eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
24.6هزار دنبال‌کننده
998 عکس
931 ویدیو
577 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. برای یادبود کودکان بی گناه غزه و پدرانی که، اگر مانده باشند، بقصد انتقام از رژیم کودک کش اسرائیل ، بسوی جهاد و شهادت خواهند شتافت علیه_السلام قرار شد برود کار بوتراب کند فرات را سر بدخواه خود خراب کند قرار شد برود با لب ترک خورده هزار حرمله را از خجالت آب کند امیدوار به این است مادر اصغر قرار نیست کسی طفل را جواب کند سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید میان کودک و باباش انتخاب کند چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا برای دادن جان خودش شتاب کند سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد کسی بیاید و این غصه را حساب کند نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند . ................... #پ.ن: نشانه‌ای دیگر از عشق و محبت مجاهدان فلسطینی نسبت به اهل بیت خط آخر دست‌نوشته‌ای که همراه رزمنده مقاومت غزه بوده: «به نام خدای خیبر آغاز می‌کنیم و با شمشیر ذوالفقار می‌زنیم.» .
. دم میدم موقع سینه زنیه روضه ی فاطمه ناگفتنیه بچه ها بلند بلند گریه کنید به خدا مادرمون رفتنیه مرد میدونیم ولی گریه کنیم همه بی معطلی گریه کنیم بیشتر از فاطمه این روزا باید به حال و روز علی گریه کنیم مردم مدینه اکثرا بدن دست رد به سینه ی علی زدن بسکه بُردن علی دیدنی بود خیلیا برا تماشا اومدن من خودم فدای اشک چشماتون خدا پشت و پناه مادراتون بچه سیدا منو حلال کنین روضه ناموسی میخونم براتون اومدن به هر دلیلی بزنن گل یاسو رنگ نیلی بزنن فکرشو بکن چهل تا بی حیا توو کوچه زنت رو سیلی بزنن تو برو بیا میزد فاطمه رو خیلی بی هوا میزد فاطمه رو علی حق داره بمیره به خدا یه غلام سیاه میزد فاطمه رو خیلی بی عاطفه هستن به خدا راهشو توو کوچه بستن به خدا توی لفافه میگم غیرتیا بار شیشه شو شکستن به خدا علیرضا خاکساری✍ . .
جدید و جانسوز حضرت زهرا مقتل نوشته..... ای دختر نبیِّ خدا ،  فاطمه سلام ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر  دلم  گرفته  دوباره   برای  تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر  ناله ها و  ماتم  تو گریه می کنم مقتل نوشته  تا  زِ   ولایت  بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب  بی قرار علی  هم  شرر  زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر  زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با  تازیانه  بازویتان  را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی  و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا سیلیِ محکمی  زده  بر صورت  شما مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای مقتل  نوشته  بعدِ پدر  قد  خمیده ای در آن سه ماه  روی خوشی را ندیده ای
Z0000052.MP3
5.14M
🏴 🏴 🏴 ✍:شاعر خ علیمحمدی 🎤مداح :استاد پیام پرویزی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بِروین خَوَر بدین به شهرِ بغداد کُشتنه به زهر کین امامِ جواد دُهدَرِ مأمون مکن مسموم امامه پشت در شودی مکن شودی حرامه بیارین بالا سرس امامِ هادی بمیرُم سیت به جوونی جون نهادی کاظمینِ بزنین پرچما سیاهی حیفم سی امام جواد که جون نهادی خُس شهید،بووس شهید،جدِّس شهیدن هَمِسون هفت پشت غمِ دنیانه دیدن مو که بختیاریُم هِدُم عزادار به غمِ امام جواد هِدُم گرفتار رَهدُمه به کاظمین دَخیل بِوَندُم تا بده مُرادُمه مو دَردهِ مندُم یا امام رضا آقا سَرِ خوت سلامت به روزِ محشر بکن مُنه شفاعت ای(هستی)امشو بگو دُندالِ سنگین تا بخونه(پرویزی)وا حالِ غمگین بگو یاجواد شهیدجواد غریب جواد مظلوم جواد
"جواد" آئینه‌ی کرامت بی انتها جواد جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد! ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد عمامه گشته دور سر او به افتخار آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد از کاظمین حاجت خود را گرفته است هر کس که گفته بین گوهر شاد یا جواد! بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد ذکر لب تمام گرفتارها جواد وا شد گره همین که گره خورد در حرم دست گدا به دامن لطف ابا جواد دنبال التیام به جای دگر مرو تا هست مرهم دل درد آشنا جواد با چشم اشک بار شب جمعه میشود از کاظمین راهی کرب و بلا جواد این دفعه برد روح مرا او به کربلا باب الجواد باز شده رو به کربلا با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان سمت تنش رها نشده تیری از کمان نه تیغ شمر خورده نه سرنیزه‌ی سنان بر خاک، خون حنجر پاکش نشد روان قاتل نداشته‌ست سر قتل او زمان چنگی به گیسویش نزده دست این و آن خیره نشد به خاتم او چشم ساربان سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان انداختند سایه به جسمش کبوتران از روی بام تا ته گودال رفته‌ایم در روضه‌‌های جدّ تو از حال رفته‌ایم «فرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست .
روم به آسمونه 1.mp3
3.13M
روم به آسمونه چشما روضه خونه کاشکی آقام برگرده روز من سیاهه زینبش تو راهه کوفه پر از نامرده آقا نیا اسیر کوفیا میشی آواره‌ ی بیابونا میشی خورشید روی نیزه ها میشی دروغ میگه هرکسی میگه طرفدارته بین همه کوفیا حرف علمدارته قطره های بارون ریگای بیابون حال منو می فهمن تو دلم آتیشه باورم نمیشه اینا چقدر بی رحمن آقا نیا که بچه هاتو می کُشن دارن تو کوفه هم قسم میشن برا سر تو نقشه می کِشن جایزه معلوم شده برا همه لشکرت برا تموم سرا حتی سر اصغرت اینجا با جسارت با نیت غارت پیر و جوون آمادن شهر بی حیایی وای چه وعده هایی به دختراشون دادن آقا نیا که کینه تو دلاشونه غضب تو چشم بی حیاشونه گوشواره جزء وعده هاشونه
. . الا مادر؛ به قربونِ جمالت  رخ چون بدر و ابروی هلالت  شنیدم؛ کامِ عطشان جان سپردی…  گلِ ام البنین؛ شیرم حلالت  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  امون ای دل ای دل حسین شنیدم؛ دست هایت را بریدند  شنیدم؛ چشمِ نازت را دریدند  چو طفلان این سخن ها را شنیدن  همه از هم خجالت می کشیدند…  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  انیسِ گریه هایم، را گرفتند  توانِ دست و پایم، را گرفتند  کمانی تر شدم، از زینب  افسوس! سرِ پیری؛ عصایم را گرفتند…  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  مسلمانان! حسین، مادر نداره…  غریب است و کسی بر سر نداره  ز جورِ ساربانِ بی مروت؛ دگر انگشت و انگشتر نداره  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  گلِ احساس، را از من مگیرید  شمیمِ یاس، را از من نگیرید همه دار و ندارم را بگیرید؛ فقط عباس را از من نگیرید ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  تموم زندگیم؛ مالِ حسینه…  دلم همواره دنبالِ حسینه  کجایید؛ ای شهیدان خدایی؟  بلا جویانِ دشتِ کربلایی  کجایید؛ ای سبک بالانِ عاشق؟  پرنده تر، ز مرغانِ هوایی  .
. سبک موسیقی فیلم از کرخه تا راین محرم اومده ببین به غم اسیرم یعنی میشه تو روضه های تو بمیرم مشکی به تن برا تو میپوشم ارباب من از صدای روضه مدهوشم ارباب چایی روضه ها تو مینوشم ارباب حسین عزیز فاطمه یابن الزهرا ** شکرخدا که باز محرم و میبینم میون مجلس عزای تو میشینم هرچی که دارم از تو من دارم ارباب خدا رو شکر به تو گرفتارم ارباب من نوکر تو و علمدارم ارباب حسین عزیز فاطمه یابن الزهرا ** دیوونه ی حسینم و اسیر زینب به عشق کربلا میام تو روضه هرشب بدون تو حسین منم در تاب وتب یه خواهشی من از شما دارم امشب یه کربلا ببر منو جون زینب حسین عزیز فاطمه یابن الزهرا ** ترسی ندارم بخدا از دشمناتون ایشالله اربعین میام تا کربلاتون از معصیت بیا خلاصم کن ارباب دوباره توی روضه پاکم کن ارباب منو ببر کربلا خاکم کن ارباب حسین عزیز فاطمه یابن الزهرا شاعر : هاشم محمدی آرا 👇 ____________________ . امام زمانی محرم اگر چه رو سیاه کلّ عالمینم گریه کنِ مجالس جدّت حسینم دارم به یاد کربلا تو روضه ها ناله به همراه بکاء تو روضه ها سیاهی لشگرم آقا تو روضه ها بیا با سوز نینوا گریه کنیم به یاد دشت کربلا گریه کنیم برا حسین ِ سر جدا گریه کنیم یابن الحسن... آقا شنیدم جدّت و لب تشنه کشتن تو قتلگاه با ضرب تیغ و دشنه کشتن ای لالۀ پرپر حسین یا ثارالله ای کشتۀ بی سر حسین یا ثار الله نورِ دلِ مادر حسین یا ثار الله تا به اَبَد ذکر لبی یا ثار الله دار و ندار زینبی یا ثارالله ای زینت دوش نبی یا ثار الله آقام حسین آقام حسین آقام حسین۳ عج ______________________ 👇
. حال که ای همسفر، بی تو سفر می‌کنم زاد ره خویش را، خون جگر می‌کنم من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر خیز و نگه کن ببین با که سفر می‌کنم هر قدمم می‌زنند، نام تو را می‌برم هر طرفم می‌کشند، بر تو نظر می‌کنم هر خطر آید به پیش، بر دل و جان می‌خرم در عوض از دخترت، رفع خطر می‌کنم گر بگذارد عدو لحظه‌ای آسوده‌ام زخم تو را شست و شو، ز اشک بَصر می‌کنم ای پسر مادرم من نه تو را خواهرم؟ مثل تو پیش بلا سینه سپر می‌کنم حاج غلامرضاسازگار✍ .👇👇
. (یکی از بندهای ترکیب بند) بر حربگاه چون رهِ آن كاروان فتاد شور نشور و واهمه را در گمان فتاد هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد بر زخمهاى كارى تير و كمان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان فتاد بى اختيار نعرۀ هذا حُسَين از او سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بَضْعَة الرسول رُو در مدينه كرد كه يا اَيُهَّا الرَّسوُل : اين كشته ی فتاده به هامون حسين تست وين صيد دست و پا زده در خون حسين تست اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست اين خشك لب فتاده و ممنوع از فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين تست اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه از اين جهان زده بيرون حسين تست پس روى در بقيع و به زهرا خطاب كرد مرغ هوا و ماهى دريا كباب كرد كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين مارا غريب و بى كس و بى آشنا ببين اولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببين تن هاى كشتگان همه در خاك و خون نگر سرهاى سروران همه در نيزه ها ببين آن تن كه بود پرورشش در كنار تو غلطان به خاك معركۀ كربلا ببين ✍️محتشم کاشانی 🎤اجرا .👇
. بخوان زیارت ناحیه از غم دلدار بریز اشک و بزن ناله تا دم دیدار بخوان زیارت ناحیه از دل خونین که خون‌جگر شده مهدی زشیون بسیار بخوان زیارت ناحیه تا شوی زائر زیارتی به صد آه و به دیده‌ای خونبار بخوان زیارت ناحیه با مصیبتهاش که فاطمه به فغان آه می‌کشد هر بار بخوان زیارت ناحیه و بخوان قرآن دل آیه آیه شده «بِالعَشیِّ وَ الإِبکار» بخوان زیارت ناحیه از زبان دل چقدر بر دل زینب رسیده است آزار بخوان زیارت ناحیه برده‌اند او را به همره همۀ اهل بیت در بازار بخوان زیارت ناحیه برحسین او چه کرده است به کرببلایش استکبار بخوان زیارت ناحیه و بگو از جان که روز حادثه یاران نموده‌اند ایثار بخوان زیارت ناحیه یک یک یاران سرانشان همه رفته به نیزه و بر دار بخوان زیارت ناحیه ذبح گشته حسین کنار قتلگهش خواهری غمین و زار بخوان زیارت ناحیه کیست ثارالله کسی که عرش به مظلومی‌اش کند اقرار بخوان زیارت ناحیه روز عاشورا عزیزفاطمه شد پیش چشم حق انکار بخوان زیارت ناحیه صبح و شام بسوز سپاه عشق شده بی امیر و بی سردار بخوان زیارت ناحیه و بخوان (طاهر) چراکه مرثیه‌خوان خواسته تو را دادار
. الا ای ماه تابانم ، به نِی قاریِ قرآنم به لب شد از غمت جانم ، ببین حال پریشانم حسین جانم حسین جانم --------- الا ای مهجبین من ، نگار نازنین من نظر بِنما به احوالم ، مَهِ نیزه نشین من تحمل کردم ای مظلوم ، ز خصم تو جسارت را کشیدم در رهِ عشقت ، غم و رنج اسارت را پر از سوز و شرر گشتم ، ز غم خونین جگر گشتم که با فرزند ذلجوشن در این ره همسفر گشتم دو چشم اهل بیتت را ، ببین گریان ببین گریان ز روی نیزه ی غربت ، بخوان قرآن بخوان قران به اشکم آبرو دادم ، جهاد و استقامت را به عالم کرده ام معنا ، بزرگی و شهامت را مرا ای یوسف زهرا ، کجا رخساره نیلی بود؟ جواب یا حسین من ، ز دشمن ضرب سیلی بود ز فرزندان پیغمبر ، چه حرمت ها که بشکستند به ما تهمت زده دشمن ، که اینها خارجی هستند ز داغت بر همه عالم ، حدیث غم حکایت شد به قرآن خواندنت بر نی ، ز ما ها رفع تهمت شد امان از خنده ی دشمن ، امان از ساز و چنگ و دف سرت بر نیزه و میزد ، عدو دور تو سوت و کف 🎤 .👇
. بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است   کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده   با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت   بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خندۀ انظار می‌شود   ترسم که نیزه دار کمی جابه‌جا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود   یک شب ندیده‌ایم که بی غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده   گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد   پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دست خودت را تکان مده   با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند   بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده   دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود   بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود .
🏴 🏴 ✍شاعر:وحید محمدی روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دسته دسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود اوجوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام پشتش را شکست غصه های شام پشتش را شکست کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت درد و رنج و غصه ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه ویلی یا حسین یا قتیلَ العبرات ایها المحروم یوما من ماء الفرات اشک چشمامه مرحم رو زخمام می میرم آقا برات ایها المحروم یوما مِن ماء الفرات افتادی از پا و زینب رفت از حال تنهای تنها ماندی بین گودال با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ویلی یا حسین مسلوبا عنه الردا ایها المظلوم یا سید الشهدا خنجر کهنه چی به روزت آورد هستی زینب رو برد ایها المظلوم یا سیدَ الشهدا کشته ی دور از وطن آه ای ارباب تشنه ی صد پاره تن آه ای ارباب نگرانی تو گودال برا غربت خیمه برا شام غریبان برا غارت خیمه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ویلی یاحسین ایها الشیب الخضیب سید العطشان ایها الخد التریب جای سنگ ای وای مونده رو پیشونی وای از چشمای خونین بعد تو زینب ماند و داغ دوری وای از اون روزی که کنج تنوری روی دستای زینب رد زخم طنابه روی نیزه بمیرم سر طفل ربابه ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
4_5857035068920302142.mp3
4.87M
🎤 چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم به سمت آسمان رو می کنم هر می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم تو که هر هفته امضا می کنی پرونده مارا نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی دانم فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ارباب نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمی دانم شاعر: .
. شهادت امام حسن(علیه السلام) از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که میدید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم) مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد استاد حاج غلامرضا سازگار ✍ .
. ساحتِ عرش ، غرق غم ها بود جگری در حصار سَم‌ها بود ناله ی او به آه بند شده دادِ انگورها بلند شده هرچه را خورده بود ، پس می زد من بمیرم! نفس‌نفس می زد هی نشست و بلند شد در راه تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه! آه! با مادرش چه بد کردند چادرش را همه لگد کردند خاتمِ عشق بی نگین افتاد با سر و صورتش ، زمین افتاد در دل شیعه ها شرر انداخت با عبایی که روی سر انداخت سینه ی او مسیر سوختن است اثر زهر ، تشنه‌لب شدن است لااقل داده اند تسکینش پسرش آمده به بالینش این غریبی که سخت ، بی‌حال است کُنج حجره به یاد گودال است یاد آن تشنه‌ای که عریان شد بدنش پایمال اسبان شد باز هم شکر پا نخورده تنش نوک نیزه نرفته در دهنش قدرِ یک نصفه روز پیر نشد شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد پای قاتل در آستانش نیست زجر دنبال دخترانش نیست همسرش این همه عذاب نداشت خواهرش غصه ی حجاب نداشت اهل بیتش ندیده بددهنی وسط بزم مِی نرفته زنی ✍ .
. سلام_الله_علیها تو بستر به سختي نفس ميكِشي تو اين لحظه ها شكل مادر شدي الان خوب حس ميكنم واسه چي تو زهراي موسي بن جعفر شدي چقدر زوده پرپر شدن واسه تو چقدر زوده واست خميده شدن شدي فاطمه تا كه سهمت باشه تو سِنّ جووني شهيده شدن چقدر داغ ديدي تو يك نصفه روز با اينكه دلت هيچ طاقت نداشت بازم شُكر كه مثل زينب ديگه تَـهِ داستانت اسارت داشت شنيدن كه داري مياي سمت قم برا پيشوازت همه اومدن تا سايه ت رو حتي نبينه يه مرد زَناشون همه دور تو صف زدن زمين قم اون روز تو چشم خلق گمونم كه هم رتبه ي عرش بود با فرشاي با ارزش و قيمتي مسير عبور شما فرش بود قم از كوفه و شام بيزار بود كه گل ريختن پيش پات مَردُمِش تا موسي بن جعفر رو راضي كُنَن چه ها كه نكردن برات مَردُمِش برات بهترين جاي شهر قم و قُرُق كرد مُوسيٰ بن خَزرج،كه ما نباشيم فردا خجالت زده مثه كوفيا و مثه شاميا شدي زينب ثاني امّا ديگه خرابه نشيني نصيبت نشد روي نيزه ديگه سر مَحرمات قراره دل بي شكيبت نشد تو هرجا كه شيرخواره ديدي دلت حسابي شكست عين خانوم رُباب ولي ديگه با دست بسته نبُرد تو رو هيچ كس توي بزم شراب .. ✍ .
14030806 - Haj Sayed Reza Narimani.mp3
35.13M
سرایی 🔻 دیدار خانواده های شهدای امنیت با مقام معظم رهبری _ اگر ایران سرود فتح خواند از اسرائیل اثر دیگر نماند _ 🗓 یک‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۳ | حسینیه امام خمینی(ره)
. امیرالمؤمنین السلام علی حبیبه‌المصطفی و قرینه‌‌المرتضی... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای قیام و قعود و ما حیدر عشق تو تار و پود ما حیدر مهر تو در وجود ما حیدر همه بود و نبود ما حیدر هستی ما تفضلات علی‌ست بیرق دین ما صفات علی‌ست ذکر نجوای عاشقانه‌ی ما روز و شب فکر ما بهانه‌ی ما خامه‌ی شعر و هر ترانه‌ی ما ذکر تسبیح عارفانه‌ی ما نام زیبای شاه کرار است دل ما بر علی گرفتار است یا علی جان فدای یک قدمت نام زیبای تو پر از عظمت دوست دارم دوباره در حرمت لب گشایم بگویم از کرمت کرمی کن توان بده تو مرا گوشه‌ای آشیان بده تو مرا گوشه‌ای از حرم مکان گیرم تو نگاهم کنی و جان گیرم خلوتی خواهم و زبان گیرم روضه‌ی بانوی جوان گیرم بانویی که شکست بال و پرش در پس در فدا شده پسرش روضه‌ی بانویی که غم دیده بعد بابای خود اِلَم دیده فتنه بسیار و مِهر کم دیده شعله‌ها بر در حرم دیده پشت در بود و شعله بر پا بود محشری آن میانه بر پا بود وای من دود و آتش و دیوار ریسمان بود و حیدر کرار فاطمه یک نفر، عدو بسیار ناگهان بی حیا که شد مسمار بین آن کشمکش که در افتاد در روی مادر و پسر افتاد دود وقتی که در هوا پیچید شعله در بین آن فضا پیچید بی رمق بود و درد تا پیچید ناله‌ی بانوی حیا پیچید فضه بازآ و یار زهرا باش این دقایق کنار زهرا باش درد مادر به پشت در، ای وای! روضه‌ی مادر و پسر، ای وای! زود قصه رسید سر، ای وای! مادر و طفل بی سپر، ای وای؟ منتظر مانده با دو چشم پر آب وای من از دل کباب رباب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. امیرالمؤمنین السلام علی حبیبه‌المصطفی و قرینه‌‌المرتضی... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای قیام و قعود و ما حیدر عشق تو تار و پود ما حیدر مهر تو در وجود ما حیدر همه بود و نبود ما حیدر هستی ما تفضلات علی‌ست بیرق دین ما صفات علی‌ست ذکر نجوای عاشقانه‌ی ما روز و شب فکر ما بهانه‌ی ما خامه‌ی شعر و هر ترانه‌ی ما ذکر تسبیح عارفانه‌ی ما نام زیبای شاه کرار است دل ما بر علی گرفتار است یا علی جان فدای یک قدمت نام زیبای تو پر از عظمت دوست دارم دوباره در حرمت لب گشایم بگویم از کرمت کرمی کن توان بده تو مرا گوشه‌ای آشیان بده تو مرا گوشه‌ای از حرم مکان گیرم تو نگاهم کنی و جان گیرم خلوتی خواهم و زبان گیرم روضه‌ی بانوی جوان گیرم بانویی که شکست بال و پرش در پس در فدا شده پسرش روضه‌ی بانویی که غم دیده بعد بابای خود اِلَم دیده فتنه بسیار و مِهر کم دیده شعله‌ها بر در حرم دیده پشت در بود و شعله بر پا بود محشری آن میانه بر پا بود وای من دود و آتش و دیوار ریسمان بود و حیدر کرار فاطمه یک نفر، عدو بسیار ناگهان بی حیا که شد مسمار بین آن کشمکش که در افتاد در روی مادر و پسر افتاد دود وقتی که در هوا پیچید شعله در بین آن فضا پیچید بی رمق بود و درد تا پیچید ناله‌ی بانوی حیا پیچید فضه بازآ و یار زهرا باش این دقایق کنار زهرا باش درد مادر به پشت در، ای وای! روضه‌ی مادر و پسر، ای وای! زود قصه رسید سر، ای وای! مادر و طفل بی سپر، ای وای؟ منتظر مانده با دو چشم پر آب وای من از دل کباب رباب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. اصل اسماء خدا از قبل خلقت  فاطمه است فصل پیوند نبوت با امامت فاطمه است هر کمالی از امامان از تجلی‌های اوست لطف‌ها زهرا، کرم زهرا، محبت فاطمه است فیض می‌بُرد از حضورش ، جبریل و می‌نوشت عِلم زهرا، معرفت زهرا و حکمت فاطمه است شیعه اینک امتداد همت دیروز اوست فتح زهرا ، رزم زهرا ، استقامت فاطمه است فاطمه در صبر  در غیرت  در اندیشه علیست مرتضی در عشق  در حق  بی‌نهایت فاطمه تا که پرسیدند پشتت کیست مَردِ بی‌ زره پاسخش می‌داد مولا _غرق حیرت_ فاطمه است گرچه مسکین و یتیمیم و اسیر اما چه غم ای خیال ما همیشه باش راحت، فاطمه است ظاهراً بر چادر خود آنکه می‌زد وصله و... باطناً می‌دوخت ما را بر ولایت فاطمه است هر قدر هم زخم باشد عاقبت ما می‌بریم اعتبار جبهه‌ی ما تا قیامت فاطمه است آنکه دارد آب می‌گردد نفَس پشت نفس اینکه می‌گوید علی ساعت به ساعت فاطمه است آنکه پیشش می‌کشد از او  خجالت مجتبی‌ست اینکه اما از علی دارد خجالت فاطمه است زیر لب می‌گفت نامرد اینکه داری میزنی بین این کوچه به شدت  بی مروت فاطمه است کار این خانه ولی یک روز هم تعطیل نیست با همین زخم کبود روی صورت فاطمه است ✍ .
. این روزهای روضه پرور را تحمّل کن اين غُصّه هـاي نامكـرّر را تـحـمّل كن از شرح حال من نپرسي بهتر است امّا حـالِ منِ بی تابِ مُـضطر را تحمّل کن اي رو به قبله!رو به من آورده تنهایی اين غربتِ پُـر رنگِ حيدر را تحمّل كن جان همان چشمي كه كم سوتر شده از قبل خون گريه هاي تلخِ همسـر را تحمّل کن پهلو به پهلو کردن تو دردسرساز است اين دردهاي بين بستـر را تحمّل کن در را نشُستم تا بماند عطر تو بر آن ياسِ مُعطّـر، سُرخيِ در را تحمّل کن چون گردنت از کار افتاده ست!جان من حرکت نکن ، سنگـینی سر را تحمّل کن يا كه مزن بر موي زينب شانه يا چون من آشفـتگيِ موي دختر را تحمّل كن آه!اي پرستوي مهـاجر موقع كوچ است پس بارِ مَرهم بر تنِ پَر را تحمّل كن ديروز اگر از ناله ي محسن شدي بيهوش فـردا تلــظّي هاي اصغر را تحمّل كن اي، ازدحام جمعـيت در كوچه را ديده دور حسینت ، فـوجِ لـشگـر را تحمّل کن گیسو پریشان کن ، ولی جان علی ، زهرا وقتی که می بُرّند حنجر را تحمّل کن ✍ .
. تمام فکر و ذکرش با علی بود به پشت در صدایش یا علی بود چو پروانه پرش را زد به آتش میان شهر چون تنها علی بود علی بود و علی بود و علی بود همه عالم ز نورش منجلی بود ز دامان علی دستش جدا شد دوچارهِ آتش کین از جفا شد چو آتش شعله‌ور گردید آنجا تمام هستی زهرا فدا شد در آن لحظه که فکرش باعلی بود همه عالم ز نورش منجلی بود نشست در خون چو بانوی حزینه شکسته از جفا بازو و سینه صدا زد فضه را از بهر یاری که محسن کشته شد از راه کینه بگو محسن فدایی علی بود همه عالم ز نورش منجلی بود امامم را چو دیدم دست بستن میان خانه اش از کینه خستن تک و تنها به پایش ایستادم از آن بازو و پهلویم شکستن به لب ذکرم همه دم یا علی بود همه عالم ز نورش منجلی بود دو دست خویش تا بالا گرفتم به لب ذکر علی مولا گرفتم امامم را چو دیدم دست بسته به روی دست جانم را گرفتم مرام و دین من یکجاعلی بود همه عالم ز نورش منجلی بود ✍ .