یهروایتشنیدمبرقازسرمپرید!
میگفتاوندنیاکسانیکهمیتونستی
امربهمعروفشونبکنیونکردی،
خِرِتومیگیرنمیگن
تواگهمنوامربهمعروفمیکردی
اونگناهونمیکردم..😔😔
#استادرائفیپور
#کلامبزرگان
#تلنگرانه
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
شرافت زن اقتضا می کند که👇🏻👇🏻👇🏻
هنگامی که از خانه بیرون می رود، متین و سنگین و باوقار باشد. در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک شود به کار نبرد زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به صدای خود آهنگ ندهدگاهی اوقات ژست ها سخن می گویند راه رفتن سخن می گوید؛چنین چیزی در حجاب های غیر اسلام بوده است.
#استادشهیدمطهری
#کلامشهدا
#تلنگر
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
💢خواب عجیب💢
خواب عجیبی دیدم. یک ماهی توی دستم بود و داشت بالا و پایین می پرید. رفتم داخل یک باغ و سعی کردم ماهی را به جوی آب برسانم. یک آقایی ایستاده بود آنجا و از من خواست ماهی را بدهم به او . انسان بزرگی به نظر می رسید. گفتم : نه ... می خوام بندازمش تو آب . اشاره کرد به سمت دو تا قبر. یک از آنها متعلق به همسرم حسین بود . یکی دیگر هم خالی . ادامه داد : این امانت است. بدش به من ناگهان از خواب پریدم.
صبح زنگ زدم به فرهاد و ماجرای خواب را برایش تعریف کردم : خیره ان شاالله . دیروز یک عملیات بزرگ داشتیم که بحمد الله موفقیت آمیز بود. دعا کنین مرحله بعدی هم موفق بشیم. فردای همان روز در مرحله دوم عملیات توی مرز شهید شد
#عکسنوشته✨
#شهیدفرهاد
#قوروقچیچیانه🌹
#خاطراتشهدا🌺
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
شیطانمیگہهمینیهباروگناهڪن..!
بعدشدیگهخوبشو...
﴿یـوسـفآیھ9﴾
خدامیگهباهمینیهگناه..
ممکنہدلتبمیرهوهرگزتوبہنکنی
وتاابدجهنمۍبشۍ..!
﴿بقـرھآیھ81﴾
#آیهگرافی
#تلنگر
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
👇🏻معرفیشهیدحمیدحکمتپور👇🏻
نام: حمید
نام خانوادگی: حکمت پور
نام پدر: غلام محمد
تاریخ تولد: 1343/2/3
محل تولد: مشهد
تاریخ شهادت: 1366/2/26
محل شهادت: ماووت (ارتفاعات گولان در غرب كشور (عملیات کربلای 10))
محل شهادت: مزار: مشهد ـ بهشت رضا (ع)
مقطع تحصیلی: دبیرستانی
شغل: کارشناس حراست دانشگاه فردوسی
حضور در عملیات های:
رمضان، والفجر مقدماتى، والفجر 4، والفجر 5، خیبر، كربلاى 2، كربلاى 4، كربلاى5، كربلاى 8 و كربلاى 10
مجروحیت ها:
از ناحيه ران چپ در عمليات رمضان
از ناحيه دست چپ در عملیات والفجر مقدماتى
از ناحيه كتف راست در عملیات خيبر
مسئولیت:
فرمانده واحد اطلاعات لشكر 5 نصر
#شهیدحمیدحکمتپور🌹
#زندگینامهشهدا🌷
#شهید⚘
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
شهید حمید حکمت پور در اردیبهشت ماه سال 1343 در خانوادهاى مذهبى در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش غلاممحمد، فرشفروش بود و مادرش سهری نام داشت. در شش سالگى همراه خانوادهاش توفیق زیارت و تشرف به کربلاى معلا را یافت. وى پس از پشت سرگذاشتن دوران ابتدایى و راهنمایى در حالى که در سال اول دبیرستان تحصیل مىکرد براى اولین بار عازم جبهه گردید و پس از شرکت در عملیات رمضان از ناحیه ران چپ مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در بیمارستان 17 شهریور بسترى شد. پس از بهبودى دوباره به جبهه رفت و در حمله والفجر مقدماتى از ناحیه دست چپ مجروح گردید. او مدتى به فعالیتهاى خود در پشت جبهه ادامه داد و در مسجد حمزه(ع) مسؤول بسیج پایگاه شد. در عملیات والفجر 4 و 5 مختصر جراحتى برداشت و درحمله خیبر از ناحیه کتف راست مجروح شد. وى در عملیاتهاى کربلاى 5،4،2 و 8 به طور کامل شرکت کرد و حدود 17 ماه قبل از شهادت از طرف بنیاد شهید انقلاب اسلامى به دانشگاه فردوسى مشهد معرفى و در حراست دانشگاه مشغول به کار شد.
سرانجام در حمله کربلاى 10 در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 5 نصر ، در یست و ششم اردیبهشت 1366، با سمت فرمانده دسته در کلان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو به شهادت رسید و مدت 45 روز جنازه ایشان، مفقود بود. مزار او در گلزار بهشترضای زادگاهش واقع است
#شهیدحمیدحکمتپور🌹
#زندگینامهشهدا🌷
#شهید⚘
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
بارالها! با تمام وجودم مىگویم که خمینى بر حق و در راه توست و تا آخرین قطره خون از او حمایت خواهم کرد که این راه حمایت از دین و مکتب است. بارالها! من براى کسب مقام و جاه به جبهه نیامده ام، براى حفظ مکتب و دین آمده ام و حاضرم خون ناقابلم را در این راه تقدیم کنم. خدایا! این بنده ناچیز را بپذیر و مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده. خدایا ببخش گناهانى را که پرده عصمت مى درد. چنانکه از من سؤال کنند کدام راه را دوست دارى، مطمئناً باقلبى آکنده از عشق خواهم گفت: »راه خمینى که تداوم بخش راه حسین سرور شهیدان مى باشد، و در این راه تا نثار جان حاضرم، زیرا رضاى تو در این طریق است
#شهیدحمیدحکمتپور🌼
#وصیتـنامهٔشهدا🌸
#شهید🌺
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
وصیّت مىکنم مرا در بهشت با صفاى رضا)ع( دفن کنید و در سنگ مزارم بنویسید سرباز امام زمان حمید حکمت پور. نمى دانم خدا چه سرانجامى براى من مقدّر کرده است، ولى امیدوارم مرا در صف شهداى اسلام قرار دهد. پدرم و مادرم، برادرانم و خواهرانم شما را دوست دارم. امیدوارم بعد از شهادتم براى من گریه نکنید. همه براى سرور شهیدان حسین بن على)ع( و یاران باوفاى او گریه کنید. اى کاش دوست و فرزند خوبى در خانواده بودم. همه شما الحمداللَّه در خط اسلام هستید و باید باشید و خواهید بود. تا آخرین نفس یاران امام عزیز باشید، همچنانکه هستید
#شهیدحمیدحکمتپور🌼
#وصیتـنامهٔشهدا🌸
#شهید🌺
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
دوستان من، انقلاب ما خون مى خواهد تا استوار و پیروز گردد. همچون انقلاب سرور شهیدان حسین بن على(ع) که هنوز خون آن شهیدان در حال جوشش است و الان همان تکرار شده، دین و مکتب در خطر نابودى قرار گرفته، باید با دادن خون آن را یارى و در دنیا پرچمش را به اهتزاز در آوریم. براى یارى دین و مکتب و امام عزیز، رهبر انقلاب اسلامى ایران باید قاطعتر و جدى تر تصمیم بگیریم. من شما را دوست دارم و مى خواهم در قبال این دوستى ادامه دهنده راهم و راه تمام شهیدان باشید.
سخن با آنهایى که از تمام مسائل جنگ و اسلام بىنصیب هستند، این انقلاب حق است و با خون خیلى از یاران و فرزندان سلحشور این امت که برزمین ریخته شده آبیارى شده است. شما هم خود را هماهنگ انقلاب کنید تا از این فیض بىبهره نمانید
#شهیدحمیدحکمتپور🌼
#وصیتـنامهٔشهدا🌸
#شهید🌺
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
خداوندا! رشته افکارم را در کدامین سو بگسترانم، سخن از چه بگویم تا در چارچوب محدود فکرم بتوانم درک کنم، عظمت بىپایان تو را از چه بُعد بررسى کنم. هدف را، انقلاب را، انقلابى که در مدت زمان کوتاهى جهان را به لرزه در آورد، با چه زبانى بگویم فقط از کوتاهترین راه که مى توان به معبود و خالق خود رسید مى خواهم اتصال را برقرار کنم که آن جز شهادت در راه او نیست.»
خدايا! به حرمت فاطمه زهرا (عليها السلام)، به آبروي فاطمه و پدر فاطمه، فاطمه و شوهر فاطمه، فاطمه و يازده فرزندان فاطمه، مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده و عمر طولاني به امام عزيز مرحمت بفرما.
والسلام
پسرتان حميد حكمت پور اسفند 1365
#شهیدحمیدحکمتپور🌼
#وصیتـنامهٔشهدا🌸
#شهید🌺
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
خاطراتوعکسشهیدرا
بعدازنمازمیفرستیم🌹♥️
التماسدعای
فراوانازهمگی🙏🏻🙏🏻
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
خداوندا! رشته افکارم را در کدامین سو بگسترانم، سخن از چه بگویم تا در چارچوب محدود فکرم بتوانم درک کن
🌹عاشق امام🌹
عاشق و دلباخته امام خميني (ره) بود و ميگفت: خدايا از عمر امثال من كم بنما ولي عمر امام عزيز را روز به روز طولانيتر بگردان. می گفت: ميدانم جبهه به امثال من نياز دارد، چون از مسائل مختلف آگاهي لازم را دارم. تا آخرين قطره خونم از امام عزيز و راه او كه همانا راه سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله است دفاع مينمايم و چنانچه لايق باشم خون ناقابلم را در اين راه براي حفظ مكتب و امام عزيزم فدا خواهم كرد. من بسيجيام و فقط براي رضای خدا و ياري دين در اين راه پاي ميگذارم#راویپدرشهید🌼 #خاطراتشهدا🌺 #شهیدحمیدحکمتپور🌸 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
🌹عاشق امام🌹 عاشق و دلباخته امام خميني (ره) بود و ميگفت: خدايا از عمر امثال من كم بنما ولي عمر امام
🌷کمک به جبهه🌷
اگر 10 هزار تومان داشت 9 هزار تومان آن را به فقيران و كساني كه محتاج بودند ميداد و ميگفت فعلاً هزار تومان برايم كافي است. پس از 11 ماه حضور در جبهه و نبرد با متجاوزان، به مشهد آمده بود. جهت دريافت حقوق به سپاه رفت. از مبلغ 22 هزار تومان كه به او دادند 2 هزار تومان را برداشت و مابقي را به جهت تقويت جبهه پرداخت نمود#راویپدرشهید🌼 #خاطراتشهدا🌸 #شهیدحمیدحکمتپور🌺 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
🌷کمک به جبهه🌷 اگر 10 هزار تومان داشت 9 هزار تومان آن را به فقيران و كساني كه محتاج بودند ميداد و م
⚘فداکاری⚘
در عمليات والفجر مقدماتي، بر اثر اصابت تركش خمپاره به دست چپ و پشتش مجروح ميشود. دست متلاشي شدهاش را به گردن ميگيرد و پياده به راه ميافتد تا به پشت خط می رسد.. راه زيادي را ميرود و خون زيادي از بازو و پشتش ميریزد به طوري كه بي حال ميشود و روي زمين می افتد. در تاريكي شب يك نفر رزمنده كه گويا سيد هم بوده در حال عبور پايش به حميد ميخورد و او را ميبيند و تصميم ميگيرد او را به عقب برگرداند. در مسیر راه آمبولانسی نزدیک می شود و راننده اش آنها را ميبيند و به بيمارستان ميبرد. دست چپ حميد را به علت زياد متلاشي شدن قطع ميكنند. از بيمارستان شيراز تلفن ميزند و ميگويد مجروح شدم. به او گفتم من ديشب خواب ديدم كه دستت قطع شده است. آن موقع گفت دست چپم قطع شده. به شيراز رفتم و در بيمارستان به دنبالش گشتم. پس از تحقيق زياد او را پيدا كردم و او را در حالي ديدم كه نشسته و با قاشق سوپ به دهان مجروح ديگري كه دو دست، چشمانش و يكي از پاهايش را از دست داده بود ميرساند. با ديدن آن منظره از قطع شدن دست فرزندم يادم رفته بود و از گذشت و فداكاري حميد خيلي به خودم ميباليدم#راویپدرشهید🌼 #خاطراتشهدا🌸 #شهیدحمیدحکمتپور🌺 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
⚘فداکاری⚘ در عمليات والفجر مقدماتي، بر اثر اصابت تركش خمپاره به دست چپ و پشتش مجروح ميشود. دست متل
🦋جواب سلام🦋
شبي در خواب ديدم كه به حرم امام رضا (ع) مشرف شدهام و زيارت نامه ميخوانم. وقتي كه در زيارت وارث رسیدم به «السلام عليك يا انصار رسول الله» دیدم فردي از ميان جمعیت بلند شد و پاسخ سلام را داد. زياد دقت نکردم و مجدداً گفتم: «السلام عليك يا انصار رسول الله». باز دیدم كه همان فرد جواب سلام را داد. دقت کردم و دیدم برادرم حميد است. به او گفتم: در ميان جمعيت خوب نيست شما اين كار را می كنيد. گفت: شما سلام كرديد و ما هم جواب داديم، ديگر ناراحت شدن ندارد#راویخواهرشهید🌸 #خاطراتشهدا🌼 #شهیدحمیدحکمتپور🌺 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
🦋جواب سلام🦋 شبي در خواب ديدم كه به حرم امام رضا (ع) مشرف شدهام و زيارت نامه ميخوانم. وقتي كه در ز
🍃جبهه به من احتیاج دارد🍃
وقتى مدیر واحد مربوطه به ایشان مىگوید: «شما به اندازه خودتان خدمت کرده اید، دیگر لازم نیست به جبهه بروید«. ایشان نامه اى مى نویسد که: »جبهه به من احتیاج دارد باید بروم و این شغل نمى تواند مانع من شود». سرانجام در حمله کربلاى 10 در واحد اظلاعات و عملیات لشکر 5 نصر ، هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید و مدت 45 روز جنازه ایشان، مفقود بود.#راویدوستشهید🌸 #خاطراتشهدا🌼 #شهیدحمیدحکمتپور🌺 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
🍃جبهه به من احتیاج دارد🍃 وقتى مدیر واحد مربوطه به ایشان مىگوید: «شما به اندازه خودتان خدمت کرده ا
🌻همت مردانه حمید🌻
يك شب كه از عمليات كربلاي 5 برميگشتيم، همه بچههاي واحد اطلاعات با يكديگر بوديم. در وسط راهمان ميبايست مقداري از راه را با شنا از آب عبور ميكرديم. با گذشتن از آب، بعد از ساعتي به قرارگاه رسيديم. وقتي بررسي كردم ديدم از حميد اثري نيست. از دوستان سئوال كردم گفتند: با ما بود. خلاصه حميد پس از سه ساعت تأخير آمد. گفتم: ما را نگران كردي، كجا بودي؟ گفت: از آب كه ميگذشتيد هيچ چيزي نديديد؟ گفتم: نه، چطور؟ گفت: وقتي شناكنان ميگذشتيم ديدم جنازه چند نفر از برادران شهيدمان روي آب هستند. به محض اينكه از آب بيرون آمدم طنابي تهيه كردم و به يك نخل خرما بستم و سر طناب را قلاب زدم و وارد آب شدم. قلاب را به پاي اجساد شهدا ميبستم و از آب خارج ميشدم و آنها را از آب بيرون می كشيدم. كنار آب رفتيم و ديدم حدود هجده تا جنازه شهيد را از آب بيرون كشيده بود. باعث حيرتمان شده بود، چگونه با یک دست این کار را انجام داده بود. هيچ نبود مگر ايمان و اراده قوي حميد. اگر كسي در خط مقدم جبهه و در نزديكي دشمن شهيد ميشد حميد با اراده قوي شبانه ميرفت و پیکر مطهر شهید را ميآورد. بارها و بارها جنازه شهدايمان را از بین صخرههاي غرب و يا در هواي گرم جنوب به پايگاه آورده بود.#راویموسویفرماندهواحد #اطلاعاتعملیاتلشکرپنجنصر🍀 #خاطراتشهدا🌺 #شهیدحمیدحکمتپور🌹 •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🍀بعضیها رعایت نمی کنند🍀
در آن زمان بچه ها آموزش غواصی می دیدند و چون هوا سرد بود گاهی بعضی ها نمی توانستند خود را نگهدارند. یک شب که کسی در موقعیت نبود رفتم حمام ؛ حمید را دیدم که داشت حمام را تمیز می کرد و اتفاقا من که رسیدم آنجا یکی از دوشها در اوج کثیفی بود که از دستشویی ها هم بدتر بود حمید داشت آنجا را تمیز می کرد . باورم نمی شد حمید که الان یکی از فرماندهان ومسئول آنجا بود و از منظر من مغرور، اینچنین داشت آنجا را پاک می کرد. من را که دید، خیلی خونسرد فقط گفت: نمی دانم چرا بعضی ها رعایت نمی کنند. و خیلی عادی با موضوع برخورد کرد که یعنی کاری که من می کنم عادی است.#راویدکترسیداحمدمحدث #خاطراتشهدا #شهیدحمیدحکمتپور •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
حرفی نباشد !✋🏻
در یکی از شب های عملیات کربلای 5 من مامور شدم که یک نفربر را که داخل آن گروه امداد بودند را به صحنه درگیری ببرم. داخل نفربر شدم نیروهای امداد تا من را دیدند شروع کردند به اعتراض که آقا یکبار ما رفتیم جلو پیدا نکردیم اگر شما هم بلد نیستی ما را نبر. با این حرف ها من اعتماد به نفسم را از دست دادم و از نفربر خارج شدم که حمید را دیدم گفت چی شد؟ ماجرا را که تعریف کردم با من به داخل نفربر آمد و تا خواستند نیروها حرفی بزند با جدیت مدیریتی گفت حرفی نباشد و به راننده گفت حرکت کن. وبه من یاد داد در آن زمان نباید با اعتراض آنها اعتماد به نفسم را از دست بدهم.#راویدکترسیداحمدمحدث #شهیدحمیدحکمتپور #خاطراتشهدا •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄• @Asheghaneh_Shahadat •┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🌼اورکت🌼
روزی که از سوریه برگشته بودیم ، یک اورکت برای حمید آورده بودیم، پس از شهادت ایشان، یکی از برادران، اورکتی را به منزل آورد و گفت: شهید حمید این این اورکت را به من داده بود تا بپوشم. ظاهرا حمید اورکت خودشان را به یکی از برادران مسجد حمزه که گویا اورکت نداشت داده بود.
#راویکبریضروری
#خاطراتشهدا
#شهیدحمیدحکمتپور
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•