eitaa logo
💚‌عـاشقان‌امـٰام‌زمـان‌(عجل الله تعالی فرجه الشریف )💚
1.8هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
10.6هزار ویدیو
122 فایل
بسم رب الذی خلق المهدی❤ 🔹ارتباط‌بامرڪزپاسخگویےومشاوره‌‌رایگان‌حوزه‌ علمیہ‌قم‌درزمینہ‌هاےدینے،اعتقادے،خانوادگےو احکام و تربیت کودک و. @pasokhgo313 کپی باذکرصلوات برای تعجیل فرج ❤ همسایهامون @golljin// @ibrahim_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
چه‌کار کنیم که همۀ زندگی‌مان لذت‌بخش شود⁉️ 💌 : 💕 و ما در انجام هر کاری، به نوع و ما بستگی دارد. اگر کسی به او بگوید «یک لیوان آب به من بده!» او از انجام همین کار ساده چه حس خوبی پیدا می‌کند! مهم این است که تو برای چه کسی و در محضر چه کسی این کار را انجام می‌دهی؟ حالا تصور کن که در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی! 💕 ما که هنوز خدا نشده‌ایم چه؟ یک مدت از سرِ «احترام خدا» کارهایت را به‌خاطر خدا انجام بده؛ کم‌کم عاشقش می‌شوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظه‌اش لذت‌ها می‌بری! 💕 منتظر نباش یک شیرینی خاصی در زندگی‌ات پیدا شود تا لذت ببری؛ کاری کن از همین زندگیِ عادی‌ات خیلی نشاط پیدا کنی! هر کار ساده‌ای را هم «به‌خاطر » انجام بده تا از آن ببری! 💌 (ع) می‌فرماید: «اگر خانمی یک لیوان(یک جرعه) آب به شوهرش بدهد، ثوابش بالاتر از یک‌سال عبادتی است که روزهایش بگیرید و شبها بخواند» 💌 (ص) می‌فرماید: اگر یک مردی پیش خانمش بنشیند و گپ بزند، ارزش این کار از در بالاتر است. ✅همۀ اینها در صورتی است که این کارها را انجام دهیم. ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
⁉️🧐 ✅راه حلی برای نکردن 🤵 جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از كردن به نامحرم منع كنم، چاره ام چيست⁉️ 🥛عالم ظرفی پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه ظرف را به سلامت به جای معينی ببرد و هيچ چيز از ظرف نريزد...😳 به يكي از شاگردانش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند. 🤫 🤵جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند نامحرم را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم. 💯عالم هم گفت: حكايت انسان هم همین است. مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب بیم دارد. ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🔥 و ✍فرزند شیخ می گوید: "پدرم با چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند.. یکی از دوستان پدرم می گفت: یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم. یکدفعه من دیدم جناب شیخ با و حیرت به که موی بلند و داشت میکند! از ذهنم گذشت که ایشان به ما می گوید را از نامحرم برگردانید و خودش اینطور نگاه میکند! فهمید و گفت: توهم میخواے ببینی من چی میبینم؟ ببین! من نگاه کردم دیدم همینطور از بدن آن زن مثل گداخته، و به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که به دنبال اوست میکند... جناب شیخ گفت: این زن راه میرود و یقه مرا گرفته اوراه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش می بَرَد.” 📚 کتاب بوستان حجاب ص ۱۰۹ اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج کپی با ذکر صلوات ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: خدا نکند که زدن و کردن به برایتان عادی شود! پناه می برم به از روزی که گناه، فرهنگ و عادت مردم شود...؟ 🌷 یاد شهدا باذکر صلوات🌸 🥀🥀🥀 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
با من ازدواج می کنید؟ توی دانشگاه مشهور بود... به اینکه نه به دختری می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ... هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... . توی راهرو... با دوست هام ایستاده بودیم.. و حرف می زدیم.. که اومد جلو و به اسم صدام کرد ... _خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ... کنجکاو شدم ... پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ... دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ... بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت: _می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... . چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ... ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ... حتی حرف نزده بودیم ... حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟ پیشنهاد احمقانه ای بود ... اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم و محترمانه بهش جواب رد بدم ... . بادی به غبغب انداختم و گفتم: _می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... . پرید وسط حرفم ... _به خاطر این نیست ... . در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ... دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد: _دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ... برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... . همین طور صحبتش رو ادامه می داد... و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ... تا اینکه این جمله رو گفت: _طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... . دیگه نتونستم طاقت بیارم و با تمام قدرت خوابوندم زیر گوشش ... به قَلَــــم شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے خوندن هر پارت به یک صلوات ❤️اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم❤️ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313