چهکار کنیم که همۀ زندگیمان لذتبخش شود⁉️
💌 #استاد_پناهیان:
💕 #انرژی و #نشاط ما در انجام هر کاری، به نوع #نگاه و #نیت ما بستگی دارد. اگر #معشوق کسی به او بگوید «یک لیوان آب به من بده!» او از انجام همین کار ساده چه حس خوبی پیدا میکند! مهم این است که تو برای چه کسی و در محضر چه کسی این کار را انجام میدهی؟ حالا تصور کن که در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی!
💕 ما که هنوز #عاشق خدا نشدهایم چه؟ یک مدت از سرِ «احترام خدا» کارهایت را بهخاطر خدا انجام بده؛ کمکم عاشقش میشوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظهاش لذتها میبری!
💕 منتظر نباش یک شیرینی خاصی در زندگیات پیدا شود تا لذت ببری؛ کاری کن از همین زندگیِ عادیات خیلی نشاط پیدا کنی! هر کار سادهای را هم «بهخاطر #خدا» انجام بده تا از آن #لذت ببری!
💌 #امام_صادق(ع) میفرماید:
«اگر خانمی یک لیوان(یک جرعه) آب به شوهرش بدهد، ثوابش بالاتر از یکسال عبادتی است که روزهایش #روزه بگیرید و شبها #نماز بخواند»
💌 #پیامبر(ص) میفرماید:
اگر یک مردی پیش خانمش بنشیند و گپ بزند، ارزش این کار از #اعتکاف در #مسجدالنبی بالاتر است.
✅همۀ اینها در صورتی است که این کارها را #به_خاطر_خدا انجام دهیم.
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
#چه_کنم⁉️🧐
✅راه حلی برای #گناه نکردن
🤵 جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد:
من جوان هستم اما نميتوانم خود را از #نگاه كردن به نامحرم منع كنم، چاره ام چيست⁉️
🥛عالم ظرفی پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه ظرف را به سلامت به جای معينی ببرد و هيچ چيز از ظرف نريزد...😳
به يكي از شاگردانش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همهي مردم او را كتك بزند. 🤫
🤵جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت.
وقتي عالم از او پرسيد چند نامحرم را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم.
💯عالم هم گفت: حكايت انسان #مؤمن هم همین است. مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بیآبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب #جهنم بیم دارد.
#تلنگرانه
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
🔥#حجاب و #چشم_برزخی
✍فرزند شیخ #رجبعلی_خیاط می گوید:
"پدرم با #چشم_برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند.. یکی از دوستان پدرم می گفت: یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم. یکدفعه من دیدم جناب شیخ با #تعجب و حیرت به #زنی که موی بلند و #لباس_شیکی داشت #نگاه میکند! از ذهنم گذشت که ایشان به ما می گوید #چشمتان را از نامحرم برگردانید و خودش اینطور نگاه میکند! فهمید و گفت:
توهم میخواے ببینی من چی میبینم؟ ببین! من نگاه کردم دیدم همینطور از بدن آن زن مثل #سُرب گداخته، #آتش و #سرب_مذاب به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که #چشمهایشان به دنبال اوست #سرایت میکند...
جناب شیخ گفت: این زن راه میرود و #روحش یقه مرا گرفته اوراه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش #جهنم می بَرَد.”
📚 کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹
اللهـمعجـللولیڪالفـرج
کپی با ذکر صلوات
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_شهید:
خدا نکند که #حرف زدن و #نگاه کردن به #نامحرم برایتان عادی شود!
پناه می برم به #خدا از روزی که گناه، فرهنگ و عادت مردم شود...؟
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
یاد شهدا باذکر صلوات🌸
🥀🥀🥀
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
#عاشـــــــقانہ_اےبراےٺـــــو
#قسمت_اول
با من ازدواج می کنید؟
توی دانشگاه مشهور بود...
به اینکه نه به دختری #نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ...
هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... .
توی راهرو...
با دوست هام ایستاده بودیم..
و حرف می زدیم..
که اومد جلو و به اسم صدام کرد ...
_خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ...
کنجکاو شدم ...
پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ...
دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ...
بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت:
_می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... .
چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ...
ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ...
حتی حرف نزده بودیم ...
حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟
پیشنهاد احمقانه ای بود ...
اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم
و محترمانه بهش جواب رد بدم ... .
بادی به غبغب انداختم و گفتم:
_می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... .
پرید وسط حرفم ...
_به خاطر این نیست ... .
در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ...
دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد:
_دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ...
برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... .
همین طور صحبتش رو ادامه می داد... و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ...
تا اینکه این جمله رو گفت:
_طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... .
دیگه نتونستم طاقت بیارم
و با تمام قدرت خوابوندم زیر
گوشش ...
به قَلَــــم شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
خوندن هر پارت به یک صلوات
❤️اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم❤️
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313