eitaa logo
عاشورائیان منتظر
257 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
6.9هزار ویدیو
49 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️زن باحیای غزه ای که حتی بعد از بیرون اومدن از زیر آوار به فکر حجابشه. 🔻مرد میهن آبادی یعنی این مرد با غیرت غزه ای که پیراهن خودشو روسری همسرش میکنه تا به عالم بگه بمب و خمپاره هم نمیتونه غیرتشو خدشه دار کنه. 🌹عاشورائیان منتظر🌹
⭕️نمایش خانه امن در نیویورک که در تاریخ ۲۲ اکتبر اجرا بود، به دلیل صندلی های خالی بیش از ۸۵ درصد کنسل شد 😂 مستقیم به زباله دان تاریخ رفتن🤣 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
👏👏ماشاءالله به این شیرزن باغیرت 👌رقیه عظیمی دکتر رادیولوژی و سونوگرافی زنجان هزینه ویزیت های مطبش رو به مردم مظلوم غزه اهدا میکند. https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸✊ تظاهرات کم سابقه مردم لندن در حمایت از فلسطین | 🇮🇷 ۲۲ بهمن یا روز قدس شده توی انگلیس... 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس کمیتۀ علمی ستاد استهلال دفتر رهبر انقلاب: خواندن نماز آیات هنگام ماه‌گرفتگی امشب واجب است. 🛑 شامگاه امشب، ماه گرفتگی جزئی در ایران 🌗 خواندن نماز آیات هنگام ماه گرفتگی واجب است 🔹از ساعت ۲۳:۵ دقیقه تا ساعت ۰۰:۲۲ دقیقه بامداد 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
رئیس سابق شاباک: جنگ زمینی یعنی ۱۰ هزار کشته 🔴حماس هنوز از تسلیحاتش رونمایی نکرده است ناداف آرگمان: 🔺️در صورتی که نظامیان اسرائیلی جنگ زمینی را آغاز کنند، به جز عده اندکی همه آنها کشته خواهند شد. ما از شنبه سیاه (هفتم اکتبر آغاز عملیات طوفان الاقصی)، دو هزار کشته و ۳۰۰ اسیر داشته‌ایم، در صورت ورود زمینی به غزه، ۱۰ هزار کشته و هزار اسیر خواهیم داشت. 🔺️اطلاعاتی در دست داریم که حماس تسلیحات منحصر به فردی دریافت کرده که هنوز رونمایی نکرده است. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
🔭شامگاه امشب، ماه گرفتگی جزئی در ایران رخ خواهد داد و خواندن نماز آیات واجب است از ساعت ۲۳:۵ دقیقه تا ساعت ۰۰:۲۲ دقیقه بامداد نماز آیات دو رکعت است که هر رکعت آن پنج رکوع و دو سجده دارد و به چند صورت می‌توان آن را به جا آورد: : در هر رکعت، پنج بار حمد و سوره خوانده می‌شود؛ به این صورت که بعد از نیت و تکبیرة الاحرام، یک حمد و سوره‌ی کامل می‌خواند و به رکوع می‌رود، سپس سر از رکوع برداشته، دوباره حمد و سوره را می‌خواند و به رکوع دوم می‌رود و باز سر از رکوع برمی‌دارد و به همین شکل ادامه می‌دهد تا پنج رکوع انجام شود، سپس به سجده می‌رود و پس از انجام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول به جا می‌آورد و پس از انجام دو سجده تشهد را خوانده و سلام می‌دهد. : در هر رکعت فقط یک حمد و سوره خوانده می‌شود؛ به این صورت که سوره را پنج قسمت کرده و بعد از نیّت و تکبیرة الاحرام، حمد و یک قسمت از سوره را (چه یک آیه باشد یا کمتر و یا بیشتر) می‌خواند و به رکوع می‌رود و بعد از رکوع بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم سوره و سپس رکوع دوم را انجام می‌دهد، و همین‌طور ادامه می‌دهد تا سوره‌ای که پیش از هر رکوع، یک قسمت از آن را خوانده، قبل از رکوع آخر تمام شود، سپس رکوع پنجم را به جا می‌آورد و به سجده می‌رود و پس از اتمام دو سجده، رکعت دوم را مانند رکعت اول انجام داده و تشهد را خوانده و سلام می‌دهد. 🔺 فتوای مقام معظم رهبری، رساله نماز و روزه، مسأله ۶۷۳ 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
به گزارش تجارت‌نیوز،  ماه گرفتگی جزئی امشب ۶ آبان که بعد از آخرین‌بار در ۲۶ تیرماه ۱۳۹۸ رخ می‌دهد، از حوالی ساعت ۲۱ و ۳۱ دقیقه شروع و اوج آن در ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقه برای مردم سه قاره آمریکا، آفریقا و اروپا و کمی در آمریکا و استرالیا قابل مشاهده است. کاظم کوکرم، منجم آماتور و سردبیر پیشین مجله نجوم در خصوص این پدیده نجومی که امشب ۶ آبان‌ماه اتفاق می‌افتد، توضیح داد: ماه گرفتگی جزئی یعنی قرص ماه از بخشی از سایه زمین در فضا عبور می‌کند و وارد تمام سایه زمین نمی‌شود. د رواقع بخش کوچکی از قرص ماه وارد سایه زمین شده و بیشتر قرص ماه از نیم‌سایه زمین عبور می‌کند. وی ادامه داد: ماه از حوالی ساعت ۲۱ و ۳۱ دقیقه در ایران وارد نیم‌سایه زمین شده، ولی از این زمان تا حوالی ساعت ۲۳ ما اتفاق خاصی را نمی‌بینیم و تغییر محسوسی در نور ماه رخ نمی‌دهد. از ساعت ۲۳ و ۵ دقیقه، قرص ماه آرام آرام شروع به سیاه شدن کرده و تغییرات شروع می‌شود. نقطه اوج این اتفاق در ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقه می‌باشد که در این زمان چیزی در حدود ۱۲ درصد از قرص ماه با سایه زمین پوشیده می‌شود و در این حالت ما می‌توانیم لبه گرد سایه زمین روی ماه را مشاهده کنیم. سردبیر پیشین مجله نجوم در ادامه افزود: مردم عادی با چشم غیرمسلح می‌توانند در ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقه به ماه نگاه کرده و آن را شبیه به یک سیب گاز زده شده مشاهده نمایند. این رخداد تا حوالی ساعت ۲۳ دقیقه بامداد روز بعد یعنی ۷ آبان ادامه پیدا می‌کند و بعد از آن دیگر با چشم غیرمسلح چیزی قابل مشاهده نخواهد بود. در ساعت ۱ و ۵۶ دقیقه بامداد نیز این پدیده نجومی به طور کلی تمام می‌شود. کل این فرایند از ساعت ۲۱ و ۳۱ دقیقه امشب شروع و در ۱ و ۵۶ دقیقه بامداد روز بعد تمام می‌شود، چیزی در حدود ۴ ساعت و ۱۷ دقیقه. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 موشن گرافیک احکام: چه جوری نماز آیات بخونیم؟ 🌘 ماه‌گرفتگی جزیی در تاریخ شنبه ۶ آبان 🔹 آغاز گرفتگی: شنبه ساعت ۲۳ و ۵ دقیقه 🔺 حداکثر گرفتگی: ساعت ۲۳ و ۴۴ دقیقه 🔸 پایان گرفتگی: ۲۳ دقیقه بامداد یک‌شنبه ✅ این ماه‌گرفتگی در ایران قابل مشاهده است. و به همین دلیل نماز آیات واجب است. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
🔴آغاز مجدد تظاهرات ضد دولتی در اکثر نواحی اسرائیل! ♦️رسانه‌های عبری :در بسیاری از شهرک‌های یهودی نشین و برخی شهرها مردم دوباره به خیابان ها آمده‌اند! ♦️خواسته های مردم آزادی گروگان‌ها و برکناری فوری بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل است ! ♦️این لبه دوم قیچی خداوند برای نابودی اسرائیل است! 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
🌹درباره اهمیت آیه‌الکرسی ♦️عبدالله بن عوف گفته است: شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ‌های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار؛ من هم شمردم 50 درب داشت. ♦️بعد گفتند: خانه‌هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه‌ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم. صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم. ♦️او گفت: معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می‌خوانی. گفتم: بله؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت: هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی‌های مرگ بر او آسان می‌شود. 1. آیه الكرسی نوری از آسمان است. 2. آیه الكرسی آیتی از گنج عرش است. 3. آیه الكرسی باعث ایمنی در سفر است. 4. آیه الكرسی اعلاترین نقطه قرآن است. 5. ذكر رسول مكرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الكرسی بود. 6. با خواندن آیه الكرسی انسان دچار هیچ‌گونه آفتی نخواهد داشت. 7. برای رفع فقر آیه الكرسی مؤثر است و كمك الهی از غیب می‌رسد. 8. همه چیز در آیه الكرسی است یعنی كرسی گنجایش آسمان‌ها و زمین را دارد. 9. در تنهایی آیه الكرسی بخوانی باعث رفع ترس می‌شود و از سوی خدا كمك می‌رسد. 10. آیه الكرسی رادر نمازها؛ روزها؛ شبهای ایام هفته؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید. 11. هنگام خواب نیز آیه الكرسی بخوانید زیرا باعث می‌شود خداوند فرشته‌ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی. 12. هر گاه از درد چشم شكایت داشتی آیه الكرسی بخوانید و آن درد را اظهار نكنید آن درد برطرف می‌شود و از آن عافیت می‌طلبید. 13. پیامبر اسلام (ص): در خانه‌ای كه آیه الكرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می‌شود و سحر و جادو در آن خانه وارد نمی‌شود. 14. آیه الكرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است كه مردم در عبادت جز خداوند كسی را نپرستند و به ذلت فرو نروند و روح یكتاپرستی ایجاد كنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الكرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می‌شناساند. 15. وقت غروب 41 بار آیه الكرسی را بخوانی حاجت‌روا می‌شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یك آیه ) مجرب است و برای رفع هم و غم؛ شفای مریض؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه‌الكرسی را مدام بخوانید. 16. اگر مؤمن آیه الكرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملكی را بر او مقرر می‌كند كه برایش تسبیح كند. 17. آیه الكرسی در مزرعه و مغازه پنهان كردن باعث بركت مزرعه و رونق گرفتن كسب است. 18. از پیامبر نقل نموده‌اند كه: این آیه عظیم‌تر از هر چیزی است كه حق تعالی آفریده است. 19. چند چیز حافظه را زیاد می‌كند یكی از آن خواندن آیه الكرسی است. 20. هر شب آیه الكرسی را بخوانی تا صبح در امان خدا هستی. 21. هر صبح آیه الكرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی. 22. آسان شدن مرگ بوسیله آیه الكرسی است. 23. آیه الكرسی عظیم‌ترین آیه در قرآن است. 24. برای حفظ مال و جان آیه الكرسی بخوان. 25. آیه الكرسی ویرانگر اساس شرك است. 26. آیه الكرسی سید سوره بقره است. بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. 🌹عاشورائیان منتظر🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کارشناس عرب: 📍 مدام می پرسید ایران کجاست اما نمی پرسید پانزده رئیس جمهور عربی کجا هستند؟ نمی پرسید چهار پادشاه، دو امیر و یک سلطان عرب کجا هستند؟ هر چه سلاح بوده از ایران رسیده اما کشورهای عربی برای فلسطینی ها کفن ارسال می‌کنند. این وجدان، صندلی و قدرت شماست که باید کفن شوند... 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
دوغ یا نوشابه⁉️ 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
40.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 مهم مهم مهم مهم حتماً گوش کنید: توضیحات و تحلیل برادر باغبانی از وضعیت غزه 🌹عاشورائیان منتظر🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️وقتی گوسفند باشه بی دلیل تقلید میکنه. شلوار پاره می پوشه. روسری برمیداره. با شورت سوار موتور میشه. بدنش رو خال کوبی میکنه و هزار و یک مدل احمقانه دیگه برای رواج فرهنگ مصرف گرایی و سود اشغال سازان چرا ؟ چون دیگران این کارو کردن پس او هم مثل گوسفند تقلید میکنه ! 🆔 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
زمانی که ناوشکن آمریکایی نیوجرسی در سال ١٩٨٣ وارد سواحل لبنان شد... جوزف ابوخلیل در روزنامه فالانژیست "کار" نوشت: کجاست خدای مستضعفین در مقابل عظمت نیوجرسی؟  اندک زمانی بعد، عماد مغنیه «نابغه ی مقاومت اسلامی» با منفجر کردن مقر تفنگداران دریایی آمریکا و کشتن ٢۴١ کماندوهای آمریکایی پاسخ داد و روی بدن آنها امضا کرد: «پروردگار مظلومان اینجاست، پس عظمت نیوجرسی کجاست؟»... 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان قابل تامل یکی از فرماندهان میدانی ارتش روسیه برای نظامیان تحت امرش،: 🇷🇺 فرمانده میدانی ارتش روسیه : 🔺ما و شما سربازان مسیحی روسیه، سربازِ حضرت عیسی علیه السلام هستیم که همراه امام مهدی (عج) خواهند آمد. برای اون روز آماده ایم... این سخنان فرماندهان سپاه برای نیروهای تحت امرش در حلب سوریه یا در عراق و.... نیست . این سخنان یکی از فرماندهان ارتش روسیه هست. وقنی می گوییم فرهنگ شهادت و ایثار مبتنی بر اعتقاد و باور به ظهور منجی عالم در تمام دنیا فراگیر شده یعنی همین. چه کسی فکر میکرد روزی فرماندهان ارشد قدرتمند ترین ارتش دنیا برای تهییج و تشویق پرسنل تحت امرشان به مبارزه با دشمن از امام زمان (عج) حرف بزنند و اینگونه رجز خوانی کنند و از زمینه سازی برای تشکیل حکومت جهانی مهدی موعود(عج) برای کارکنانشان سخن بگویند؟؟؟ این سخنان نشان میدهد پایه های حکومت های ظلم در حال فروپاشیست و انشالله زمان انتظار رو به پایان است و رسیدن یار نزدیک. آنقدر منتشر کنید تا همه ی دنیا به ویژه حاکمان جور استکبار جهانی ببینند و بدانند مهدی (عج) به زودی خواهد آمد. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 ستاره سهیل ۱۳۲ کم‌کم همه برای صرف شام به میز رنگارنگی که در حال چشمک زدن بود، می‌رفتند و برای خودشان و دوستانشان غذا می‌کشیدند. با اینکه حرف زدن با محراب، آرام‌ترش کرده بود، اما باز هم صحنه‌ حمل چیزی که نمی‌دانست چه بو، جلوی چشمانش رژه می‌رفت و آرام آرام مانند موریانه‌ای ذهن و قلبش را نیش می‌زد. نگاهی به اطرافش انداخت، همه خوش بودند و می‌خندیدند و انگار داشتند لذت می‌بردند، ولی ستاره هرچه برای لذت بردن تلاش می‌کرد، ناآرام‌تر می‌شد. صدای خنده‌های مینو و گیلاد ، یا شاید هم هوغود یا هر اسم دیگری که داشت، بر جوّ سالن حاکم بود. به خودش که آمد؛ محراب را دید که با شلوار نخودی و لباس سفیدی جلویش ایستاده بود. یکی از بشقاب‌های در دستش را به طرف ستاره گرفت. مضطرب لبش را گزید. -ای وای! زحمتت شد، ممنون. درون صورتش چیزی بود که ستاره را به وجد می‌آورد. و آرامش اولین چیزی بود که ستاره آن را تشخيص می‌داد، انگار که زمان خلق این موجود خدا به آرامش قسم خورده بود وبس! -کجایی، خانم خانما؟ بهش فکر نکن. چیزی نبود. ستاره هاج و واج فقط نگاهش کرد، حتما رد نگاه‌هایش را دنبال کرده و ذهنش را هم خوانده بود. این مرد با چشمانش می‌خندید و بعد به لبانش هم سرایت می‌کرد: -من همین‌جوری واستم اینجا بنظرت؟ نمی‌گیری ظرفو ازم؟ از خجالت کمی سرخ شد، دوباره لبش را گزید. -آهان، نه! ببخشید. ظرف غذا را که از محراب گرفت، آرام در گوشش نجوا کرد. -منظورم، دعوای گیلاد و مینو بود! چیز مهمی نبود. و قبل از اینکه سرش را بالا بیاورد، دوباره به سمت میز غذا رفت. چند تکه شنیسل را جدا کرد و در دهانش گذاشت، مانند آدامسی در حال جویدنش بود. با اینکه طعم لذید و کچاپی‌اش حال و هوایش را عوض کرد، اما بازهم خیلی زود دلشوره، به قلبش نمک می‌پاشید. بعد از صرف شام، ستاره با ایما و اشاره به مینو گوشزد کرد که دیرش شده. پریسا دختری با موهای مایل به صورتی که سعی می‌کرد خاص بودنش را به رخ همه بکشاند، درحالی‌که قارچ سرخ‌شده‌‌ی سر چنگالش را می‌بلعید، سری به نشانه تاسف برای ستاره تکان داد. پریسا، انگار نسخه پیشرفته دلسا بود، لحظه‌ای صورت پریشان چند ساعت قبل دلسا را به یاد آورد، سر معده‌اش که سوخت، از خوردن شنیسل کچاپی پشیمان شد. پریسا با آرنج به پسری که بین او و مینو نشسته بود زد و با چنگالش ستاره را نشانه رفت. -آدم دلش می‌سوزه...همچین بچه‌هاییم هست که هنوز... خونوادشون دعواشون می‌کنن و اونارو با ماشین کنترلی اشتباه می‌گیرن. با این حرف، رگ گوشه شقیقشه‌اش نبض پر سر و صدایی زد و ضربان قلبش دوباره ریتم گرفت. پسری که مینو او را مصطفی صدا میزد، انگار برای جلب توجه برای پریسای صورتی پوش، چنان قهقهه‌ای زد، که آب به گلویش پرید و به سرفه افتاد. مینو که صورت برافروخته ستاره را دید، چشمکی به پریسا زد و به ستاره قول داد که خیلی زود آماده رفتن می‌شوند. خیلی تلاش کرد که قبل از رفتن جوابی به پریسا بدهد اما تیزی زبانش انگار، دهان ستاره را قفل کرده بود، خداحافظی سرد و رسمیِ کوتاهی با همه کرد، تا اینکه به محراب رسید. خیلی خوشحال شدم که امشب دیدمت.. بابت کارهای کانالم، ممنون! سعید سری تکان داد و با همان لحن آرام و مردانه‌اش گفت: «فایلی که دیروز برام فرستادی، حجمش زیاد بود! تو واتساپ ارسال نمی‌شه...اوم... امشب یه‌بار دیگه تو تلگرام برام بفرست، ببینیم چی‌کار می‌شه کرد. مطالبو خودم بارگذاری می‌کنم، یکم باید روشون کار کنم تا جذاب‌تر بنظر بیان. شما امشب خسته‌این.» بعد هم چشمکی تحویلش داد. ستاره از اینکه، یک راز مشترک با محراب پیدا کرده بود، میان آن همه نگرانی، کمی خوشحال شد. با حرف‌های محراب، انگار خون به صورتش دوید و دست‌پاچه خداحافظی کرد. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد است. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 ستاره سهیل ۱۳۳ فضای حاکم بر ماشین، چنان سنگین بود که حتی موسیقی درحال پخش هم از سنگینی‌اش کم نمی‌کرد. مینو ماشین را کنار جدول خیابان پارک کرد و نگاهی به‌صورت نگران ستاره انداخت. -خب، بانوی ویژه! بگو امشب خوش گذشت یا نه؟ ستاره لبخند مصنوعی زد، یاد صحنه‌ای که دیده بود، افتاد. آب دهانش را به‌سختی قورت داد. -خب...خوب بود... آره...ولی تا حالا این‌جور جاها شرکت نکردم... یکم جوّش برام سنگین بود. مینو نیم‌تنه‌اش را به‌طرف ستاره چرخاند. دستش را زیر چانه ستاره گذاشت. -عزیزم! معلومه که برات سخته! کم‌کم عادت می‌کنی. ناخن شستش را روی گونه ستاره دایره‌وار حرکت داد. لحنش کمی آرام‌تر و مرموزتر شد. -ستاره! تو انگار از یک قفس آزاد شدی و تازه به آزادی رسیدی... معلومه که نور خورشید آزادی اولِ کار چشمتو می‌زنه. یه مدت بگذره، خودت مشتاق این‌جور جاها میشی. ستاره با چشمان قهوه‌ای‌اش که انگار مینو قصد هیپنوتیزمش را داشت، به تأیید، سرش را جنباند. -خب، خوشگل خانوم! لباست اون پشته، عوض کن، بعدم به سلامت! ستاره دست‌پاچه لباس‌هایش را عوض کرد وآرایشش را با دستمال کم‌رنگ‌تر کرد. زمانی‌که خواست از ماشین پیاده شود، نگاهش به جعبه کادویی افتاد که برای مینو گرفته بود. -ای وای! مینو این برای تو بود؛ مثلاً امشب تولدت بودا! با ذوق جعبه‌ی کادو را از میان دستان ستاره ربود و کادو را باز کرد. نگاهی به نیم ست نقره انداخت و گردن‌بند را با دهانی باز، جلوی آیینه روی سینه‌اش انداخت. -چه خوشگله، ایول! تو پارتی بعدی می‌ندازم گردنم. قربون دوستم برم. لبخندی از روی رضایت روی لبان ستاره در حال نقش بستن بود که با جمله‌ی بعدی مینو محو شد. -این دیگه چیه؟ لحن تمسخر در صدایش موج می‌زد. -این... یه کتاب عرفانیه... از طرف عمو و زن و عمو. مینو لبانش را به حالت خاصی درآورد. -عرفا... ن از دیدگاه... آیت‌الله بهجت! و بعد قهقهه‌ای سر داد و کتاب را به‌شوخی به سر ستاره زد. ستاره مات و مبهوت نگاهش کرد، در ذهنش داشت جواب برای تشکر مینو آماده میکرد که با این برخورد مواجه شد. بعد هم نیم ست را داخل داشبرد انداخت و کتاب را به صندلی عقب پرت کرد. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 ستاره سهیل ۱۳۴ با حرف‌ها و تمسخرهای مینو، حس کسی را داشت که زیر یک تریلی هجده چرخ له شده باشد. از برخورد کتاب با شیشه ماشین، ارتعاشی ایجاد شد که قلب ستاره را هم به تالاپ و تولوپ بدی انداخت. با دستانی که می‌لرزید، کتاب را برداشت. انگار داشت وزنه سنگینی را بلند می‌کرد. از شدت خشم دهانش مانند خط باریکی شده بود. کتابی را که از نظر او، مینو به آن آب دهان انداخته بود میان وسایلش جا داد و موقع بستن در به گفتن یک "خداحافظ" کوتاه و شکست‌خورده بسنده کرد. عفت با یک سینی چای و دامن چین‌دار گل سرخش و پیراهن سفیدی وسط هال ایستاده بود. -سلام! چرا زل زدی به من؟ خوبی؟ خوش گذشت؟ مینو چی پوشیده بود؟ تمام تلاشش را کرد تا اجزای صورتش را وادار به لبخند کند، نا سلامتی از تولد برمی‌گشت. -سلام... اوهوم، جاتون خالی... یه لباس گرون. عفت، میز عسلی را با ساق پایش به طرف همسرش، هل داد و سینی را روی آن گذاشت. -به‌به ستاره خانم! تولد خوش گذشت؟ شام چی خوردی عمو؟ -ممنون، عموجون! الویه خوردم با کیکو ازین چیزا... درحالی‌که وارد اتاق میشد، نقاب لبخند را دوباره روی اجزای صورتش نشان داد و به عمو گفت که مینو سلام رساند و بابت کادو خیلی تشکر کرد. مثل همیشه به اتاقش پناه برد و خودش را روی امن‌ترین جای اتاقش انداخت و مدتی بی‌صدا گریست. صحنه دیدن دلسا برای دومین بار، آن هم با آن سر و شکل برایش عذاب‌آور بود. دیگر خبری از دلسای پرافاده نبود و جایش را به دختری با ظاهری آشفته داده بود؛ دلسایی که او دیگر نمی‌شناخت. در ذهنش مدام صورت نگران و وحشت‌زده دلسا را با تصویر در قاب پنجره، ربط میداد. از ترس بدنش می‌لرزید، آن‌قدر گریه کرد که چشمانش از سوزش زیاد بسته شدند و هق‌هقش تبدیل به نفس‌های آرام شدند. دو روز از ماجرای مهمانی گذشته بود و ستاره همچنان در دریایی از اضطراب تمام لحظاتش را می‌گذراند. مدتی را به بهانه مهمان داشتن، از مینو دور مانده بود. در عوض با محراب، ارتباطش را نه تنها حفظ، حتی بیشتر هم کرده بود. حالش که بد می‌شد با محراب درددل می‌کرد و از ترسی که به جانش می‌افتاد سخن می‌گفت. مینو مدام پیام می‌داد که چرا غیبش زده و در مراسم شکرگزاری شرکت نکرده. - معلومه کجایی دختر؟ تمام کارها مونده، تو رفتی خوش‌گذرونی؟ ستاره درحالی‌که انگشتانش از عصبانیت می‌لرزید، تایپ کرد. -یعنی حق نداریم مهمونی بدیم؟ ببخشید نمی‌دونستم باید از شما اجازه بگیرم. مینو که انگار شوکه شده بود با تاخیر جواب داد. -ای بابا! حالا بیا منو بزن، باشه! فقط زودتر جمع‌وجور کن و بیا. چون کار زیاد ریخته سرم. درضمن تو مراحل عرفان نباید وقفه بیفته! وگرنه باید از اول شروع کنی، گفتم که نگی نگفتی. نفس عمیقی کشید و درحالی‌که روی تختش نشسته بود، خودش را به عقب روی بالش انداخت. کمی که آرام شد به پهلو خوابیده و نوشت. -مهمونامون امروز رفتن، فردا میام دانشگاه. مینو خیلی سریع نوشت: «چه خبر از گروه؟ خوب پیش میره؟» -آره تبلیغ گروهو تو اکثر گروه‌های تلگرامی گذاشتم. درضمن مفتی هم نبود. اَسرا دختره‌ای که پدر و مادرش معلم بودن، یادته؟ جغرافی می‌خونه... این خیلی فعاله... ادمین یکی از گروه‌های واتساپش کردم. مینو استیکر تشویق فرستاد. - این مهره‌ات عالیه! عین خودت می‌تونه بدرخشه! هرچی می‌تونی از قشر مذهبی جمع کن. ✅ کپی فقط در فضای مجازی آزاد است 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸
🔴عملیات بی‌سابقه قسام در 24 امین روز نبرد ✌ 🔹عملیات نفوذ گردان‌های شهید عزالدین قسام به آن سوی دیوار امنیتی در حد فاصل میان نوار غزه و فلسطین اشغالی آن هم در روز بیست و چهارم جنگ علیه غزه شکست فجیع دیگری برای رژیم صهیونیستی است. ✊در حالی مجاهدان حماس موفق به نفوذ به داخل فلسطین اشغالی (اسرائیل) شده و با نظامیان صهیونیستی در آن سوی مرز در پایگاه نظامی ایرز درگیر شده‌اند که همه تلاش‌های ارتش صهیونیستی برای ورود زمینی به نوار غزه شکست خورده است. 👈عملیات حمله به ارتش صهیونیستی از پشت و آن هم در داخل خود "اسرائیل" نقطه عطفی در این نبرد به شمار می‌رود. 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇵🇸