eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🍃••• #صبحونه جــانِ دلمــ|♥| صبح شدهـ است→• بیا تا آواےزندگےرا|😻| عاشقانهـ** بر روےگیتارعاشقے رقمـ بزنیمـ😍 #صبحتون_بخیر @Asheghaneh_halal •••🍃•••
#پابوس ماه، فرو مانَد از جمال محمّد🌙 سرو نباشد به اعتدال محمّد👌 قدر فلک را کمال و منزلتی نیست💪 در نظر قدر، با کمال محمّد😃 وعدة دیدار هرڪسے به قیامت😊 لیلة اسری، شب وصال محمّد😍 •|💐|• @asheghaneh_halal ••🌺••
خوشــ آنــ عــآشقــ|💘•• ڪہ شــٻــــــــداے|🍃•• طُ بــاشــــد|😌•• 🙂 😍 بھ وقت ـعاشقے😉👇🏻 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• #مجردانه♡•] تو آن {🌙}ماهے ڪھ معمولاً رُختـ را قاب{💌} مےگیرند {🍃}همیشھ شاعرانے مثل منـ، از پشت{💓}عینڪ‌ها! {👤} #حامد_عسڪرے مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
[• ღ •] \\💞 اگه حتے با نظر همسرت مخالفے ، باید اجازه بدے جملاتش رو تموم ڪنه! از همون اول با نه گفتن جبهه نگیر بگو راجع به این موضوع فڪر میڪنیم تا بدونه الڪے مخالفت نمیڪنے! 😐 \\💞 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•🍹•] @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
..|🍃 #طلبگی |👤۴یا ۵ ساله بودم که قرآن را یادم داد مادر! کلمه به کلمه وخط به خط. خیلی روان از روی
..|🍃 اول کوچه نوغان – پشت بانک صادرات – بوتیک لباس آقا رضا خراسانی قرار شد مشغول به کار شوم برای سه ماه تابستان. اما نه برای اینکه بعد تابستان بروم مدرسه. چون بعد تابستان بازار خلوت می شد و آقا رضا دیگر نیازی به شاگرد نداشت. ده روز نشد که قیمت ها و لباس ها و چگونگی کل کل با مشتری و فروختن جنس را یاد گرفتم. صبح به صبح کرکره مغازه را بالا می دادم و جارو و طی کشیدن و چیدن لباس ها و مانکن ها هر روز تکرار می شدند.✨ با کسبه محل هم کمابیش آشنا شده بودم. مغازه ما نبش پاساژ کوچکی بود که همه برای رفت و آمد مجبور بودند از جلو مغازه مان عبور کنند.✨ روبروی مغازه آنطرف کوچه نوغان مسافرخانه ای بود - که الان هم همانجاست- که پنجره هایش رو به مغازه ما باز می شد.✨ نوجوان بودم و خام. تازه داشتم خیلی چیز هایی که تابحال ندیده بودم را تجربه می کردم. بهترین دوستم حسین بود که در پارچه فروشی پدرش مشغول به کار بود. ظهرها وقتی خلوت می شد سرمان، با هم نوار گوش می دادیم. سیاوش قمیشی و معین و داریوش. از همان اولش هم از صدای زنان خوشم نمی آمد و گوش نمی دادم. چه دورانی بود......✨ یادم هست پسر مسافرخانه ای روبرو که با حسین دوست بود گهگاهی می آمد و خاطرات کارهای شنیعش با بعضی دختران مسافر را تعریف می کرد! البته کم نبودند زنان هرزه ای که کنار پنجره اتاقشان ما را هم آلوده می کردند از کثافتکاری هایشان!✨ لحن صحبتم عوض شده بود. هر کسی که از خدا دورتر بود بیشتر پیش ما بود. آرام آرام من هم خواستم رنگ عوض کنم. از بهترین نوع پیراهن👕 و شلوار لی 👖 که در مغازه داشتیم برای خودم برداشتم. موهایم را گذاشته بودم بلند شود. آن ها را فرق وسط باز می کردم. آن زمان ها مد شده بود مو ها را کُپ می زدند. با یکی از دوستانم قرار گذاشتیم برویم باشگاه پرورش اندام. به دو ماه نکشید که عضلاتم پف کردند. دیگر هر کسی که مرا با تی شرت و حتی با پیراهن آستین کوتاهی که داشتم می دید می فهمید که اهل ورزشم.✨ نمی دانم چند مدل ژل و روغن و تافت را تجربه کردم تا زیباتر شوم. اما بازهم جلوی آینه وقتی نگاهم خیره می شد در چشمان خودم از خودم بدم می آمد. شده بودم مثل معتادی که از اعتیادش متنفر است و نمی داند چرا هنوز مصرف می کند. اما گمان می کردم جایم را پیدا کرده ام. زندگیم شده بود گوش کردن اهنگ و دمبل و هارتل زدن و شیک پوشیدن و وقت گذرانی جلوی آینه!✨ مادر اما هنوز هم از دستم ناله می زد. نمی دانم مادر ها از کجا می فهمند آدم چه حالی دارد؟! جلویم را می گرفت و با من حرف می زد:  ممد جان چِکار مُکنی؟....... بِریچی انقد قیافه ت عوض شده؟..... سال میه مره یک خط قرآن نُمُخانی..... اصلا دگه نور نِدری........ مُخوام بُرُم امام رضا شکایتته بُکنم! - نِه ننه جان.... ای حرفا چیه؟..... تازه دروم زندگی مُکُنم..... ای همه جِوون دِرَن زندگی مُکُنن. مویَم یکیشان...... مِخِی لامپ 100 قورت بُدُم نورانی بُشُم؟ ها؟!!!! بخند دِگه ننه جان بخند....... در دلم دلهره ای می افتد که نکند مادر نفرینم کند!✨ تازگی ها یاد گرفته بودیم با بچه های پاساژ می رفتیم تا دیر وقت کوهسنگی. قلیانی و چیپس و پفکی و اُسکولی نباتی می زدیم و می رفتیم خانه. یکی از جمع ما به اسم میلاد بود که خیلی قلدر و دعواگر بود. قدش از ماها بلندتر بود و شرارت از نگاهش می بارید. از وقتی باشگاه برو شدم دلم می خواست مثل او هم باشم!✨ ... 💛 •• @asheghaneh_halal •• ..|🍃
--- 🌹🕊 --- #چفیه شهدا با معرفتند♡ پا ڪھ در مقتلشان گذاشتۍ ، قسمشان دادۍ بھ رفاقتشان✋•• یقین داشتھ باش↯ حاضرند باز هم تا پاۍ جان بروند تا تو جان بگیرۍ😍•• شهدا رفیق دوستند😋•• باور کن↻ --- 🌹🕊 @Asheghaneh_halal ---
#ریحانه اگــر محجـبھ هــا(🌹) از ســر شــوق حجــاب داشتھ باشند(💗) و شــوق آنهــا بھ حجــاب دیده شود (🌟) حجــاب افــزوده می‌شــود (🎀) #استاد_پناهیان بانــوے ـخاصــ👇 [•🌸•] @Asheghaneh_Halal
🍃🕊🍃 #چفیه | #خادمانه |ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| محسن حججے مــن براے شهادت اصـرار نمی ڪنم آنقـدرکـار می ڪنـم ڪہ لایـق شهــادٺ شـوم ... و خـدا من را بخـرد. ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۳۶۰۸ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
[• ⏰ •] پرچمت را •💚• هر ڪجا دیدم دویدم •🌸• ✨یا رضـا✨ زیر این پرچم همیشہ خیر دیدم •😍• ✨یا رضـا✨ 💔 😢 هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
+خَستــمــ😞.. مثــِ یھ ڪوآلاے دل شڪستھ ام😆👊 . . _تورا چھ شده است؟!😕 +این ڪانال ریز بہ ریز ڪاراے دولت رو گزارش میده، آبرو برامون نمونده😳 میگنــ ڪارش فوق العاده است.. #افشاے_رازهاے_دولت✋ داغترینهاےسیاسےرا‌فقط‌با‌ما‌بخوانید👇🎯 http://eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
⛔️⛔️⛔️⛔️ از رضا پهلوی ڪه خارج نشینِ تا مامانشو و خواهرش و همسرش😁 براتون طنز داریم در حد لیگ اروپــا😄 از اینورم حسن جانئ روحانے رو داریم بــا برو بچ و تیمش😅 ظرافت جان😁 عراقےجون😎 جهانگیرخان اول😂 ⛔️طنزهای این ڪانال غوغا ڪرده تو ایتا⛔️ فقط به پا جانمونے✋✋✋ http://eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2 http://eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2