∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
🍃هر صبح °•\🌞✨
طلوع دوباره خوشبختے و
امید دیگرے است°•\🤩✨
🍃بگشای دلت را به مهربانے
وعشق را در قلبت مهمان کن°•\❤️✨
#صبحتون_بهمهــر🌸
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
✨امام حسین(ع):
شڪر تــو بـر نعمـت ڳذشتـه،
زميـنه سـاز نعمـت آينـده است•💚•
✍نزهة الناظر، ص80
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
تو گذر ڪردنت``🚶♂
از بــ🌳ـاغِ انار آسان بود!
دل خونین من اما،``✋🏻
چه ترڪها برداشت...``💔
#سعادت_عبدولے
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
•∫♥️∫خیلۍ بہش حســاس بودم؛
دوست داشتم فقط برا؎ من باشد.
•∫🌹∫آخـرین دفعــہ هم بہش گفتم:
مۍخواهۍ برو؎ اجــازه مۍدهم،
ولۍ باید یڪ قــول بدهۍ.
پرسید: چہ قــولۍ؟
•∫❣∫گفتم: عــروس اول و آخرت من باشم.
خنــدید گفت: باشہ.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #رضا_حاجیزاده
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
• حجاب باشه که چی بشه؟!
از زبون جَک بالارد، یکی از نمایندگان اسبق مجلس انگلیس بخونید که:
در پایان سفرش به ایران به خبرنگاری گفته ، وقتی میخواستم به ایران بیایم، بسیاری میگفتند نرو که ایرانیها آزادی تو را میگیرند و مجبوری روسری سر کنی؛ اما چند روزی که در ایران بودم، متوجه شدم فکرم آزاد شده و مثل آنموقعی نیستم که در کشورم بودم. آنجا که بیحجاب بودم، پیوسته نگران این بودم که دیگران دربارهام چگونه فکر کرده و با چه انگیزهای با من صحبت میکنند؛ اما اینجا ارتباطهایم عادی و بینگرانی بود و اکنون من حامل پیام آزادی فکر از سوی ملت ایران برای ملت خودم هستم.
#راوی_حقیقت_باشیم✋
#توهمیڪمدافعے💚
#فاطمیه
.
.
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
وقتی تصمیم به ازدواج میگیرید با عقلتون این ڪار رو انجام بدین نه با قلبتون...😑
مورد داشتیم دختری عاشق پسری میشه ڪه برای اولین بار اونو دیده؛ این باعث شده بدون اینڪه بشناسه اون شخص رو، بهش جواب بله بده و در نهایت بعد از چند سال به جدایی ختم بشه🙄
اینا رو نگفتم ڪه بگم عشق و عاشقی بده؛ نه اتفاقا خیلی هم خوبه اما تو زندگی👌
اما پایههای زندگی باید بر مبنای عقل باشه تا طرفین تو این زندگی، عاشقانه همراه هم باشن❤️💑
#آرامش
#ازدواج_موفق
#خواستگاری
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
📝 هرگز احساسات خود را از
یڪدیگر پنهان نڪنید⛔️
چرا ڪه با فرو خوردن احساسات
و عواطف، صمیمیت و یڪ دلےِ خود
را از دست مےدهید.😕
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
•﴾🖤﴿•
•﴿ #کوثرانه ﴾•
♡' من سراغ هرڪسے رفتم
♡''دلم را زد شڪست...!
.
♡'''غالبا این لحظھ ھـا
♡''''مــادر به دادم میرسد... :)
'💜' #فاطمیه
﴿🦋﴾اَلْحَـمدُللّهٖ ڪھ مـٰادَرمے👇🏻
﴾ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ﴿
•﴾🖤﴿•
4_6044109391769111958.mp3
10.38M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#امیر_ارسلان_کرمانشاهی🎙
دهان های عشق نچشیده ورّاج اند .
باید تنها شد ، تا از تو شد حسینِ من
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
شـڪ نـدارم
دارم
هــردودنـیــ🌏ــا رو
🙂💚
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
خدایا چنان ڪن سرانجام کار ..
تو خوشنود باشي و ما نزد یار :)❤️
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_چهاردهم ] ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_پانزدهم]
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_نظرت سارا؟!
همانطور که با ناخن هایش و سوهان در دستش ور می رفت ، نگاهی سمت من انداخت :
خوبه ! ولی اون پیرهن قرمزت بهتر نبود؟!
چشمانم را برایش گرد کردم :
خیر بهتر نبود!
همینم مونده پیرهن دکلته بپوشم ! اونم قرمززز!
خیلی بی خیال شانه هایش را بالا انداخت :
چه عیبی داره مگه؟!
بعد چپ چپی که نگاهش کردم ، سراغ موهایم رفتم
خیلی ساده دم اسبی بستمشان و قسمت جلویش را هم فر ریز کردم ، با نمک می شدم با موهای فر !
با زنگ گوشیم رو به سارا گفتم :
سعید اومده دنبال من !
میایی با ما یا خودت میایی؟!
صورتش جمع شد :
خیلی از نامزد عتیقه ات خوشم میاد !
با ماشین خودم میام من !
با خنده گفتم :
چه بهتر !
مادرم دفتر بود و گفته بودم که می روم مهمانی ! سارا هم آمده بود تا با هم آماده شویم ! من به دلیل قوانینی که در خانه حاکم بود ،زیاد به دورهمی ها نمی رفتم ، سارا اما بیشتر از من میرفت !
بعد سلام و احوال پرسی ساده ،
سکوت میانمان حکمرانی می کرد!
زندگیم شده بود شبیه فیلم هایی
که سر و ته شان معلوم نبود !
عاقبتم با سعید قرار بود به کجا ختم شود ؟!
نکند جدی جدی زنش شوم ؟! :
چی پرسیدی ؟!
نگاهی به نیم رخم انداخت :
پروژه ات دقیقا کجا افتاده ؟!
کمی فکر کردم :
یکی از روستاهای شماله ، نزدیک شهر بابل
البته هم به بابل نزدیکه هم به آمل ،
یه ربعی با شهر فاصله داره ..
_ خوبه ! کی میری؟!
کمی با شالم ور رفتم :
اووم ..فک کنم شنبه صبح،خودشم میگن روستا تقریبا حالت سنتیش رو حفظ کرده،به دریا و جنگل و دشت هم خیلی نزدیکه !
_اسم خود روستا چیه؟!
گوشی را در دست گرفتم و به عکسی که از آدرسش گرفته بودم نگاه کردم ، حفظ کردن اسمش کمی سخت بود ! :
تو گویش محلی بهش میگن بیش مله
محل دستش را روی فرمان تغییر داد :
اسم جالبیه ! حالا معنیش چیه دقیقا ؟!
با ذوق کودکانه ای به علامت تایید سرم را
بالا و پایین کردم و ادامه دادم :
بیش یعنی همون محله
و جنگل و مل هم همون محله
میشه محله جنگل..
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal