#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
وشمع سوخت و دورش به جای پروانه
شرابخوار و یهودی نشست و بیگانه
وشمع سوخت و رقاصه های بی وجدان
به بادهی متوکل زدند پیمانه
و شمع سوخت و بر گریههاش خندیدند
چقدر غربت دارد تکان این شانه
یکی نبود بگوید به امت سلفی
که کعبه را نبریدش میان بتخانه
یکی نبود بگوید امام جامعه را
اذیتش نکنید اینقدر غریبانه
یکی نبود بگوید به خانه اش ببرید
ولی دگر نبریدش به سوی ویرانه
سلام شمع خرابه نشین سامرا
که با سه سالهی زهرا شدید همخانه
شاعر: #وحید_عظیم_پور
#رضاابوالحسنی
.
📋من جنس بُنجُلم ته بازار مانده ام
#مناجات_پایانی
🏴 حاج مسعود پیرایش
................................................
من جنس بُنجُلم ته بازار مانده ام
گفتند این تویی که فقط مانده میخری
حتی اگر محل ندهی صاحب منی
نوکر غلط کند برود جای دیگری
شاعر : #وحید_عظیم_پور
مارا کسی نخواست،تو هم گر نخواستی
در گوش مان بگو که بمیریم گوشهای
................................................
👇
.
#زمینه
#امام_حسین
#زمینه_امام_حسین علیه_السلام
#زمینه_حضرت_علی علیه_السلام
کربلایی #محسن_محمدی_پناه
ای محور کل فلک
ذکر لب انس و ملک
یالیتنا کنا معک یا حسین
دنبال تو نوح نبی
من طلبک فوجدک
یا لیتنا کنا معک یا حسین
قربان تو اجدادم
از دو جهان آزادم
من که از همه دنیا
دل به رقیه دادم
دل و دینم ای بهشت برینم نقش روی نگینم یااباعبدالله
تو که شاهی عشق لایتناهی بر همه تو پناهی یااباعبدالله
تو که جانی عشق در جریانی خون در شریانی یا اباعبدالله
_________________
عالم حریف تو نشد
خون خدا و نصرک
یا لیتنا کنا معک یا حسین
دلهای ما کعبهی تو
کز عشق تو زده ترک
یا لیتنا کنا معک یا حسین
بانگ هل من معین
تو پیچیده در گوشم
با لبیک یا حسین
مسافر شش گوشم
تو نجیبی ، تو مجیر و مجیبی ، عشقنا یا حبیبی یا اباعبدالله
تو سلامی ، شاه نطق و کلامی ، عشقنا یا امامی یا اباعبدالله
تو شفیقی ذکر دُرّ و عقیقی عشقنا یا رفیقی یا اباعبدالله
_______________
ای عشق تو سرّ درون
السابقون السابقون
آیات ناب مومنون یا علی
عالم غبار کوی تو
برگشت ما به سوی تو
انا الیک الراجعون یا علی
مستی یعنی نام تو
افتادن در دام تو
برسم عاقبت به
وادی السلام تو
دل و دلبر ، عشق فاطمه حیدر ، فاتح در خیبر ، یا علی یا حیدر
دل و دلبر ، قاسم صف محشر ، جان جان پیمبر ، یا علی یا حیدر
دل و دلبر ، عشق اول و آخر ، عشق مالک و قنبر ، یا علی یا حیدر
یا علی یا حیدر
_________________
ای صاحب شمس و قمر
انت البشر کیف بشر
در دست توتیغ دو سر یا علی
ای ساقی مست خدا
دست تو در دست خدا
عاشق کنی با یک نظر یا علی
حیدر حیدر یار ما
حیدر مددکار ما
عبد اولاد حیدر
شد ایل و تبار ما
کس و کارم ، عشق ایل و تبارم ، هر چه دار و ندارم ، یا علی یا حیدر
تار و پودم ، ای ای رکوع و سجودم ، ای قیام و قعودم، یا علی یا حیدر
پر شورم ،با تو عشق غیورم ، ای رفیق صبورم ، یا علی یا حیدر
شاعر:
#بهرام_صیادی
#وحید_عظیم_پور
.👇
.
#اربعین
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#حضرت_زینب
#اربعین_1403
#وحید_عظیم_پور ✍
.................
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دنیای بی تو نداره تعریفی
دنیای بی تو رو اصلا نمیخوام
روم نشد حتی به یک نفر بگم
چی به روز ما آورده شهر شام
کوچه بازار و دیدم ولی حسین
دلم از بزم شراب شون پره
اونی که خیزرون و زد به لبت
قیامت چوب گناشو می خوره
با چشام دیدم که پژمرده شدی
زیر دست و پای شمر ، لاله ی من
قرار این نبود که از پیشم بری
رفیق پنجاه و چند ساله ی من
کربلا کاری ازم بر نیومد
تا که زخم بدن تو خوب بشه
حالا گریه می کنیم من و رباب
تا که زخمای تن تو خوب بشه
بعد تو روی خوشی رو ندیدم
بعد تو غم یه قدم عقب نرفت
هیچکی مثل من تو سختی کشیدن
راه صد ساله رو تو یه شب نرفت
#شهریار_سنجری ✍
...............
#حضرت_رقیه علیها_سلام
رفتنت مثل رفتن خورشید
بعد تو سهم دخترت شامه
توی تاریکی خرابه ی شهر
روی ماهت چیزی که میخوامه
حق داری حرف نمی زنی با من
خسته ای تازه از سفر اومدی
خیلی تحویل گرفتی دختر تو
تا که گفتم بیا با سر اومدی
اومدی و خرابه روشن شد
تو برا ما همیشه نور بودی
طوری که بوش میاد بابای گلم
چن شبی مهمون تنور بودی
.
نمیشه خوب ببینمت آخه
دشمنا نور چشمامو بردن
خدا می دونه مردای شامی
چی به روز سر تو آوردن
همونی که گرفته پیرهن تو
دوتا گوشواره ی منم برده
میشه از اخم صورتت فهمید
به رگ غیرت تو برخورده
نکنه دیدی دستامو بستن
نکنه دیدی ماجراها رو
نگو که دیدی می زدن طعنه
نگو که دیدی می زدن ما رو
کاش منو می زدن همیشه ولی
رو سر تو شراب نمی دیدم
بلایی رو که اومده سرمون
بابا حتی تو خواب نمی دیدم
#شهریار_سنجری ✍
.
#زبانحال_حضرت_زینب
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#وحید_عظیم_پور ۱۴۰۳
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
.
.
#شهادت_امام_رضا
وقتی نفس به سرفه و خون لخته بند شد
اشک زیاد چارهی آن دردمند شد
هر یک قدم براش برابر به چند شد
پنجاه بار خورد زمین و بلند شد
هر سرفه ای که زد به نفسهای خسته اش
افتاد یاد مادر پهلو شکسته اش
روی سرش عبای غریبی نشانده بود
یعنی برای حرف زدن نا نمانده بود
یعنی که زهر جان به لبانش رسانده بود
خود را به زور تا در حجره کشانده بود
آن زهر ، تکه تکه جگر را برید و رفت
مانند تیغ کند که سر را برید و رفت
از افعی حسادت مامون که خورد نیش
افتاد بین حجره و پیچید دور خویش
چون گیسوی حسین دلش بود ریش ریش
اما نداشت خواهر گریان دلپریش
تا بوسه گیرد از گلوی نامرتبش
تا ضربهی دوازدهم مرد زینبش
وقتش که شد لباس شهادت کند به تن
آمد پسر که جسم پدر را کند کفن
اینجا زیاد سخت نشد غسل این بدن
نیزه شکسته شد کفن شاه بی کفن
قدر نگین نداشت تنش جای سالمی
آخر حصیر شد کفن شاه هاشمی
هنگام غسل دادن جان جهان رسید
پس نالهی جواد به افلاکیان رسید
انگشتر رضا به جواد جوان رسید
انگشتر حسین ... ولی ساربان رسید
مانند شمر رفت و روی سینه اش نشست
انگشت را برید و دل مادرش شکست
#وحید_عظیم_پور ۱۴۰۳
#امام_رضا_علیه_السلام
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
نفس نفس ترانهی حجاب میدمد
ز لالههای کربلا گلاب میدمد
قصیدهی بلند آفتاب میدمد
چه مصرعی ز بیت بوتراب میدمد
ترانهی نجیبهی حجاب زینب است
حسین میشود گل و گلاب زینب است
به نام آنکه ماه در دل شب آفرید
خطاب کرد آدم و مخاطب آفرید
برای خود ملائک مقرب آفرید
برای یاری حسین زینب آفرید
و گفت آدم از ملک سر است اینچنین
که خواهر عاشق برادر است اینچنین
قدیسه ای که صبح میدمید از او صبوح
خودش که هیچ چادر حیای او شکوه
شبیه کوه و دور او هزار رشته کوه
میآید از خطابه اش یزید بر ستوه
خطابه ای که آیه آیه آیه محکمه است
خطابه ای که جلوه جلوه جلوه فاطمه است
زنی شبیه هیچ کس شبیه مادرش
گرفته مریم قدیسه درس محضرش
زنی به وسعت سفینهی برادرش
که کربلا کتاب بود و او پیمبرش
ز خاندان عصمت این خصال دور نیست
هزار مرد قدر این زن غیور نیست
عفاف آیه ای که زینب است قاریاش
حیاست چشمهای که او نموده جاریاش
حلیمه است و حلم مفتخر به یاری اش
که هست صبر آن مدال افتخاری اش
عقیلةٌ عالمةٌ غیر معلمه
شریفه است و صابره چنان که فاطمه
به نام حس سرخ کربلا به نام صبر
که سنگ میشود عقیق در مقام صبر
خدا قیام میکند به احترام صبر
که زینب است صابره ترین امام صبر
که با سپاه صبر انقلاب میکند
و خانهی یزید را خراب میکند
برادری نگاه میکند به خواهری
چه عاشقانه ای چه خواهر و برادری
وصال را ببین عجب وصال محشری
جدا شوند از هم این دو با چه خنجری
فقط حسین بود وقت تب علاج او
فقط حسین بود شرط ازدواج او
#ولادت_حضرت_زینب
#وحید_عظیم_پور
.