میخام بگم
هیچکدومتون افتادن بچه هاتون رو ندیدید
هیچکدومتون قطعه قطعه شدن بچه هاتون رو ندیدید
فقط خبرشو براتون آوردند که بعضیاتون سکته کردید ،دووم نیاوردید
تنها پدری که قطعه قطعه شدن جوانش رو دیده ،حسینه
مرحوم شیخ حر عاملی مینویسد
دیگه ابی عبدالله نتونست رو پاهاش راه بره ۷ قدم رو زانوهاش راه رفت
ابی عبدالله کنار بدن جوانش بلند بلند گریه کرده،
تو هم حقشو ادا کن
رسیدند کنار مقتل علی اکبر
هر چه کرد دید دلش آرام نمیشه
وَضَعَ خَدَّه عَلیٰ خَدِّه
اما هر چی منتظر شدند دیدند حسین بلند نمیشه
▪️سپه کوفه و شام استاده
▪️به تماشای شه و شه زاده
▪️شه روی نعش علی افتاده
▪️همه گفتند حسین جان داده
همه خوشحال از اینکه با یه تیر دو نشون زدند
یا صاحب الزمان
آقاجان ببخش منو
اولین جایی که قدوم عمه جان به میدان باز شده همینجاست
یه وقت دیدند یه زن بلند قامتی
هی زمین میخوره ، هی بلند میشه
هی صدا میزنه وا اُخَیّاه...
حسین غیرت اللهِ،
زینب عصمت اللهِ،
تا صدای نفس نفس زدن دختر علی رو شنید
فَقامَ الحُسین،
دیگه علی اکبر یادش رفت
زیر بغل خواهر رو گرفت
خودش به خیمه ها برش گردوند،
درستشم همینه،
یاد مدینه افتاد،
بچه بودم ،
▪️من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
▪️قاتل گهی به کوچه ، گه به خانه میزد
یازهرا...
====================
✍حجتالاسلام میرزامحمدی
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
گروه مداحی (مجمع الذاکرین) اهلبیت، ع،
قوانین گروه👉🏻
تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔⛔
درصورت مشاهده حذف از گروه❌❌❌❌❌❌ا
─┅─⊱✤ مم⃟ن ⃟ ✤⊰─┅
https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4
با مدیریت:آقای علی کمالی ↶
@Haram75
─┅⊱✤✤✤⊰┅─
.
#زنجیرزنی
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_ارباب_غریب_من
#ای_تازه_جوان_من
🔘🔘
✅بند اول
ای تازه جوان من
ای شبه نبی اکبر ۳
ای سرو رشید من
در خون شده ای پرپر۳
ای همه حاصلم ای گل لیلا
گشته ای در یم خون اربا اربا
واویلا ۲ علی اکبر
____
✅بند دوم
ای حاصل عمر من
برخیز و ببین بابا۳
از داغ فراق تو
گردیده قد من تا۳
بابا ببین دو چشمان ترم را
بی تو گم کرده ام راه حرم را
واویلا ۲ علی اکبر
____
✅بندسوم
ای ماه دل آرایم ای سرو گل رعنا
بوی مادرم آمد در قتلگهت بابا
ای اربا اربای غریب بابا
می میرد از داغت حضرت لیلا
واویلا واویلا علی اکبر (ع)
____
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_مجیدرجبی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اکبر(ع)
شب هشتم محرم(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است
♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است
♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است
♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است
♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید
♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است
♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من
♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است
♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم
♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است
♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است
♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است
♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را
♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است
⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین
دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم
[دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم
ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم]
علی جانم
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی
زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد
خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم
برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد
اما تا علی آمد اجازه داد
چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی
خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن
طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است
علی اکبر امام حسین
وارد میدان شد
مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی
مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد
همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما
یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام
بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده
گفتن برا بعضیا با عجله میومد
اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس
از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد
اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب
اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه
اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن.
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
انشاالله داغ جوان نبینی
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه
یکی با سنگ میزنه...
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره.
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
حسین آرام جانم..حسین روح و روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️